Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
certificate for decoration
U
مدرک اعطای نشان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
investitures
U
اعطای نشان
investiture
U
اعطای نشان
land grant
U
اعطای اراضی
investiture of a robe
U
اعطای خلعت
enfranchisement
U
اعطای حقوق
naturalization
U
اعطای تابعیت
investiture with an office
U
اعطای منصب
immortalization
U
اعطای نام یا شهرت جاودانی
loan on deposit
U
اعطای وام به وثیقه سپرده
constructive credit
U
اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
accolades
U
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolade
U
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
subinfeudate
U
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
systems
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry
U
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star
U
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
reference
[testimonial]
U
مدرک
voucher
U
مدرک
report
U
مدرک
proof
U
مدرک
lead
U
مدرک
leads
U
مدرک
attestation
U
مدرک
certificate
[official document]
U
مدرک
evidence
U
مدرک
vouchers
U
مدرک
deeds
U
مدرک
grade
U
مدرک
deed
U
مدرک
mark
U
مدرک
percipient
U
مدرک
evidence
U
مدرک
documented
U
مدرک
documenting
U
مدرک
naked
U
بی مدرک
adminicle
U
مدرک
perceptive
U
مدرک
clue
U
مدرک
proofs
U
مدرک
clues
U
مدرک
written evidence
U
مدرک
muniment
U
مدرک
document
U
مدرک
naturalize
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizes
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalising
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalises
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizing
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
witnesses
U
شاهد مدرک
witness
U
شاهد مدرک
physical record
U
مدرک مادی
label record
U
مدرک برچسب
witnessing
U
شاهد مدرک
certificate of capacity
U
مدرک شایستگی
proof
U
نشانه مدرک
bachelor's degree
U
مدرک لیسانس
testimony
U
تصدیق مدرک
testimonies
U
تصدیق مدرک
proofs
U
نشانه مدرک
writing
U
مدرک
[سند ]
conclusive evidence
U
مدرک قاطع
witnessed
U
شاهد مدرک
master document
U
مدرک اصلی
endnote
U
پایان مدرک
document processing
U
پردازش مدرک
record format
U
قالب مدرک
document format
U
قالب مدرک
evidence of the corpus
U
مدرک جرم
authentic document
U
مدرک اصلی
record length
U
درازای مدرک
document format
U
فرمت مدرک
record
U
سابقه مدرک
end of record
U
انتهای مدرک
logical record
U
مدرک منطقی
lost document
U
مدرک گم شده
record
U
مدرک ثبت کردن
document
U
متکی به مدرک کردن
certificate of capacity
U
مدرک ابراز لیاقت
record
U
مدرک کتبی سابقه
secondhand evidence
U
مدرک دست دوم
documentary
U
مبنی بر مدرک یا سند
variable length record
U
مدرک با طول متغیر
trailer record
U
مدرک پشت بند
prima facie evidence
U
مدرک به فاهر قاطع
certificate of achievement
U
مدرک تصدیق شایستگی
reliance on a document
U
استناد به مدرک خاصی
documented
U
متکی به مدرک کردن
documenting
U
متکی به مدرک کردن
referring to a document
U
استناد به مدرک خاصی
announce
U
اشکارکردن مدرک دادن
documentaries
U
مبنی بر مدرک یا سند
record layout
U
طرح بندی مدرک
probational
U
ارائه مدرک ودلیل
not a leg to stand on
<idiom>
U
مدرک کافی نداشتن
announcing
U
اشکارکردن مدرک دادن
documentation
U
مدرک یا مدارک اسناد
probation
U
ارائه مدرک ودلیل
fixed length record
U
مدرک با درازای ثابت
voucher
U
مدرک تضمین کننده
deed of assignment
U
مدرک صلاحیت قانونی
to produce testimony
U
مدرک ارائه دادن
vouchers
U
مدرک تضمین کننده
certificate of achievement
U
مدرک ابراز لیاقت
announces
U
اشکارکردن مدرک دادن
announced
U
اشکارکردن مدرک دادن
document base font
U
فونت پایه مدرک
markings
U
نشان دار سازی نشان
poniter
U
نشان دهنده نشان گیرنده
marking
U
نشان دار سازی نشان
evidentiary
U
مبنی برمدرک مدرک دار
to give evdience
U
گواهی دادن مدرک بودن از
piece of writing
U
مدرک
[سند ]
[اصطلاح رسمی]
certificate of honorable service
U
مدرک تصدیق خدمت صادقانه
proof is the result of evidenc
U
دلیل نتیجه مدرک است
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
Give the benefit of the doubt
<idiom>
U
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
authority
U
مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks
U
نشان کردن نشان
mark
U
نشان کردن نشان
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
record
U
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
aeronautical designation
U
کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
sited
U
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
U
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sites
U
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
medals
U
نشان
icons
U
نشان
signal
U
نشان
banner
U
نشان
banners
U
نشان
refrigeratory
U
تب نشان
signalled
U
نشان
caret
U
نشان
medal
U
نشان
printless
U
بی نشان
signaled
U
نشان
indication
U
نشان
ensigns
U
نشان
targets
U
نشان
targetted
U
نشان
targetting
U
نشان
indice
U
نشان
indicium
U
نشان
insigne
U
نشان
badge
U
نشان
badges
U
نشان
targeting
U
نشان
ensign
U
نشان
benchmarks
U
نشان
symbol
U
نشان
grammalogue
U
نشان
hash mark
U
خط نشان
ear mark
U
نشان
target
U
نشان
targeted
U
نشان
hallmarks
U
نشان
plaques
U
نشان
plaque
U
نشان
mark
U
نشان
marks
U
نشان
tracts
U
نشان
tract
U
نشان
icon
U
نشان
ikons
U
نشان
cicatricle
U
نشان
cicatricial
U
نشان
impressing
U
نشان
hallmark
U
نشان
impress
U
نشان
emblems
U
نشان
emblem
U
نشان
impressed
U
نشان
impresses
U
نشان
cicatrice
U
نشان
refrigerent
U
تب نشان
tracked
U
نشان
shows
U
نشان
tracks
U
نشان
unmarked
U
بی نشان
benchmark
U
نشان
traced
U
نشان
chalk
U
نشان
chalked
U
نشان
gong
[British E]
U
نشان
vestigial
U
نشان
chalks
U
نشان
insignia
U
نشان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com