Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
modular
U
مطابق اندازه یامقیاس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standard
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
carload shipment
U
حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
respondents
U
مطابق
confirming
U
مطابق
pursuant
U
مطابق
correspoundent
U
مطابق
similar
U
مطابق
agreeably to
U
مطابق
respondent
U
مطابق
according
U
مطابق
consilient
U
مطابق
corresponding
U
مطابق
incompliance with
U
مطابق
in keeping
U
مطابق
in register
U
مطابق
similiar
U
مطابق
matched
U
مطابق
within
U
مطابق
after
U
مطابق
complying
U
مطابق با
from
U
مطابق
complied with
U
مطابق با
correspondent
U
مطابق
complied
U
مطابق با
complies
U
مطابق با
correspondents
U
مطابق
correspounding
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق با
frae
U
مطابق
even with
U
مطابق
secundumn
U
مطابق
congurous
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق
comply
U
مطابق با
according to
U
مطابق
accordant
U
مطابق
synchronised
U
مطابق بودن
newfashioned
U
مطابق مد روز
synchronises
U
مطابق بودن
physiologically
U
مطابق فیزیولوژی
synchronising
U
مطابق بودن
at my request
U
مطابق با تقاضای من
synchronize
U
مطابق بودن
testamentary
U
مطابق با وصیت
synchronizes
U
مطابق بودن
trendier
U
مطابق آخرین مد
pursuant to
U
مطابق برحسب
correspond
U
مطابق بودن
corresponds
U
مطابق بودن
pedagogically
U
مطابق فن تعلیم
up to date
U
مطابق روز
to
U
برحسب مطابق
up-to-date
U
مطابق روز
corresponded
U
مطابق بودن
relevant
U
وابسته مطابق
trendiest
U
مطابق آخرین مد
poshest
U
مطابق مد روز
fashionably
U
مطابق معمول
posher
U
مطابق مد روز
posh
U
مطابق مد روز
synchrinized
U
مطابق بودن
trendy
U
مطابق آخرین مد
traditionally
U
مطابق احادیث
adjust
U
مطابق کردن
to correspond to
U
مطابق بودن
orthodox
U
مطابق مرسوم
by the square
U
مطابق نمونه
by my watch
U
مطابق ساعت من
in accordance with
U
مطابق موافق
corresponding
U
مطابق متشابه
astronomically
U
مطابق هیئت
as usual
U
مطابق معمول
hygienically
U
مطابق بهداشت
correspound
U
مطابق بودن
constitutionally
U
مطابق قانون
after the manner of
U
بتقلید مطابق
geometrically
U
مطابق هندسه
homologize
U
مطابق شدن
conform to
U
مطابق بودن با
gauge
U
اندازه اندازه گیر
gauged
U
اندازه اندازه گیر
gauges
U
اندازه اندازه گیر
meet
U
مطابق شرایط بودن
anatomically
U
مطابق علم تشریح
pedagogically
U
مطابق علم اموزش
currency
U
مطابق روز بودن
quite the thing
U
مطابق بارسم معمول
meets
U
مطابق شرایط بودن
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
dialectically
U
مطابق قواعد منطق
biblical
U
مطابق کتاب مقدس
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
true copy
U
رونوشت مطابق با اصل
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
classic
U
مطابق بهترین نمونه
classics
U
مطابق بهترین نمونه
true life
U
مطابق زندگی روزمره
ethically
U
مطابق علم اخلاق
ethnologically
U
مطابق علم نژادشناسی
currencies
U
مطابق روز بودن
to keep step to a band
U
مطابق موزیک پازدن
pedagogical teaching
U
اموزش مطابق فن تعلیم
up to date
U
مطابق اخرین طرز
technically
U
مطابق اصول فنی
ideals
U
مطابق نمونه واقعی
cut-and-dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
ideal
U
مطابق نمونه واقعی
metronomic
U
مطابق میزانه شمار
constitutional
U
مطابق قانون اساسی
cut and dry
U
مطابق نقشه وبرنامه
keping with one's view
U
مطابق نظرکسی بودن
cut and dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
reconstruction
U
نمونه مطابق اصل
musically
U
مطابق اصول موسیقی
discretionally
U
مطابق میل و اختیار
accentually
U
مطابق تکیه صدا
up-to-date
U
مطابق اخرین طرز
reconstructions
U
نمونه مطابق اصل
that i snot in keepingwith our
U
این مطابق نظریه مانیست
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
tally
U
تطبیق کردن مطابق بودن
grammatically
U
مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
with the sun
U
مطابق گردش عقربک ساعت
tallying
U
تطبیق کردن مطابق بودن
ideally
U
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
sunwise
U
مطابق گردش عقربک ساعت
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
tallies
U
تطبیق کردن مطابق بودن
symptomatic
U
مطابق نشانه بیماری نماینده
answers
U
بدرد خوردن مطابق بودن
conventional
U
مرسوم مطابق ایین وقاعده
answering
U
بدرد خوردن مطابق بودن
tallied
U
تطبیق کردن مطابق بودن
answered
U
بدرد خوردن مطابق بودن
answer
U
بدرد خوردن مطابق بودن
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
standardizes
U
مطابق درجه معینی دراوردن
model
U
مطابق مدل معینی در اوردن
modeled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
standardised
U
مطابق درجه معینی دراوردن
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
moresque
U
مطابق با سبک مغربیهای افریقا
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
up-to-date
U
امروزی تازه مطابق روز
standardises
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardising
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardize
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing
U
مطابق درجه معینی دراوردن
phonetioist
U
طرفداری املای مطابق صدا
scriptural
U
مطابق متن کتاب مقدس
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
ethnically
U
مطابق علم طوایف بشر
standardization
U
مطابق معیار خاص دراوردن
modelled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
sovietize
U
مطابق رژیم شوروی کردن
adjusting
U
تسویه نمودن مطابق کردن
adjusts
U
تسویه نمودن مطابق کردن
models
U
مطابق مدل معینی در اوردن
updates
U
مطابق روز پیش بردن
updated
U
مطابق روز پیش بردن
update
U
مطابق روز پیش بردن
up to date
U
امروزی تازه مطابق روز
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
clockwise
U
مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
temporalize
U
مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
to marry well
U
جفت
[زوج]
مطابق بهم بودن
sinicize
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinify
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
to pursue a plan
U
مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
grammatical
U
صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
conventionally
U
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
rhetorically
U
مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
standardized
U
مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
standard load
U
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
accordantly
U
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
It is to your taste (liking).
U
باب دندان شما است ( مطابق میل وسلیقه )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com