English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slow-wave sleep [SWS] U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
deep sleep U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biquadratic U قوه چهارم توان چهارم
the early bird catches the worm <proverb> U کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
somnambulist U کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
narcolepsy U حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
hypnoidal U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
somnific U خواب اور خواب الود
dogsleep U خواب زودبر خواب دروغی
hypnagogic U خواب اور خواب کننده
dreamy U خواب مانند خواب الود
morpheus U الهه خواب خواب پرور
dreamier U خواب مانند خواب الود
dreamiest U خواب مانند خواب الود
hypnogogic U خواب اور خواب کننده
quarter note U نت یک چهارم
three-quarter U سه چهارم
fourths U چهارم
quadrature U یک چهارم
three-quarters U سه چهارم
quadrant U یک چهارم
quarter U یک چهارم
fourth U چهارم
night dress U جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
fourth dimension U بعد چهارم
quarterfinal U یک چهارم نهایی
airt U یک چهارم وسعت
biquadrate U قوه چهارم
quarter-finals U یک چهارم نهایی
quartern U یک چهارم پینت
quartern U یک چهارم پوند
subdominant U نت چهارم موسیقی
pecks U یک چهارم بوشل
pecking U یک چهارم بوشل
pecked U یک چهارم بوشل
peck U یک چهارم بوشل
quarter of an hour U یک چهارم سده
quater tone U یک چهارم پرده
diatessaron U فاصله یک چهارم
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
qyaternary U دوران چهارم
fourth estate U رکن چهارم مشروطیت
dee U حرف چهارم D نام
ring fingers U انگشت چهارم دست چپ
ring finger U انگشت چهارم دست چپ
fourth generation computer U کامپیوتر نسل چهارم
center of quarter circles U مرکز یک چهارم دایره ها
sequence U مراحل
sequences U مراحل
phasing U مراحل
deltas U حرف چهارم زبان یونانی
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
delta U حرف چهارم زبان یونانی
quadrivium U سال چهارم دوره لیسانس
act ii Šscene iv U پرده دوم مجلس چهارم
D, d (D's, d's) U حرف چهارم الفبای انگلیسی
d U حرف چهارم الفبای انگلیسی
He is fast asleep. U خواب خواب است
sequences U مراحل کار
the four last things U مراحل چهارگانه
sequence U مراحل کار
incunabula U مراحل اولیه
phasess of development U مراحل توسعه
budget process U مراحل بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
phasing U مراحل عملیات
quarterfinal U دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
April U ماه چهارم سال فرنگی اوریل
x U حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
X, x (X's, x's) U حرف بیستو چهارم الفبای انگلیسی
fastigium U راس قسمت فوقانی بطن چهارم
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
processes U مراحل مختلف چیزی
stages U مراحل مختلف یک موشک
process U مراحل مختلف چیزی
stage U مراحل مختلف یک موشک
logic U مراحل و تصمیمات و ارتباطات
stages of economic growth U مراحل رشد اقتصادی
phases of life U مراحل یاشئون زندگی
phase difference U اختلاف مراحل عملیات
incipient stages U مراحل نخستین یا ابتدائی
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
metaphse U یکی از مراحل تقسیم پس گاه
macro U نمایش گرافیکی مراحل منط قی
military planning process U مراحل طرح ریزی نظامی
logical U مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
outlines U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outline U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlining U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlined U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
phase of smoke U مراحل تولید پرده دود یاتشکیل ان
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
execute U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executed U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executes U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executing U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
milreis U سکه زرپرتقال که 4 شیلینگ وپنج ویک چهارم پنس ارزش دارد
flowchart U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
take off U خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
fetches U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetch U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
instar U حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود
flow diagram U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
blade tracking U مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
fetched U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
sort effort U تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
mesne process U مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
pipelines U UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
approved data U سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
pipeline U UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
transport U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transported U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transporting U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transports U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
staple U [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
ecl U طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
rood U مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
quadrant U ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
multisession compatible U که میتواند دیسکهای photo CD یا دیسکهای دگر را بخواند که در مراحل مختلف ایجاد شده اند
parent program U در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
layer U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
noctambulism U خواب
dreams U خواب
sleepless U بی خواب
noctambulation U خواب
asleep U خواب
bedfellow U هم خواب
napping U خواب
bedfellows U هم خواب
sleep U خواب
sleeping U خواب
napped U خواب
dreaming U خواب
watchfulness U بی خواب
nap U خواب
dream U خواب
naps U خواب
shut-eye U خواب
floor gully U کف خواب
dreamed U خواب
isocline U هم خواب
post dormitum U پس خواب
sleeps U خواب
nightlight U چراغ خواب
beauty sleep U خواب اضافی
nightlights U چراغ خواب
hypnopompic U بی خواب کننده
nightshirt U پیراهن خواب
nightshirts U پیراهن خواب
Womens dreams go by contraries. U خواب زن چپ است
hypnology U خواب شناسی
hypnologist U خواب شناس
hypnophobia U خواب هراسی
hypnolepsy U حمله خواب
wool-gathering U خواب و خیال
to put to bed U خواب کردن
hypnoidal U خواب گونه
hypnagogic U خواب اور
Beauty sleep . U خواب ناز
to doze off U به خواب رفتن
to fall asleep U به خواب رفتن
footsack U کیسه خواب
dorter U اتاق خواب
dortour U اتاق خواب
doziest U خواب الود
get off to sleep U خواب رفتن
he is a U او خواب است
hypnoid U خواب گونه
somniloquy U خواب گفتاری
mummy bag U کیسه خواب
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
hypnogenic U خواب انگیز
hypnogenesis U ایجاد خواب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com