English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
filed circuit U مدار میدان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
Other Matches
duplexes U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit U مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet U سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinning U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
powder train U مدار خرج مدار باروت
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
courses U میدان تیر میدان
coursed U میدان تیر میدان
course U میدان تیر میدان
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
frontages U میدان
frontage U میدان
forums U میدان
sq U میدان
forum U میدان
arenas U میدان
trone U میدان
arena U میدان
ROUNDABOUT U میدان
zero field U بی میدان
plaza U میدان
plainer U میدان
plainest U میدان
plains U میدان
scope U میدان
line of force U خط میدان
line bay U میدان خط
plain U میدان
field line U خط میدان
aim U میدان
piazza U میدان
open space U میدان
space U میدان
spaces U میدان
place U میدان
places U میدان
placing U میدان
aims U میدان
aimed U میدان
ring U میدان
domain U میدان
domains U میدان
fielded U میدان
fields U میدان
reaches U میدان
reached U میدان
reach U میدان
agora U میدان
reaching U میدان
field U میدان
game keeper U قرق چی میدان
front porch U میدان جلو
field magnet U میدان مغناطیسی
ring U انگشتر میدان
fixed field U میدان ثابت
flying field U میدان فرودگاه
flying ground U میدان پرواز
force field U میدان نیرو
field magnet U اهنربای میدان
field displacement U جابجایی میدان
battlefields U میدان جنگ
squaring U جذر میدان
battlefield U میدان نبرد
battlefield U میدان جنگ
field frequency U بسامد میدان
field repetition rate U بسامد میدان
field intensity U شدت میدان
field of regard U میدان دید
field length U درازای میدان
gravitational field U میدان گرانش
field judge U داور میدان
field mark U نشان میدان
field of vision U میدان دید
field theory U تئوری میدان ها
field pole U قطب میدان
field range U میدان تیرجنگی
field rectifier U یکسوساز میدان
field regulator U نافم میدان
field rheostat U رئوستای میدان
backs U مدافع خط میدان
back U مدافع خط میدان
field current U جریان میدان
squares U جذر میدان
squared U جذر میدان
square U جذر میدان
field strength U شدت میدان
field of vision U میدان بینایی
battleground U میدان جنگ
firing range U میدان تیر
field of action U میدان اثر
field of application U میدان کاربرد
field of attention U میدان توجه
field of battle U میدان جنگ
field of battle U میدان رزم
field of consciousness U میدان هشیاری
field of fire U میدان تیر
field of fire U میدان اتش
field of force U میدان نیرو
field voltage U ولتاژ میدان
field of gravity U میدان ثقل
field vector U بردار میدان
visual field U میدان دید
field of view U میدان دید
rinks U میدان یخ بازی
effective field U میدان موثر
drill ground U میدان مشق
downfield U میدان پایین
distortion of field U اغتشاش میدان
curl field U میدان حلقوی
coulomb filed U میدان کولنی
control field U میدان کنترلی
rink U میدان یخ بازی
champs U میدان جنگ
sight U میدان دید
sights U میدان دید
electric field U میدان الکتریکی
champ U میدان جنگ
champed U میدان جنگ
champing U میدان جنگ
magnetic field U میدان مغناطیسی
battlegrounds U میدان جنگ
cock of the walk U پهلوان میدان
minefields U میدان مین
electromagnetic field U میدان الکترومغناطیسی
battle field U میدان جنگ
back porch U میدان عقب
attractive field U میدان جاذبه
attraction of current U جاذبه میدان
arena U میدان مسابقات
arenas U میدان مسابقات
minefield U میدان مین
card field U میدان کارت
parade ground U میدان رژه
alternating field U میدان متناوب
middle U میانه میدان
middles U میانه میدان
parade grounds U میدان رژه
check field U میدان مقابلهای
champaign U میدان جنگ
center base U میدان مرکزی
amplitude U میدان نوسان
battlefields U میدان نبرد
ranges U میدان تیر
ranges U میدان حدودتغییرات
field equation U معادلات میدان
yard U محوطه یا میدان
yards U محوطه یا میدان
field equation U معادله ی میدان
field energy U انرژی میدان
ranged U میدان حدودتغییرات
ranged U میدان تیر
field form U نمودار میدان
field flux U شاره میدان
field excitation U تحریک میدان
playing field U میدان بازی
playing fields U میدان بازی
field exciation U تحریک میدان
range U میدان تیر
range U میدان حدودتغییرات
field effect U اثر میدان
field distribution U پخش میدان
warfare U میدان جنگ
parade U میدان رژه
paraded U میدان رژه
parades U میدان رژه
parading U میدان رژه
electrostatic field U میدان الکتروستاتیکی
electromagnetic spectrum U میدان الکترومغناطیسی
f.of battle U میدان جنگ
field distortion U اعوجاج میدان
field distortion U انحراف میدان
field direction U جهت میدان
field density U چگالی میدان
field control U کنترل میدان
field constant U ثابت میدان
magnetic fields U میدان مغناطیسی
low field U میدان ضعیف
placing U میدان شهری
places U میدان شهری
place U میدان شهری
village green U میدان دهکده
vector field U میدان برداری
uniform field U میدان یکنواخت
main field U میدان اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com