English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
manager U مدیر مسابقه بوکس
managers U مدیر مسابقه بوکس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bouts U مسابقه بوکس
bout U مسابقه بوکس
peizefight U مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
pugilism U بوکس
boxing U بوکس
boxes U بوکس
box U بوکس
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
boxing gloves U دستکش بوکس
boxing ring U رینگ بوکس
brass knuckles U پنجه بوکس
boxer U بوکس باز
boxing glove U دستکش بوکس
box wrench U اچار بوکس
straight left U چپ مستقیم در بوکس
stablemate U هم تیمی بوکس
knuckle duster U پنجه بوکس
knuckle duster U بوکس باز
knuckle-duster U پنجه بوکس
knuckle-duster U بوکس باز
knuckle-dusters U پنجه بوکس
knuckle-dusters U بوکس باز
pugilism U بوکس بازی
ring U رینگ بوکس
box spanner U اچار بوکس
speedbag U گلابی تمرین بوکس
sunday punch U کاراترین ضربه در بوکس
knock out U با مشت یا بوکس ازپادراوردن
straight right U راست مستقیم در بوکس
straight blow U ضربه مستقیم در بوکس
punching bag U کیسه شن تمرین بوکس
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
sparring partner U یار تمرینی بوکس
punching bags U کیسه شن تمرین بوکس
punch ball U گلابی تمرین بوکس
savate U بوکس همراه با لگد
kick boxing U بوکس همراه با لگد
rope U طناب رینگ بوکس
stops U استوپ داور بوکس
stopping U استوپ داور بوکس
big bag U کیسه شن تمرین بوکس
stopped U استوپ داور بوکس
stop U استوپ داور بوکس
head gear U کلاه تمرین بوکس
gym U محل تمرین بوکس
gyms U محل تمرین بوکس
heavy bag U کیسه شن تمرین بوکس
headguard U کلاه تمرین بوکس
headharness U کلاه تمرین بوکس
roped U طناب رینگ بوکس
ropes U طناب رینگ بوکس
bells U زنگ در پایان هر روند بوکس
road work U دویدن جادهای در تمرین بوکس
make weight U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make-weight U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make-weights U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
to burn rubber U بوکس و باد کردن چرخ
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
slugfest U بوکس بدون تاکتیک صحیح
blow with the open glove U ضربه با دستکش باز بوکس
to peel off [tires] U بوکس و باد کردن چرخ
attendance of a doctor U حضور پزشک روی رینگ بوکس
canvas U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
put away U ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
boxes U بوکس بازی کردن سیلی زدن
box U بوکس بازی کردن سیلی زدن
canvases U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
neutral corner U گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
ring stool U چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
low blow U ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
apron U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
aprons U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
moderator U مدیر
administrators U مدیر
conductors U مدیر
superintendents U مدیر
steward U مدیر
stewards U مدیر
headmasters U مدیر
conductor U مدیر
superintendent U مدیر
administer U :مدیر
administered U :مدیر
gerent U مدیر
directors general U مدیر کل
director generals U مدیر کل
director general U مدیر کل
administers U :مدیر
moderators U مدیر
administrator U مدیر
administering U :مدیر
headmaster U مدیر
manager U مدیر
General manager . Director general . U مدیر کل
executives U مدیر
managers U مدیر
warden U مدیر
directors U مدیر
executive U مدیر
director U مدیر
library manager U مدیر کتابخانه
program manager U مدیر برنامه ها
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
official liquidator U مدیر تصفیه
helmsmen U رل دار مدیر
personnel manager U مدیر استخدام
personal representative U مدیر ترکه
helmsman U رل دار مدیر
principal of a school U مدیر اموزشگاه
padrone U مدیر ارباب
operation manager U مدیر عملیات
chief engineer U مدیر ماشین
executive U مدیر عامل
mastered U مدیر مرشد
masters U مدیر مرشد
head master U مدیر اموزشگاه
head master U مدیر مدرسه
general manager U مدیر باشگاه
managing director U مدیر عامل
executives U مدیر اجرائی
administrator U مدیر تصفیه
intendant U مدیر مامورمالی
drop master U مدیر پرش
extrepreneur U مدیر متهور
extrepreneur U مدیر باتهور
item manager U مدیر اقلام
file manager U مدیر فایل
administrators U مدیر تصفیه
executives U مدیر عامل
trustee U مدیر تصفیه
trustees U مدیر تصفیه
principals U رئیس مدیر
principal U رئیس مدیر
commissioner U مدیر مسابقات
commissioners U مدیر مسابقات
sales manager U مدیر فروش
sale manager U مدیر فروش
executive U مدیر اجرائی
managing directors U مدیر عامل
salaried director U مدیر موفف
official receiver U مدیر تصفیه
record manager U مدیر رکورد
adminstrator of state U مدیر ترکه
manager U مدیر تیم
site engineering U مدیر ساختمان
liquidator U مدیر تصفیه
master U مدیر مرشد
liquidators U مدیر تصفیه
works superintendent U مدیر کارخانه
stores manager U مدیر انبارها
stage director U مدیر نمایش
impresarios U مدیر اپرا
project manager U مدیر پروژه ها
receivers U مدیر تصفیه
receiver U مدیر تصفیه
stage managers U مدیر نمایش
managers U مدیر تیم
stage manager U مدیر نمایش
impresario U مدیر اپرا
project manager U مدیر طرحها
project manager U مدیر پروژه
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
chief executive officer [CEO] [American E] U مدیر عامل [شرکت]
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
jumpmaster U مدیر پرش چتربازی
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
huntsman U مدیر تازیهای شکاری
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
managerial U مدیر اداره کننده
president of the board [ American E] U مدیر عامل [شرکت]
maitred'hotel U سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
data base manager U مدیر پایگاه داده
huntsmen U مدیر تازیهای شکاری
data processing manager U مدیر پردازش داده
computer center director U مدیر مرکز کامپیوتر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com