Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
head office of company
U
مرکز اصلی شرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
telecommuting
U
که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
Other Matches
main exchange
U
مرکز اصلی
main office
U
مرکز اصلی
central telegraph office
U
مرکز تلگراف اصلی
main center office
U
مرکز اصلی ارتباطات
principals
U
شرکت اصلی
principal
U
شرکت اصلی
parent company
U
شرکت اصلی
cicycle
U
ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
generals
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
medallion
U
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
oem
U
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal
U
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center
U
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
center mark
U
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
inverting
U
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverts
U
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
invert
U
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
whole blood center
U
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
center line
U
خط مرکز
meddled
U
مرکز
centre forward
U
مرکز
concentric
U
هم مرکز
isocentre
U
هم مرکز
meddles
U
مرکز
intermediate exchange
U
مرکز
center
U
مرکز
acentric
U
بی مرکز
meddle
U
مرکز
middle
U
مرکز
centred
U
مرکز
station
U
مرکز
omphalos
U
مرکز
stationed
U
مرکز
heart
U
مرکز
stations
U
مرکز
centre
U
مرکز
centers
U
مرکز
centered
U
مرکز
middles
U
مرکز
hearts
U
مرکز
respiratory center
U
مرکز تنفسی
reserve center
U
مرکز احتیاط
eccentric
U
گریزنده از مرکز
eccentric
U
هم مرکز نبودن
eccentrics
U
گریزنده از مرکز
eccentrics
U
خارج از مرکز
subcentral
U
نزدیک مرکز
eccentrics
U
هم مرکز نبودن
eccentricities
U
دوری از مرکز
eccentricities
U
خروج از مرکز
eccentricity
U
دوری از مرکز
rhinencephalon
U
مرکز شامه
school center
U
مرکز اموزش
exchanging
U
مرکز مبادله
speech center
U
مرکز گویایی
sodom
U
مرکز فساد
sleep center
U
مرکز خواب
signal center
U
مرکز پیام
signal center
U
مرکز مخابرات
shopping center
U
مرکز فروش
centralism
U
مرکز گرایی
sensorium
U
مرکز احساس
nerve centre
U
مرکز فرمان
cryptocenter
U
مرکز رمز
training center
U
مرکز اموزش
eccentricity
U
خروج از مرکز
computer center
U
مرکز کامپیوتر
communication center
U
مرکز مخابرات
pivot point
U
مرکز چرخش
coaxial cable
U
سیم هم مرکز
outskirt
U
دور از مرکز
operation center
U
مرکز عملیات
primary center
U
مرکز عمده
primary center
U
مرکز اولیه
county seat
U
مرکز بخشداری
regional center
U
مرکز منطقهای
radio centeral
U
مرکز بی سیم
cost center
U
مرکز هزینه زا
contrifuge
U
گریز از مرکز
concentrically
U
باداشتن یک مرکز
provision center
U
مرکز توشه
concentric cable
U
کابل هم مرکز
computing center
U
مرکز محاسبات
profit centre
U
مرکز سود
point
U
محل مرکز
point
U
مرکز راس حد
coaxial cable
U
کابل هم مرکز
exchanges
U
مرکز مبادله
telephone exchange
U
مرکز تلفن
telephone exchanges
U
مرکز تلفن
epicenter
U
مرکز زلزله
cf
U
بازیکن مرکز
cf
U
مرکز زمین
feeding center
U
مرکز تغذیه
wheel center
U
مرکز چرخ
centralist
U
مرکز گرای
centralists
U
مرکز گرای
health centre
U
مرکز سلامتی
police stations
U
مرکز پلیس
factories
U
مرکز تولید
factory
U
مرکز تولید
outlying
U
دور از مرکز
centrifuge
U
گریختن از مرکز
centrifuge
U
مرکز گریز
centrifuges
U
گریختن از مرکز
centrifuges
U
مرکز گریز
bull
U
مرکز هدف
bulls
U
مرکز هدف
police station
U
مرکز پلیس
education center
U
مرکز اموزش
carpooling center
[American E]
U
مرکز همسفری
data center
U
مرکز داده ها
head quarters
U
مرکز فرماندهی
theocentric
U
خدا مرکز
telephore e.
U
مرکز تلفن
height of centers
U
ارتفاع مرکز
centre of gravity
U
مرکز ثقل
centre of mass
U
مرکز ثقل
centre of pressure
U
مرکز فشار
centres of gravity
U
مرکز ثقل
exchange
U
مرکز مبادله
surrending the centre
U
تفویض مرکز
subscriber's station
U
مرکز مشترک
focussing
U
قطب مرکز
toll exchange
U
مرکز تلفن
focusses
U
قطب مرکز
documentation center
U
مرکز اسناد
nerve centres
U
مرکز فرمان
fluid centre
U
مرکز سیال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com