Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thalassic
U
مربوط به دریا یاخلیج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ferrybridge
U
کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide
U
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
U
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
flooded
U
رو د دریا
floods
U
رو د دریا
merest
U
دریا
meerscham
U
کف دریا
flood
U
رو د دریا
ground
U
کف دریا
sea froth
U
کف دریا
main
U
دریا
sepiolite
U
کف دریا
d.j.'s locker
U
ته دریا
overboard
U
در دریا
high tide
U
مد دریا
meerschaum
U
کف دریا
mere
U
دریا
bree
U
دریا
waterscape
U
اب دریا
acajou
U
دریا
channel
U
دریا
channeled
U
دریا
channeling
U
دریا
high water line
U
خط مد دریا
channelled
U
دریا
channels
U
دریا
asea
U
در دریا
asea
U
به دریا
at sea
U
در دریا
lough
U
اب دریا
high tides
U
مد دریا
the deep
U
دریا
the blue
U
دریا
benthos
U
ته دریا
the wave
U
دریا
holm
U
دریا
seas
U
دریا
high water
U
مد دریا
on the sea
U
دریا
saltwater
U
اب دریا
beach foam
U
کف آب دریا
seabed
U
کف دریا
cuttle bone
U
کف دریا
ocean foam
U
کف آب دریا
sea foam
U
کف آب دریا
cuttlebone
U
کف دریا
sea bed
U
کف دریا
sea foam
U
کف دریا
spume
U
کف آب دریا
sea
U
دریا
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
voyages
U
سفر دریا
sailor
U
دریا نورد
transmarine
U
فرا دریا
voyage
U
سفر دریا
poseidon
U
خدای دریا
mare
U
تاریکی دریا
mares
U
تاریکی دریا
man overboard
U
ادم به دریا
mal de mer
U
ناخوشی دریا
the sea was lulled
U
دریا ساکت شد
shores
U
کنار دریا
seaport
U
بندرساحلی دریا
the waves of the sea
U
خیزابهای دریا
maldemer
U
ناخوشی دریا
the waves of the sea
U
امواج دریا
high tides
U
حداکثر مد دریا
foreshore
U
کنار دریا
seastrand
U
دریا کنار
seaside
U
دریا کنار
sailer
U
دریا نورد
out bound
U
رهسپار دریا
strands
U
کنار دریا
coasts
U
کنار دریا
sailors
U
دریا نورد
oversea
U
انطرف دریا
outbound
U
رهسپار دریا
seacoast
U
دریا کنار
two star
U
دریا دار
pelagic
U
ساکن دریا
seaports
U
دریا بندر
sea anchor
U
لنگر دریا
coast
U
کنار دریا
seaports
U
بندرساحلی دریا
seaport
U
دریا بندر
upcountry
U
دور از دریا
strand
U
کنار دریا
the lid of a kettle
U
دریا سر کتلی
seaborne
U
دریا برد
seaway
U
دریا راه
sea sickness
U
دریا گرفتگی
seaworthy
U
اماده دریا
naval aviation
U
هوا دریا
seasickness
U
دریا زدگی
shipper
U
دریا نورد
seacoast
U
ساحل دریا
sea shore
U
کرانه دریا
sea going
U
باب دریا
sea bed
U
بستر دریا
sea state
U
حالت دریا
sea state
U
وضعیت دریا
seacraft
U
دریا نوردی
seafolk
U
دریا نوردان
seagirt
U
محاط دریا
sea water damage
U
خسارت اب دریا
seagoer
U
دریا نورد
shipman
U
دریا نورد
seagoing
U
دریا پیما
seagoing
U
دریا نورد
seapuss
U
گرداب دریا
seaward
U
بسوی دریا
sea-going
U
باب دریا
sea purse
U
گرداب دریا
sea born
U
زاده دریا
ranged
U
حدودجذر و مد دریا
range
U
حدودجذر و مد دریا
foreshores
U
کنار دریا
marooner
U
دریا زن غارتگر
sea board
U
کناره دریا
on shore winds
U
دریا باد
thalassophobia
U
دریا هراسی
sand
U
شن کرانه دریا
marine transgression
U
پیشروی دریا
ranges
U
حدودجذر و مد دریا
seabed
U
بستر دریا
sea girt
U
دریا بست
sea duty
U
خدمت دریا
briny
U
مثل اب دریا
sea cock
U
شیر دریا
sea coast
U
ساحل دریا
sea coast
U
کرانه دریا
shores
U
ساحل دریا
shore
U
ساحل دریا
shore
کنار دریا
waterside
U
کنار دریا
sands
U
شن کرانه دریا
high tide
U
حداکثر مد دریا
seabird
U
مرغ دریا
bay salt
U
نمک دریا
seaboards
U
کرانه دریا
cog in the machine
<idiom>
U
قطرهای از دریا
chlorinity
U
غلظت اب دریا
seaboard
U
کرانه دریا
holding ground
U
گیرایی کف دریا
seascapes
U
دورنمای دریا
davy jones
U
جنی دریا
sea breezes
U
نسیم دریا
heave of the sea
U
زورخیزاب دریا
datum level
U
سطح اب دریا
seabirds
U
مرغ دریا
seahorse
U
اسب دریا
deep-sea
U
ژرف دریا
adventure
U
دل به دریا زدن
risk
U
دل به دریا زدن
seahorses
U
اسب دریا
dead in the water
U
متوقف در دریا
ocean bound
U
رهشپار دریا
surface-to-air
U
دریا به هوا
sea breeze
U
نسیم دریا
seashores
U
ساحل دریا
seashore
U
ساحل دریا
bottom bounce
U
انعکاس از کف دریا
high water
U
دریا درحال مد
by sea
U
ازراه دریا
passages
U
دریا کرایه
anchor ice
U
یخهای کف دریا
passage
U
دریا کرایه
seafarer
U
دریا نورد
seafarers
U
دریا نورد
waterscape
U
منظره اب دریا
low water
U
پس رفت اب دریا
by water
U
از راه دریا
sea level
U
سطح دریا
seascape
U
دورنمای دریا
seaworn
U
ساییده بواسطه دریا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com