English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thallous U مربوط به تالیوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
thallic U مربوط به تالیوم وترکیبات ان
Other Matches
thallium U تالیوم
thallogenous U ایجاد کننده تالیوم
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertaining U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
curatorial U مربوط به
cretaceous U مربوط به گچ
eight bit system U مربوط به یک
as for U مربوط به
affined U مربوط
correspondents U مربوط به
correspondent U مربوط به
irrelevant U نا مربوط
apposite U مربوط
proper U مربوط
for U مربوط به
hydraulic U مربوط به اب
relevant U مربوط
caprine U مربوط به بز
pertinenet U مربوط
condequent U مربوط
coherent U مربوط
pertinent U مربوط به
germane U مربوط
pertinent U مربوط
coordinate U مربوط
related U مربوط
lineal U مربوط به خط
hominoid U مربوط به بشر
glyptic U مربوط به حکاکی
goidelic U مربوط بسلت
affiliates U مربوط ساختن
sartorial U مربوط به خیاطی
hydrographic U مربوط به اب نگاری
horsy U مربوط به اسب
existential U مربوط به هستی
c U مربوط به کامپیوتر
affiliating U مربوط ساختن
hawaiian U مربوط به هاوایی
congressional U مربوط به کنگره
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
coherently U بطور مربوط
capitular U مربوط بفصل
arbitral U مربوط به حکمیت
thematic U مربوط بموضوع
affiliate U مربوط ساختن
caloric U مربوط به کالری
affiliated U مربوط ساختن
calligraphic U مربوط به خطاطی
glossal U مربوط به زبان
anglian U مربوط به نژاد
hydropic U مربوط به استسقاء
janitorial U مربوط به فراشی
britannic U مربوط به بریتانیا
haemic U مربوط بخون
ammino U مربوط به امونیاک
larcenous U مربوط به دزدی
ameboid U مربوط به امیب
astrological U مربوط به نجوم
amebic U مربوط به امیب
ameban U مربوط به امیب
metabolical U مربوط به متابولیزم
ameba U مربوط به امیب
corresponsive U مربوط بیکدیگر
norse U مربوط به اسکاندیناوی
irrelative U نا مربوط مطلق
analitical U مربوط به تجزیه
hydrostatic U مربوط به فشار اب
retired U مربوط به بازنشستگی
thermal U مربوط به گرما
electrically U مربوط به الکتریسیته
anent U در مشارکت با مربوط به
avuncular U مربوط بدایی
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
immunologic U مربوط به مصونیت
meteorological U مربوط به هواسنجی
inspectional U مربوط به بازرسی
insurrectional U مربوط به شورش
budgetary U مربوط به بودجه
brumal U مربوط به زمستان
amazonian U مربوط به امازونها
bear on U مربوط بودن
technological U مربوط به فناوری
parental U مربوط به والدین
technologically U مربوط به فناوری
prospective U مربوط به اینده
geriatric U مربوط به پیری
expiratory U مربوط به زفیر
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
centenarian U مربوط به قرن
collegial U مربوط به دانشکده
centenarians U مربوط به قرن
faunae U مربوط به جانوران
filiate U مربوط ساختن
speculative U مربوط به اندیشه
computational U مربوط به یک محاسبه
climatic U مربوط به اب وهوا
anal U مربوط به مقعد
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
operatic U مربوط به اپرا
basal U مربوط به ته یابنیان
acrobatic U مربوط به بندبازی
bardic U مربوط به رامشگری
dictoral U مربوط به دکتری
communist U مربوط به کمونیسم
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
atomistic U مربوط به اتم
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
arithmeticlal U مربوط به حساب
archival U مربوط به بایگانی
arbitrative U مربوط بحکمیت
gallinaceous U مربوط بماکیان
garlicky U مربوط به سیر
feminine U مربوط به جنس زن
personal U مربوط به کسی
genethliac U مربوط به طالع
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
cerebellar U مربوط به مخچه
verbs U مربوط به صدا
verb U مربوط به صدا
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
contiguous U مربوط بهم
churchly U مربوط به کلیسا
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
fistulous U مربوط به ناسور
Hellenic U مربوط به یونان
chromic U مربوط به کرومیوم
chromatic U مربوط به رنگها
womanish U مربوط به زن یا زنان
mammary U مربوط به پستان
mammary U مربوط به پستانداران
aeronautical U مربوط به فضانوردی
arteriovenous U مربوط به رگها
occupational U مربوط به شغل
residential U مربوط به اقامت
attached U مربوط متعلق
facial U مربوط به صورت
vermian U مربوط به کرم
valedictory U مربوط به خداحافظی
versicular U مربوط به ایات
connects U مربوط کردن
connect U مربوط کردن
vespertine U مربوط به شب شبانه
sensorimotor U مربوط به حس حرکت
concern U مربوط بودن به
villatic U مربوط به دهکده
vindicative U مربوط به توجیه
bears U مربوط بودن
typographic U مربوط به چاپ
concerns U مربوط بودن به
senile U مربوط به پیری
postal U مربوط به پست
organizational U مربوط به سازمان
racing U مربوط بمسابقه
familial U مربوط به خانواده
outbound U مربوط به خارج
to be U مربوط باینده
to be in rapport U مربوط بودن
dependent U مربوط محتاج
to have connexion with U مربوط بودن با
mathematical U مربوط به ریاضیات
subsistence U مربوط به زیست
to the point U مربوط بموضوع
municipal U مربوط به شهرداری
bear U مربوط بودن
What's it to you? <idiom> U به تو چه؟ [به تو چه مربوط است؟]
logistical U مربوط به لجستیک
Americans U مربوط بامریکا
mechanical U مربوط به ماشین ها
baronial U مربوط به بارون
sales U مربوط به فروش
What do I care? U به من چه مربوط است؟
acoustic U مربوط به صدا
circumstantial U مربوط به موقعیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com