Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vesicular
U
مربوط به حفره تاول دار
vesiculate
U
مربوط به حفره تاول دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scald
U
تاول زده کردن تاول
scalded
U
تاول زده کردن تاول
scalds
U
تاول زده کردن تاول
scalding
U
تاول زده کردن تاول
vesication
U
تاول
vesicatory
U
تاول زا
welt
U
تاول
blister
U
تاول
blisters
U
تاول
scorch
U
تاول
blistered
U
تاول
welts
U
تاول
blistery
U
پر از تاول
galls
U
تاول
vesicant
U
تاول زا
scorches
U
تاول
bleb
U
تاول
phlyctena
U
تاول
gall
U
تاول
blain
U
تاول زدن
blister agent
U
گاز تاول زا
blister agent
U
عامل تاول زا
phlyctenule
U
تاول کوچک
cold sores
U
تاول تبخالی
blistery
U
تاول زده
cold sore
U
تاول تبخالی
blister
U
تاول زدن
galls
U
زخم تاول
gall
U
زخم تاول
scorches
U
تاول زدن
scorch
U
تاول زدن
vesicate
U
تاول زدن
vesicant agent
U
گاز تاول زا
epispastic
U
تاول اور
blistered
U
تاول زدن
blisters
U
تاول زدن
vesiculation
U
تشکیل کیسه یا تاول
blain
U
زخم اماسدار تاول
vesicate
U
تاول دار کردن
pemphigus
U
تاول کوفتی کودکان
vesicant agent
U
عامل شیمیایی تاول زا
swell
U
تاول باد کردن
swells
U
تاول باد کردن
swelled
U
تاول باد کردن
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
epispastic
U
مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
tetter
U
بیماریهای تاول دار پوست مثل زرد زخم
danc solution
U
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
sheugh
U
حفره
sheuch
U
حفره
ditches
U
حفره
hole
U
حفره
venter
U
حفره
delve
U
حفره
cavitation
U
حفره
hollow
U
حفره
hollows
U
حفره
caverns
U
حفره
cavern
U
حفره
pothole
U
حفره
potholes
U
حفره
cavity
U
حفره
sucket
U
حفره
cell
U
حفره
cavities
U
حفره
holed
U
حفره
thirl
U
حفره
dales
U
حفره
dale
U
حفره
holes
U
حفره
holing
U
حفره
cells
U
حفره
delved
U
حفره
porous
U
حفره
craters
U
حفره
ventricle
U
حفره
crater
U
حفره
loculus
U
حفره
sinus
U
حفره مغ
borings
U
حفره
fovea
U
حفره
delving
U
حفره
laigh
U
حفره
interstice
U
حفره
lacuna
U
حفره
chambers
U
حفره
chamber
U
حفره
sockets
U
حفره
socket
حفره
sinuses
U
حفره مغ
ditched
U
حفره
ventricles
U
حفره
delves
U
حفره
ditch
U
حفره
pit
U
گودال حفره
vacuolation
U
ایجاد حفره
maw
U
حفره معده
vacuolation
U
تشکیل حفره
pits
U
گودال حفره
loculate
U
حفره دار
pitted
U
حفره دار
fossa
U
حفره فرورفتگی
weak square
U
حفره سوراخ
alveolate
U
حفره دار
pits
U
حفره روباه
cavern
U
حفره زیرزمینی
vacuolate
U
حفره مانند
calyculate
U
حفره دار
knot hole
U
محل حفره
charging socket
حفره جا شارژر
boring
U
حفره کنی
foveiform
U
حفره مانند
trilocular
U
دارای سه حفره
foveal
U
حفره دار
crypt
U
حفره غدهای
ozone hole
U
حفره اوزون
pitting
U
ایجاد حفره
camouflet
U
حفره زیرزمینی
fossate
U
حفره دار
hollows
U
گودی حفره
hollow
U
گودی حفره
camouflet
U
حفره ماسوره
crypts
U
حفره غدهای
foveate
U
حفره دار
electron hole
U
حفره الکترونی
pit
U
حفره روباه
cavitation
U
حفره سازی
gleonid
U
حفره دار
caverns
U
حفره زیرزمینی
mold cavity
U
حفره قالب
vacuolar
U
حفره مانند
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
socket bayonet
سرنیزه حفره دار
electron pair
U
زوج الکترون حفره
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
chamber
U
جان لوله حفره
fox hole
U
سنگر حفره روباه
cellular expanded
U
بتن با حفره منبسط
pit
U
حفره خرج چاه
triloculate
U
دارای سه حفره سه یاختهای
excavation
U
گود برداری حفره
chambers
U
جان لوله حفره
fuze cavity
U
حفره نصب ماسوره
loculus
U
حفره کیسه گرده
vacuolar
U
حفرهای حفره دار
vacuolate
U
حفرهای حفره دار
pits
U
حفره خرج چاه
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
receptacles
U
حفره درون سلولی گیاه
vesicular
U
حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
receptacle
U
حفره درون سلولی گیاه
hydrothorax
U
تجمع مایع در حفره جنب
hawse buckler
U
درپوش حفره زنجیر لنگر
calyculate
U
دارای سطوح حفره دار
cavity
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
lacunar
U
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunary
U
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunal
U
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunate
U
وابسته به حفره یا جای خالی
loculus
U
سلول یا حفره تخمدان مرکب
cavities
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
lumen
U
حفره یا مجرای عضولولهای شکل
vesiculate
U
حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
hamstrings
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
tamping
U
سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
lumen
U
حفره سلولی درون جدار گیاه
hamstrung
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
craters
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
crater
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
sitzmark
U
حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
loculicidal
U
شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
pit
U
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
stope
U
حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
pits
U
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
PCMCIA
U
- سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
endodontia
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
break out
U
تاول زدن جوش زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com