English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
classificatory U مربوط به طبقه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
Other Matches
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
working class U مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش
working classes U مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش
assortment U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
division U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
graduating U طبقه بندی کردن
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
categorised U طبقه بندی کردن
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
classifying U طبقه بندی کردن
route classification U طبقه بندی جاده ها
categorising U طبقه بندی کردن
graduates U طبقه بندی کردن
unclassified U بدون طبقه بندی
unclassified U طبقه بندی نشده
aggroup U طبقه بندی کردن
graduate U طبقه بندی کردن
zootaxy U طبقه بندی جانوران
budget classification U طبقه بندی بودجه
categorises U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
classify U طبقه بندی کردن
taxonomist U متخصص طبقه بندی
systemize U طبقه بندی کردن
classifiable U قابل طبقه بندی
standardization U همگونی طبقه بندی
classifies U طبقه بندی کردن
suborder U طبقه بندی فرعی
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
categorizing U طبقه بندی کردن
classified U طبقه بندی شده
soil class U طبقه بندی خاک
classification of soil U طبقه بندی خاک
categorized U طبقه بندی کردن
layer U طبقه بندی کردن
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
service rating U طبقه بندی پرسنلی
layers U طبقه بندی کردن
classification chart U نمودار طبقه بندی
categorizes U طبقه بندی کردن
accounting classification U طبقه بندی حساب
rug classification U طبقه بندی فرش
secrets U طبقه بندی سری
classifications U طبقه بندی پیام
classification U طبقه بندی پیام
nosology U طبقه بندی بیماریها
job classification U طبقه بندی شغلی
to categorize U طبقه بندی کردن
job classification U طبقه بندی شغل
secret U طبقه بندی سری
pigeonhole U طبقه بندی کردن
harmonic division U طبقه بندی متناسب
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
map classification U طبقه بندی نقشه ها
market grades and grading U طبقه بندی بازار
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
classing U طبقه بندی کردن رده
classified material U مدارک طبقه بندی شده
classified items U اماد طبقه بندی شده
classes U طبقه بندی کردن رده
classified items U اقلام طبقه بندی شده
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
classed U طبقه بندی کردن رده
class U طبقه بندی کردن رده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
skeletal U مربوط به استخوان بندی
phrasal U مربوط به کلمه بندی
factional U مربوط به دسته بندی یا توط ئه
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
eutherian U مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
hazard U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazards U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
biosystematic U مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
Alcaraz U یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
stratify U طبقه طبقه کردن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com