English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intersexual U مربوط به جنس نر و ماده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
materialistic U مربوط به ماده گرایی
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
hylotheistic U یکی دانندهء خدا و ماده مربوط به این اعتقاد که خدا وماده یکی است
to transubstantiate U تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
Other Matches
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
stipulation U ماده
clause U ماده
clauses U ماده
foamed meterid U ماده کف
abscesses U ماده
substance U ماده
agents U ماده
agent U ماده
anti matter U ضد ماده
provision U ماده
metals U ماده
metal U ماده
item U ماده
abscess U ماده
catch for door bolt U ماده
materials U ماده
stuffless U بی ماده
nanny goat U بز ماده
nanny goats U بز ماده
material U ماده
female U ماده
substances U ماده
items U ماده
bitching U سگ ماده
bitches U سگ ماده
antimatter U ضد ماده
bitched U سگ ماده
bitch U سگ ماده
nany U بز ماده
matters U ماده
articles U ماده
mattered U ماده
stuffed U ماده
article U ماده
matter U ماده
mattering U ماده
monoclinous U نر و ماده
stuff U ماده
stuffs U ماده
surplus material U ماده اضافی
pigment U ماده رنگی
keratin U ماده شاخی
keratine U ماده شاخی
pigments U ماده رنگی
symmetry substance U ماده متقارن
synchronous material U ماده مصنوعی
constituent U ماده متشکله
synthetic material U ماده مصنوعی
constituents U ماده متشکله
malkin U ماده دیو
insoluble U ماده حل نشدنی
hen pheasant U قرقاول ماده
isotropic material U ماده همسانگرد
molded plastics U ماده پرسی
chlorophyll U ماده سبزگیاهی
raw material U ماده خام
tabbies U گربه ماده
tabby U گربه ماده
heifers U ماده گوساله
stainer U ماده رنگرزی
roe U گوزن ماده
insulating material U ماده عایق
mineral material U ماده معدنی
mineral material U ماده کانی
isotrope U ماده همسانگرد
clause U ماده قانون
additive U ماده افزودنی
additives U ماده افزودنی
isomorph U ماده یک شکل
clauses U ماده قانون
mattery U ماده مانند
subsistance U ماده اصلی
heifers U گوساله ماده
tellurian matter U ماده زمینی
lignin U ماده چوب
toxic substance U ماده سمی
toxic agent U ماده سمی
tongue and groove joint U اتصال نر و ماده
hen bird U پرنده ماده
hen parrot U طوطی ماده
lioness U ماده شیر
lionesses U ماده شیر
stuffs U ماده اولیه
hen bird U مرغ ماده
vermicide U ماده کرم کش
gynophore U ماده بر برچه بر
urea U ماده پیشاب
addition agent U ماده افزودنی
lyddite U ماده لیدیت
active material U ماده موثر
trinitrotoluen U ماده منفجره تی ان تی
malkin U ماده شیطان
acceptor U ماده پذیرا
hen sparrow U گنجشک ماده
tigress U ماده پلنگ
tigresses U ماده پلنگ
high explosive U ماده منفجره
vixens U روباه ماده
vixen U روباه ماده
stock U ماده اولیه
stocked U ماده اولیه
test item U ماده ازمون
the female sex U جنس ماده یا زن
ovum U یاخته ماده
thermate U ماده ترمیت
heparin U ماده چندقندی
stuffed U ماده اولیه
thermite U ماده ترمیت
abiotic substance U ماده بیجان
leopardess U ماده پلنگ
abhesive U ماده ضد چسبندگی
stuff U ماده اولیه
gynandrous U نر و ماده دو جنسی
dopes U ماده مخدر
refractory material U ماده دیرگداز
woman U ماده مونث
pea ken U طاوس ماده
nutrient U ماده مغذی
nutrients U ماده مغذی
hyades U اشتران ماده
point U ماده اصل
preventive U ماده حفافتی
substances U ماده اصلی
pyrogen U ماده تب اور
reeve U یلوه ماده
red lead U ماده ضدزنگ
parasiticide U ماده انگل کش
cow U ماده گاو
cowed U ماده گاو
cowing U ماده گاو
cows U ماده گاو
mineral U ماده معدنی
filler U ماده پر کننده
psychoactive agent U ماده روانگردان
filler U ماده پرکننده
picritol U ماده پیکریتول
materialist U ماده گرا
pigment dye U ماده رنگی
materialists U ماده گرای
materialists U ماده گرا
abrasive U ماده سایا
materialist U ماده گرای
lubricant U ماده روغنی
fillers U ماده پر کننده
corrosive U ماده اکاله
fillers U ماده پرکننده
corrosive U ماده خورنده
substance U ماده اصلی
lubricants U ماده روغنی
abrasives U ماده سایا
abrasives U ماده ساینده
abrasive U ماده ساینده
heifer U ماده گوساله
doe U گوزن ماده
heifer U گوساله ماده
she wolf U ماده گرگ
she wolf U گرگ ماده
insulant U ماده عایق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com