English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electrolysis U تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
autogamous U مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
padlocking U انسداد
choked U انسداد
chokes U انسداد
let U انسداد
padlocked U انسداد
lets U انسداد
choke U انسداد
obstruction U انسداد
tie up U انسداد
obstructions U انسداد
preclusion U انسداد
blocked U انسداد
blocks U انسداد
occlusion U انسداد
padlock U انسداد
padlocks U انسداد
blocking U انسداد
stockade U انسداد
blockages U انسداد
block U انسداد
bloc U انسداد
blocs U انسداد
stockades U انسداد
letting U انسداد
blockage U انسداد
bodily pain U جسمی
carnal U جسمی
corporals U جسمی
somatic U جسمی
corporeal U جسمی
substantial U جسمی
corporal U جسمی
blockades U انسداد بستن
block age U جلوگیری انسداد
emotional blockge U انسداد هیجانی
blockaded U انسداد بستن
blockade U انسداد بستن
blockading U انسداد بستن
blocking U انسداد فکر
physically handicapped U معلول جسمی
superphysical U ابر جسمی
physical psychological U جسمی- روانی
so matic U طبیعی جسمی
material U کلی جسمی
materials U کلی جسمی
blocking U بلاکه کردن انسداد
roadblock U وسیله انسداد جاده
coronary thrombosis U انسداد شریانهای اکلیلی
silting up U انسداد خلل و فرج
coronary thromboses U انسداد شریانهای اکلیلی
corporeity U خاصیت جسمی یامادی
coronary thromboses U انسداد شریان اکلیلی قلب
stopgap U وسیله موقت دریچه انسداد
coronary thrombosis U انسداد شریان اکلیلی قلب
ileus U انسداد روده قولنج الیاوسی
stopgaps U وسیله موقت دریچه انسداد
transubstantiation U تبدیل جسمی بجسم دیگر
whaleback U هر جسمی شبیه پشت بالن
somatotypic U نوع جسم ساختمان جسمی
the colouring p of a substance U ماده رنگ دهنده جسمی
somatotype U نوع جسم ساختمان جسمی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
embolism U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
embolisms U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
heredity U رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
allotrope U جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
radio activity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
hemihydrate U هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
gyrostat U التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
radioactivity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
declination U فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
tag U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
tags U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
penance U تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
luminescence U پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
metamer U جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
antimatter U جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
variable incidence U جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acetolysis U تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
jet propulsion U جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
variable pitch U جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
bow wave U موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
isomer U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
nucleole U جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
by the instrumentality of U بوسیله
at the hand of U بوسیله
per U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
perprep U بوسیله
by U بوسیله
with U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
of U بوسیله
by dint of U بوسیله
via U بوسیله
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by the f. U بوسیله لمس
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
by wire U بوسیله تلگراف
by depty U بوسیله نماینده
electrically U بوسیله برق
municipally U بوسیله شهرداری
per pais U بوسیله کشور
per pais U بوسیله مملکت
hydromancy U تفال بوسیله اب
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
windblown U در حرکت بوسیله باد
pour U تراوش بوسیله ریزش
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
in propria persona U بوسیله خود شخص
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
pours U تراوش بوسیله ریزش
poured U تراوش بوسیله ریزش
pouring U تراوش بوسیله ریزش
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
aeromancy U تفال بوسیله هوا
electric chair U اعدام بوسیله برق
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
windswept U بوسیله باد جاروشده
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
churned U بوسیله اسباب گردنده
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
dragonnades U بوسیله سواره نظام
electromotive U متحرک بوسیله برق
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churn U بوسیله اسباب گردنده
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
churns U بوسیله اسباب گردنده
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
seagirt U محصور بوسیله دریا
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipage U ترابری بوسیله لوله
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
intuitively U بوسیله درک مستقیم
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
pipeage U ترابری بوسیله لوله
postage U حمل بوسیله پست
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
nettle U بوسیله گزنه گزیده شدن
self-appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
rainwash U شستشوی چیزی بوسیله باران
waterborne U حمل شده بوسیله اب اب برد
self appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
perfusion U غسل تعمید بوسیله اب پاشی
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com