English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
internal cycle time U زمان چرخه داخلی
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
Other Matches
cyclones U چرخه
cyclone U چرخه
velocipede U سه چرخه
cycled U چرخه
hydrologic cycle U چرخه اب
cycle U چرخه
monocyle U یک چرخه
water cycle U چرخه اب
tricycle U سه چرخه
monocycle U یک چرخه
trike U سه چرخه
cycles U چرخه
rotation U چرخه
tricyclic U سه چرخه
tricycles U سه چرخه
minor cycle U چرخه خرد
display cycle U چرخه نمایش
minor cycle U خرد چرخه
cycle U چرخه زدن
hz U چرخه درثانیه
cardiac cycle U چرخه قلبی
carnot cycle U چرخه کارنو
cycle U چرخ چرخه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
memory cycle U چرخه حافظه
activity cycle U چرخه فعالیت
major cycle U چرخه بزرگ
search cycle U چرخه جستجو
machine cycle U چرخه ماشین
execution cycle U چرخه اجرا
magnetic whirl U چرخه مغناطیسی
life cycle U چرخه دوام
fetch cycle U چرخه واکشی
six by six U ماشین شش چرخه
biorhythm U چرخه زیستی
megacycle U مگا چرخه
duty cycle U چرخه کار
megacycle U میلیون چرخه
hertz U چرخه در ثانیه
four cycle U چهار چرخه
execute cycle U چرخه اجرا
major cycle U بزرگ چرخه
cycles per second U چرخه در ثانیه
cycled U چرخه زدن
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
cycle stealing U چرخه دزدی
cyclones U چرخه باد
cycle stealing U مدت چرخه
pedicab U سه چرخه پایی
storage cycle U چرخه انباره
handlebar U دسته دو چرخه
kilocycle U هزار چرخه
cycle time U مدت چرخه
cycles U چرخه زدن
cycling U چرخه زنی
design cycle U چرخه طراحی
tricar U اتومبیل سه چرخه
life-cycles U چرخه زندگی
cycles U چرخ چرخه
cyclone U چرخه باد
circulation of a vector U چرخه بردار
tropical cyclone U چرخه استوایی
life-cycle U چرخه زندگی
cycled U چرخ چرخه
gigacycle U هزار میلیارد چرخه
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
kilomegacycle U یک بیلیون چرخه در ثانیه
data processing cycle U چرخه پردازش داده
reset cycle U چرخه باز نشانی
six by six U وسیله نقلیه شش چرخه
born haber cycle U چرخه بورن- هابر
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
citric acid cycle U چرخه سیتریک اسید
toothed wheel U چرخه دندانه دار
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
kilomegacycle U هزار میلیون چرخه
tarantass U درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
wagonette U گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
trailer U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailers U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
monorails U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
monorail U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presents U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
zeitgeist U زمان
thitherto U تا ان زمان
tempos U زمان
tempo U زمان
simultaneously U در یک زمان
cycle time U زمان
time-consuming U زمان بر
time consuming U زمان بر
cotemporaneous U هم زمان
term U زمان
termed U زمان
terming U زمان
synchronous U هم زمان
time of blowing U زمان دم
periods U زمان
coinstantaneous U هم زمان
period U زمان
clock U زمان
date U زمان
dates U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
time-piece U زمان
timepiece U زمان
clocks U زمان ها
synchrone U هم زمان
yet U تا ان زمان
stroke U زمان
stroked U زمان
strokes U زمان
stroking U زمان
timed U زمان
times U زمان
contemporaneous U هم زمان
time U زمان
away U از ان زمان
whene'er U هر زمان
thence U از ان زمان
microcycle U واحد زمان
lapse U گذشت زمان
lead time U زمان پیشگیری
physiological time U زمان فیزیولوژیکی
period of concentration U زمان تمرکز
yesterday U زمان گذشته
scheduling U زمان بندی
preterit U زمان ماضی
whoopee U زمان خوشی
lapses U گذشت زمان
prescriptions U مرور زمان
lapsing U گذشت زمان
preparation time U زمان تهیه
lapse of time U مرور زمان
lapse time U زمان کاهش
lost time U زمان گمگشته
non productive time U زمان مرده
nonsynchronous U ناهم زمان
light load period U زمان بار کم
length of time U طول زمان
leisure time U زمان اسودگی
mean time U زمان متوسط
orthogenesis U جبر زمان
peace time U در زمان صلح
peace time U زمان صلح
passtime U زمان گذارستون
multiplication time U زمان ضرب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com