Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mileage
U
مسافت طی شده به وسیله خودرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
Other Matches
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
mileage on departure
[arrival]
U
اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت
[ورود]
خودرو
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
air distance
U
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
coincidence adjustment
U
تعیین مسافت به وسیله انطباق
motor transport
U
حمل ونقل به وسیله خودرو
maximum gradeability
U
حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
parking
U
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
sextant
U
وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
photo distance
U
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance
U
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
scattering mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path for attenuation
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
attenuation mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
range scale
U
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
four by two
U
خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
short international
U
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section
U
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
coincidence range finder
U
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
absorption mean free path
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
telemetering
U
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
ranged
U
مسافت
short-range
U
کم مسافت
ranges
U
مسافت
short range
U
کم مسافت
lengths
U
مسافت
distance
U
مسافت
range
U
مسافت
length
U
مسافت
distances
U
مسافت
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
demands
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phases
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phased
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship
U
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
rangefinders
U
مسافت یاب
close range
U
مسافت نزدیک
burst range
U
مسافت ترکش
blooming train
U
مسافت نورد
equidistance
U
مسافت مساوی
supporting distance
U
مسافت پشتیبانی
air distance
U
مسافت هوایی
taximeter
U
مسافت سنج
training distance
U
مسافت تمرین
test course
U
مسافت ازمایش
viameter
U
مسافت پیما
telemetry
U
مسافت سنجی
telemeter
U
مسافت سنج
hauled
U
مسافت حمل
haul
U
مسافت حمل
hauling
U
مسافت حمل
hauls
U
مسافت حمل
trochometer
U
مسافت پیما
telephoned
U
در یک مسافت طولانی
proximity fuze
U
از مسافت دور
racing course
U
مسافت مسابقه
range determination
U
تخمین مسافت
range determination
U
تعیین مسافت
range drum
U
طبله مسافت
ranging
U
مسافت یابی
range finding
U
مسافت یابی
range sensing
U
تخمین مسافت
range scale
U
طبله مسافت
range indicator
U
شاخص مسافت
range calibration
U
تنظیم مسافت
range indicator
U
طبله مسافت
range indicator
U
مقیاس مسافت
plotting scale
U
خط کش مسافت یاب
odometry
U
مسافت پیمایی
telephone
U
در یک مسافت طولانی
telephones
U
در یک مسافت طولانی
intervalometer
U
مسافت سنج
known distance
U
مسافت معلوم
telephoning
U
در یک مسافت طولانی
sight distance
U
مسافت دید
jacob's staff
U
مسافت سنج
range adjustment
U
تنظیم مسافت
odometer
U
مسافت سنج
metrograph
U
مسافت سنج
odograph
U
مسافت سنج
range finder
U
مسافت یاب
motor vehicle
U
خودرو
locomobile
U
خودرو
automotive
U
خودرو
adventive
U
خودرو
auto
U
:خودرو
autos
U
:خودرو
four by four
U
خودرو 4 در 4
self driven
U
خودرو
self grown
U
خودرو
automobiles
U
خودرو
self propelled
U
خودرو
automobile
U
خودرو
self propelling
U
خودرو
vehicles
U
خودرو
vehicle
U
خودرو
long distance supply
U
تغذیه مسافت دور
sound ranging
U
مسافت یابی صوتی
spot
U
مسافت یابی کردن
long haul
<idiom>
U
مسافت دراز یا سفرکردن
macrometer
U
مسافت یاب نوری
macrometer
U
دوربین مسافت سنج
flights shooting
U
مسابقه مسافت نه هدف
mean free path
U
مسافت ازاد متوسط
telephone modal distance
U
مسافت مکالمه تلفنی
miles
U
مقیاس سنجش مسافت
long
U
طی مسافت زیاد توپ
long-
U
طی مسافت زیاد توپ
longed
U
طی مسافت زیاد توپ
longer
U
طی مسافت زیاد توپ
longest
U
طی مسافت زیاد توپ
longs
U
طی مسافت زیاد توپ
distantly
U
دور به مسافت زیاد
tachometer
U
کیلومترشمار مسافت سنج
limit
U
مسافت یا مدت مسابقه
range disk
U
میز تصحیح مسافت
leader's rule
U
تعیین مسافت امن
spots
U
مسافت یابی کردن
mean free path
U
مسافت ازاد میانگین
eye
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
long distance
U
دارای مسافت زیاد
long distance
U
دارای مسافت دور
long-distance
U
دارای مسافت زیاد
long-distance
U
دارای مسافت دور
ranging
U
مسافت یابی کردن
torpedo run
U
مسافت طی شده اژدر
flash ranging
U
مسافت یابی نوری
range finding
U
تخمین مسافت کردن
range rake
U
الیداد مسافت سنج
range board
U
میز تنظیم مسافت
telemeter
U
دورسنج مسافت سنج
telemetry
U
مسافت سنجی رادیویی
range spotting
U
تخمین مسافت کردن
mile
U
مقیاس سنجش مسافت
eyeing
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
eyes
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
eying
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
equidistant
U
دارای مسافت مساوی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com