Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hemiplegic
U
مربوط به فلج نیمه بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
solid-state
U
مربوط به وسایل نیمه هادی
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
Other Matches
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
moiety
U
نیمه
part way
U
نیمه
mid-
U
نیمه
half deck
U
نیمه پل
mid
U
نیمه
semi
U
نیمه
in noon of night
U
در نیمه شب
semis
U
نیمه
midnight
U
نیمه شب
division line
U
خط نیمه
stiffish
U
نیمه شق
semihard
U
نیمه سخت
semipro
U
نیمه حرفهای
semiprivate
U
نیمه خصوصی
partial
U
نیمه کامل
inchoate
U
نیمه تمام
semipermanent
U
نیمه جاودان
semilate
U
نیمه دیررس
semimobile
U
نیمه متحرک
semihard
U
نیمه محکم
midsummer
U
نیمه تابستان
semiparasitic
U
نیمه انگلی
semiliquid
U
نیمه مایع
semilog
U
نیمه لگاریتمی
semilogarithmic
U
نیمه لگاریتمی
semiopaque
U
نیمه کدر
semilustrous
U
نیمه درخشنده
semiopaque
U
نیمه شفاف
semipermeable
U
نیمه تراوا
semipublic
U
نیمه همگانی
shaly clay
U
رس نیمه بلوری
solid state
U
نیمه هادی
subacute
U
نیمه حاد
subadult
U
نیمه بالغ
subarid
U
نیمه خشک
subfossil
U
نیمه سنگواره
subovate
U
نیمه بیضی
subsaline
U
نیمه شور
subconscious
U
نیمه هشیار
subconsciously
U
نیمه اگاه
subconsciously
U
نیمه هشیار
semitropic
U
نیمه گرمسیری
semifixed
U
نیمه ثابت
semireligious
U
نیمه مذهبی
semirigid
U
نیمه سخت
semiskilled
U
نیمه ماهر
semisolid
U
نیمه جامد
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
semivitrified
U
نیمه شیشهای
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
semitranslucent
U
نیمه کدر
semitranslucent
U
نیمه شفاف
semitransparent
U
نیمه شفاف
subconscious
U
نیمه اگاه
partially sighted
U
نیمه بینا
semi
U
نیمه تاحدی
quasi convex
U
نیمه محدب
megrim
U
درد نیمه سر
second half
U
نیمه دوم
semi official
U
نیمه رسمی
semi skilled
U
نیمه ماهر
semi trailer
U
نیمه یدک
semiactive
U
نیمه فعال
semiaquatic
U
نیمه ابزی
semiarboreal
U
نیمه درختی
semiarid
U
نیمه خشک
semiautomatic
U
نیمه خودکار
semicinductor
U
نیمه هادی
halfway
U
نیمه راه
semicinductor
U
نیمه رسانا
semis
U
نیمه تاحدی
midwatch
U
پاس نیمه شب
partially hearing
U
نیمه شنوا
partial fixing
U
نیمه گیرداری
preconscious
U
نیمه هشیار
nocturn
U
عبادت نیمه شب
midway
U
نیمه راه
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
subliminally
U
نیمه خوداگاه
subliminal
U
نیمه خوداگاه
semi-finals
U
نیمه نهایی
midyear
U
نیمه سال
quasi private
U
نیمه خصوصی
quasi public
U
نیمه دولتی
quasi public
U
نیمه عمومی
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
quasi concave
U
نیمه مقعر
semicivilized
U
نیمه متمدن
semi conductor
U
نیمه هادی
semi independent
U
نیمه مستقل
semierect
U
نیمه ایستاده
semierect
U
نیمه قائم
semifinal
U
نیمه نهایی
semifluid
U
نیمه ابکی
semiformal
U
نیمه رسمی
semiofficial
U
نیمه رسمی
semigloss
U
نیمه درخشان
semigloss
U
نیمه شفاف
half-mast
U
نیمه افراشتن
half-mast
U
نیمه افراشتگی
parboils
U
نیمه پختن
parboiling
U
نیمه پختن
parboiled
U
نیمه پختن
semidomesticated
U
نیمه اهلی
semidome
U
نیمه گنبد
semi literate
U
نیمه نویسا
semi mechanization
U
نیمه مکانیزه
semicolonial
U
نیمه ازاد
left heart
U
نیمه چپ قلب
semicolonial
U
نیمه مستعمره
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
semiconscious
U
نیمه هوشیار
semiconscious
U
نیمه اگاه
semiconscious
U
نیمه بیهوش
semicrystalline
U
نیمه متبلور
semicrystalline
U
نیمه بلورین
semidetached
U
نیمه مجزا
semidivine
U
نیمه الهی
semidivine
U
نیمه خدا
parboil
U
نیمه پختن
half faced
U
نیمه کاره
half loaded
U
سلاح نیمه پر
half-bat
U
آجر نیمه
semi-final
U
نیمه نهایی
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
dwarf wall
U
دیوار نیمه
half mast high
U
نیمه افراشته
aileron
U
نیمه سنتوری
semi-precious
U
نیمه گرانبها
half-time
U
نیمه نخست
part time
U
نیمه وقت
part-time
U
نیمه وقت
demigod
U
نیمه خدا
semi-precious
U
نیمه بهادار
half
U
نیمه نخست
translucent
U
نیمه شفاف
foreconscious
U
نیمه هشیاری
before mid night
U
قبل از نیمه شب
backcourt
U
نیمه دفاعی
aileron
U
نیمه لچکی
half-column
U
نیمه ستون
half-timbered
U
نیمه چوبی
half time
U
نیمه بازی
sub-tropical
U
نیمه حاره
drafted
U
نیمه نهایی
halvers
U
نیمه مشترک
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
half tracked
U
نیمه شنی
brow ague
U
درد نیمه سر
semi-conscious
U
نیمه هشیار
half way
U
نیمه راه
underemployed
U
نیمه کار
drafts
U
نیمه نهایی
first half
U
نیمه نخست
draft
U
نیمه نهایی
semi finals
U
نیمه نهایی
half-timbering
U
ساختمان نیمه چوبی
semi killed steel
U
فولاد نیمه ارام
semi independent
U
نیمه خود مختار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com