English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
temporalize U مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to go with the tide U طبق مقتضیات رفتار کردن
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
circumstances U مقتضیات
accommodation U سازش با مقتضیات محیط
accommodations U سازش با مقتضیات محیط
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
adjust U مطابق کردن
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
doctrinaire U کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
doctrinaire U کسیکه نظریات واصول خود رابدون توجه به مقتضیات میخواهد اجرا کند
to adjust U وفق دادن [سازگار کردن] [مطابق کردن ]
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinify U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
phoneticism U عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
consilient U مطابق
correspondents U مطابق
accordant U مطابق
according to U مطابق
correspondent U مطابق
correspounding U مطابق
from U مطابق
complied with U مطابق با
respondent U مطابق
respondents U مطابق
corresponding to U مطابق
within U مطابق
congurous U مطابق
corresponding to U مطابق با
correspoundent U مطابق
agreeably to U مطابق
matched U مطابق
corresponding U مطابق
comply U مطابق با
even with U مطابق
complying U مطابق با
according U مطابق
incompliance with U مطابق
in keeping U مطابق
secundumn U مطابق
similar U مطابق
similiar U مطابق
complies U مطابق با
in register U مطابق
after U مطابق
frae U مطابق
complied U مطابق با
pursuant U مطابق
confirming U مطابق
up to date U مطابق روز
at my request U مطابق با تقاضای من
hygienically U مطابق بهداشت
trendiest U مطابق آخرین مد
homologize U مطابق شدن
in accordance with U مطابق موافق
to correspond to U مطابق بودن
trendier U مطابق آخرین مد
posh U مطابق مد روز
synchronising U مطابق بودن
trendy U مطابق آخرین مد
corresponded U مطابق بودن
correspond U مطابق بودن
corresponds U مطابق بودن
synchronised U مطابق بودن
synchronize U مطابق بودن
synchronizes U مطابق بودن
up-to-date U مطابق روز
posher U مطابق مد روز
geometrically U مطابق هندسه
poshest U مطابق مد روز
synchronises U مطابق بودن
constitutionally U مطابق قانون
to U برحسب مطابق
pursuant to U مطابق برحسب
pedagogically U مطابق فن تعلیم
corresponding U مطابق متشابه
orthodox U مطابق مرسوم
by my watch U مطابق ساعت من
relevant U وابسته مطابق
as usual U مطابق معمول
by the square U مطابق نمونه
traditionally U مطابق احادیث
conform to U مطابق بودن با
testamentary U مطابق با وصیت
newfashioned U مطابق مد روز
after the manner of U بتقلید مطابق
astronomically U مطابق هیئت
physiologically U مطابق فیزیولوژی
fashionably U مطابق معمول
correspound U مطابق بودن
synchrinized U مطابق بودن
constitutional U مطابق قانون اساسی
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
quite the thing U مطابق بارسم معمول
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
anatomically U مطابق علم تشریح
currencies U مطابق روز بودن
currency U مطابق روز بودن
accentually U مطابق تکیه صدا
reconstructions U نمونه مطابق اصل
ideal U مطابق نمونه واقعی
ideals U مطابق نمونه واقعی
technically U مطابق اصول فنی
ethically U مطابق علم اخلاق
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
musically U مطابق اصول موسیقی
classics U مطابق بهترین نمونه
true life U مطابق زندگی روزمره
classic U مطابق بهترین نمونه
true copy U رونوشت مطابق با اصل
reconstruction U نمونه مطابق اصل
parallelled U نظیر مطابق بودن با
discretionally U مطابق میل و اختیار
dialectically U مطابق قواعد منطق
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
meets U مطابق شرایط بودن
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
up to date U مطابق اخرین طرز
parallels U نظیر مطابق بودن با
metronomic U مطابق میزانه شمار
parallel U نظیر مطابق بودن با
paralleled U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
meet U مطابق شرایط بودن
up-to-date U مطابق اخرین طرز
modular U مطابق اندازه یامقیاس
biblical U مطابق کتاب مقدس
parallelling U نظیر مطابق بودن با
pedagogically U مطابق علم اموزش
updated U مطابق روز پیش بردن
update U مطابق روز پیش بردن
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
updates U مطابق روز پیش بردن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
up to date U امروزی تازه مطابق روز
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
models U مطابق مدل معینی در اوردن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
grammatical U صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
to marry well U جفت [زوج] مطابق بهم بودن
clockwise U مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
rhetorically U مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
phonetist U متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
It is to your taste (liking). U باب دندان شما است ( مطابق میل وسلیقه )
scholastically U موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
formfitting U مطابق طرح بدن بشکل بدن
stylish U باب روز مطابق مد روز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com