Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tracheal
U
مربوط به نای نایی
tracheary
U
مربوط به نای نایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reedier
U
نایی
reediest
U
نایی
gular
U
نایی
trachean
U
نایی
reedy
U
نایی
triple tongue
U
نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertaining
U
مربوط به
eight bit system
U
مربوط به یک
vespertinal
U
مربوط به شب
affined
U
مربوط
correspondents
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
irrelevant
U
نا مربوط
for
U
مربوط به
proper
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
pertinenet
U
مربوط
as for
U
مربوط به
apposite
U
مربوط
relevant
U
مربوط
curatorial
U
مربوط به
condequent
U
مربوط
germane
U
مربوط
related
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
coordinate
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
pertinent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
coherent
U
مربوط
retired
U
مربوط به بازنشستگی
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
caloric
U
مربوط به کالری
affiliates
U
مربوط ساختن
haemic
U
مربوط بخون
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
affiliating
U
مربوط ساختن
sartorial
U
مربوط به خیاطی
numerical
U
مربوط به اعداد
arbitral
U
مربوط به حکمیت
goidelic
U
مربوط بسلت
glyptic
U
مربوط به حکاکی
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
coherently
U
بطور مربوط
cerebellar
U
مربوط به مخچه
affiliate
U
مربوط ساختن
thematic
U
مربوط بموضوع
glossal
U
مربوط به زبان
capitular
U
مربوط بفصل
congressional
U
مربوط به کنگره
affiliated
U
مربوط ساختن
hominoid
U
مربوط به بشر
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
horsy
U
مربوط به اسب
analitical
U
مربوط به تجزیه
irrelative
U
نا مربوط مطلق
janitorial
U
مربوط به فراشی
brumal
U
مربوط به زمستان
britannic
U
مربوط به بریتانیا
ammino
U
مربوط به امونیاک
larcenous
U
مربوط به دزدی
ameboid
U
مربوط به امیب
astrological
U
مربوط به نجوم
amebic
U
مربوط به امیب
ameban
U
مربوط به امیب
metabolical
U
مربوط به متابولیزم
insurrectional
U
مربوط به شورش
inspectional
U
مربوط به بازرسی
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
anglian
U
مربوط به نژاد
hydropic
U
مربوط به استسقاء
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
thermal
U
مربوط به گرما
budgetary
U
مربوط به بودجه
anent
U
در مشارکت با مربوط به
avuncular
U
مربوط بدایی
polar
U
مربوط به قط بها
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
immunologic
U
مربوط به مصونیت
c
U
مربوط به کامپیوتر
ameba
U
مربوط به امیب
nuclear
U
مربوط به اتمی
climatic
U
مربوط به اب وهوا
communists
U
مربوط به کمونیسم
technologically
U
مربوط به فناوری
computational
U
مربوط به یک محاسبه
geriatric
U
مربوط به پیری
parental
U
مربوط به والدین
expiratory
U
مربوط به زفیر
prospective
U
مربوط به اینده
anal
U
مربوط به مقعد
centenarian
U
مربوط به قرن
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
centenarians
U
مربوط به قرن
faunae
U
مربوط به جانوران
technological
U
مربوط به فناوری
speculative
U
مربوط به اندیشه
bear on
U
مربوط بودن
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
basal
U
مربوط به ته یابنیان
dictoral
U
مربوط به دکتری
existential
U
مربوط به هستی
bardic
U
مربوط به رامشگری
divisional
U
مربوط به تقسیم
domiciliary
U
مربوط به خانه
communist
U
مربوط به کمونیسم
collegial
U
مربوط به دانشکده
filiate
U
مربوط ساختن
atomistic
U
مربوط به اتم
archival
U
مربوط به بایگانی
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
chromatic
U
مربوط به رنگها
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
garlicky
U
مربوط به سیر
feminine
U
مربوط به جنس زن
genethliac
U
مربوط به طالع
personal
U
مربوط به کسی
my
U
مربوط بمن
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
verbs
U
مربوط به صدا
verb
U
مربوط به صدا
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
contiguous
U
مربوط بهم
astro
U
مربوط به نجوم
as to
U
عطف به مربوط به
churchly
U
مربوط به کلیسا
fistulous
U
مربوط به ناسور
chromic
U
مربوط به کرومیوم
polar
U
مربوط به قطب
arteriovenous
U
مربوط به رگها
Hellenic
U
مربوط به یونان
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
mammary
U
مربوط به پستان
mammary
U
مربوط به پستانداران
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
occupational
U
مربوط به شغل
amazonian
U
مربوط به امازونها
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
typographic
U
مربوط به چاپ
facial
U
مربوط به صورت
attached
U
مربوط متعلق
vermian
U
مربوط به کرم
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
connects
U
مربوط کردن
versicular
U
مربوط به ایات
connect
U
مربوط کردن
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
concern
U
مربوط بودن به
villatic
U
مربوط به دهکده
bears
U
مربوط بودن
concerns
U
مربوط بودن به
municipal
U
مربوط به شهرداری
racing
U
مربوط بمسابقه
residential
U
مربوط به اقامت
thallous
U
مربوط به تالیوم
senile
U
مربوط به پیری
postal
U
مربوط به پست
familial
U
مربوط به خانواده
outbound
U
مربوط به خارج
dependent
U
مربوط محتاج
to be
U
مربوط باینده
to be in rapport
U
مربوط بودن
to have connexion with
U
مربوط بودن با
to the point
U
مربوط بموضوع
mathematical
U
مربوط به ریاضیات
subsistence
U
مربوط به زیست
bear
U
مربوط بودن
left-wing
U
مربوط به جناح چپ
left wing
U
مربوط به جناح چپ
logistical
U
مربوط به لجستیک
What's it to you?
<idiom>
U
به تو چه؟
[به تو چه مربوط است؟]
mechanical
U
مربوط به ماشین ها
baronial
U
مربوط به بارون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com