Perdic | مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 126 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	events to mark the Day of German Unity U	مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	uniqueness U	یگانگی
	singleness U	یگانگی
	uniformity U	یگانگی
	unity U	یگانگی
	union U	یگانگی
	unions U	یگانگی
	unification U	یگانگی
	oneness U	یگانگی
	unification U	یگانگی یک شکلی
	marriages U	یگانگی اتحاد
	sodality U	اتحاد یگانگی
	marriage U	یگانگی اتحاد
	identities U	یکسانی یگانگی
	identity U	یکسانی یگانگی
	inopportuneness U	بی مناسبت
	pertinence U	مناسبت
	pertinency U	مناسبت
	appositeness U	مناسبت
	timeliness U	مناسبت
	propitiousness U	مناسبت
	appropiateness U	مناسبت
	unionists U	هواخواه اتحاد و یگانگی
	unionist U	هواخواه اتحاد و یگانگی
	spirit de corps U	روح یگانگی و اتحاد
	triunity U	یگانگی سه اقنوم تثلیث
	meetness U	شایستگی مناسبت
	pertinence or nency U	اقتضا مناسبت
	adequacy U	تکافو مناسبت
	suitability U	مناسبت شایستگی
	inopportunity U	عدم مناسبت
	rapport U	مناسبت سازگاری
	adaptableness U	سازش مناسبت
	decorum U	مناسبت رفتاربجا
	felicities U	اقتضاء مناسبت
	felicity U	اقتضاء مناسبت
	accomodate U	مناسبت کردن
	esprit de corps U	غرور نظامی روح یگانگی
	foolishness U	عدم مناسبت ناشایستگی
	without rime or reason U	بی مناسبت بی جهت بی دلیل
	attune U	وفق دادن مناسبت
	esprit de corps U	روح صمیمت و یگانگی دسته جمهی
	It was inappropriate to make such a remark . U	مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
	Please supply the facts relevant to the case. U	لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
	ceremony U	مراسم
	rituals U	مراسم
	ceremonies U	مراسم
	morning parade U	مراسم صبحگاه
	chalice U	جام [در مراسم]
	goblet U	جام [در مراسم]
	funerals U	مراسم دفن
	pageant U	مراسم مجلل
	funeral U	مراسم دفن
	burial service U	مراسم دفن
	pageants U	مراسم مجلل
	ceremony U	مراسم نظامی
	ceremonies U	مراسم نظامی
	exequies U	مراسم تدفین
	rite U	مراسم تشریفات مذهبی
	mass U	مراسم عشاء ربانی
	goblet U	گیلاس شراب [در مراسم]
	Commemoration services were held . U	مراسم یاد بودانجام شد
	sacramental U	وابسته به مراسم مذهبی
	chalice U	گیلاس شراب [در مراسم]
	general muster U	مراسم اجتماعی عمومی
	funerals U	مراسم تشییع جنازه
	masses U	مراسم عشاء ربانی
	massing U	مراسم عشاء ربانی
	karma U	سرنوشت مراسم دینی
	funeral U	مراسم تشییع جنازه
	calebrate U	بجا اوردن مراسم
	solemnity U	ایین تشریفات مراسم سنگین
	funerary U	وابسته به مراسم تشییع جنازه
	christening U	مراسم تعمید ونامگذاری بچه
	swear in U	با مراسم تحلیف وارد کردن
	betroth U	مراسم نامزدی بعمل اوردن
	To perform the marriage ceremony. U	مراسم عقد راجاری کردن
	side honors U	مراسم ادای احترام در میزپاس
	personal salute U	مراسم سلام افراد برجسته
	guard mount U	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
	last rites U	مراسم دفن و کفن و دعای ختم
	check-ins U	نام نویسی کردن مراسم ورود
	check in U	نام نویسی کردن مراسم ورود
	check-in U	نام نویسی کردن مراسم ورود
	communicants U	اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
	communicant U	اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
	taperer U	حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
	The ceremony concluded with the recital of an apropos poem. U	مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
	Langhing is improper at a funeral. U	خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
	sacramentalism U	اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
	the propriety of a term U	درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
	accolades U	سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
	blessed sacrament U	مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
	burial U	زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
	accolade U	سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
	last rites U	مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
	burials U	زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
	There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. U	معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
	yule log U	کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
	bar mitzvah U	پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
	bar mitzvahs U	پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
	funeral home U	محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
	German Central Bank U	بانک مرکزی آلمان
	early German history U	تاریخ ابتدایی آلمان
	altar-rail U	[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
	High Gothic U	[معماری سبک گوتیک در آلمان]
	Hirsau style U	[نوعی معماری به سبک رومی در آلمان و استرالیا]
	Refugees believe Germany is a land of milk and honey. U	پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
	exequy U	مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
	Expressionism U	[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
	By international standards Germany maintains a leading role. U	در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
	informally U	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
	jugend stil U	[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
	din U	سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
	wimp U	آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
	the German question U	مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
	the German issue U	مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
	International Modern U	[سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
	retreats U	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
	evening parade U	رژه شامگاه مراسم شامگاه
	retreat U	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
	retreated U	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
	retreating U	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
	Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U	حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
	divorsement U	طلاق یا مراسم طلاق
	landscape carpet U	فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]