Total search result: 201 (11 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
integrate magnetic circuit U |
مدار مغناطیسی مجتمع |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
mask design U |
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد |
 |
 |
integrated circuit U |
مدار مجتمع IC |
 |
 |
integrated circuit U |
مدار مجتمع |
 |
 |
i.c. U |
مدار مجتمع |
 |
 |
integrate circuit U |
مدار مجتمع |
 |
 |
integrate logic circuit U |
مدار منطقی مجتمع |
 |
 |
medium scale integration U |
مدار مجتمع با دو قطعه |
 |
 |
microcircuit U |
مدار مجتمع پیچیده |
 |
 |
monolithic integrated circuit U |
مدار مجتمع یکپارچه |
 |
 |
integrate semiconductor circuit U |
مدار نیمه هادی مجتمع |
 |
 |
microcontroller U |
مدار مجتمع که حاوی CPU |
 |
 |
integrate circuit technology U |
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی |
 |
 |
paralleled U |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
 |
 |
parallel U |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
 |
 |
parallelling U |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
 |
 |
speech U |
مدار مجتمع با صوت تولید شده . |
 |
 |
speeches U |
مدار مجتمع با صوت تولید شده . |
 |
 |
paralleling U |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
 |
 |
parallelled U |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
 |
 |
parallels U |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
 |
 |
jumbo chip U |
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند |
 |
 |
music chip U |
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane |
 |
 |
substrate U |
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود |
 |
 |
vhsic program U |
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع |
 |
 |
microprocessors U |
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی |
 |
 |
microprocessor U |
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی |
 |
 |
metal oxide semiconductor U |
طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n |
 |
 |
integrate circuit transistor U |
ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع |
 |
 |
inhibit U |
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه . |
 |
 |
inhibits U |
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه . |
 |
 |
pinout U |
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها |
 |
 |
piggybacks U |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
 |
 |
piggyback U |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
 |
 |
dual U |
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه |
 |
 |
dip U |
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی |
 |
 |
gates U |
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد |
 |
 |
gate U |
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد |
 |
 |
dips U |
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی |
 |
 |
photo pattern generation U |
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده |
 |
 |
magnetic circuit U |
مدار مغناطیسی |
 |
 |
in circuit emulator U |
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان |
 |
 |
flux linkage U |
مدار فلوی مغناطیسی |
 |
 |
external magnetic circuit U |
مدار مغناطیسی خارجی |
 |
 |
closed magnetic circuit U |
مدار مغناطیسی بسته |
 |
 |
dipneedle circuit U |
مدار حساس مغناطیسی |
 |
 |
masks U |
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود |
 |
 |
universal U |
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است |
 |
 |
mask U |
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود |
 |
 |
divided magnetic circuit U |
مدار مغناطیسی چند شاخه |
 |
 |
flat U |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
 |
 |
flattest U |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
 |
 |
multi board computer U |
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند |
 |
 |
wafer U |
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود |
 |
 |
wafers U |
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود |
 |
 |
impedance U |
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ |
 |
 |
duplex U |
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام |
 |
 |
duplexes U |
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام |
 |
 |
magnetic induction U |
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی |
 |
 |
lenz' law U |
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد |
 |
 |
pads U |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
 |
 |
pad U |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
 |
 |
composite circuit U |
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است |
 |
 |
switching U |
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند |
 |
 |
inferior planet U |
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد |
 |
 |
softest U |
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد |
 |
 |
mediums U |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
 |
 |
soft U |
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد |
 |
 |
softer U |
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد |
 |
 |
medium U |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
 |
 |
ferromagnetic material U |
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود |
 |
 |
magnetic tape U |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
 |
 |
magnetic tapes U |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
 |
 |
pin U |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
 |
 |
pinning U |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
 |
 |
pinned U |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
 |
 |
magnetic ink character recognition U |
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی |
 |
 |
degauss U |
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن |
 |
 |
taped U |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
 |
 |
record U |
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد |
 |
 |
tapes U |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
 |
 |
tape U |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
 |
 |
magnetic skin effect U |
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی |
 |
 |
magnetic blowout U |
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی |
 |
 |
permalloy U |
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند |
 |
 |
firing circuit U |
مدار چاشنی مدار انفجار |
 |
 |
powder train U |
مدار خرج مدار باروت |
 |
 |
magnaflux U |
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان |
 |
 |
one hook U |
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله |
 |
 |
magnetic ritation U |
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی |
 |
 |
magnetic deflector U |
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی |
 |
 |
magnetic reluctance U |
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی |
 |
 |
magnetic flow U |
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی |
 |
 |
magnetic flux density U |
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی |
 |
 |
colony U |
مجتمع |
 |
 |
colonies U |
مجتمع |
 |
 |
complex U |
مجتمع |
 |
 |
complexes U |
مجتمع |
 |
 |
interfaces U |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
 |
 |
interface U |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
 |
 |
biocinosis U |
مجتمع زیستی |
 |
 |
integration U |
مجتمع سازی |
 |
 |
assemble U |
مجتمع کردن |
 |
 |
assembled U |
مجتمع کردن |
 |
 |
integrate resistor U |
مقاومت مجتمع |
 |
 |
tail clusters U |
ابگیرهای مجتمع |
 |
 |
assembles U |
مجتمع کردن |
 |
 |
regrouping U |
مجتمع شدن |
 |
 |
integrate electronics U |
الکترونیک مجتمع |
 |
 |
regroups U |
مجتمع شدن |
 |
 |
hardware U |
مدارهای مجتمع |
 |
 |
port complex U |
مجتمع بندری |
 |
 |
regroup U |
مجتمع شدن |
 |
 |
integrate transmission line U |
خط انتقال مجتمع |
 |
 |
integrated program U |
برنامه مجتمع |
 |
 |
cell assembly U |
مجتمع یاختهای |
 |
 |
integrate U |
مجتمع کردن |
 |
 |
regrouped U |
مجتمع شدن |
 |
 |
integrate system U |
سیستم مجتمع |
 |
 |
integrates U |
مجتمع کردن |
 |
 |
integrating U |
مجتمع کردن |
 |
 |
integrated software U |
نرم افزار مجتمع |
 |
 |
idp U |
پردازش داده مجتمع |
 |
 |
join up U |
مجتمع کردن هواپیماها |
 |
 |
integrate electronic component U |
قطعه الکترونیکی مجتمع |
 |
 |
integrate transmission system U |
سیستم انتقال مجتمع |
 |
 |
vector data aggregate U |
بردار اطلاعات مجتمع |
 |
 |
integrated data processing U |
پردازش داده مجتمع |
 |
 |
gradient circuit U |
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین |
 |
 |
small scale integration U |
مجتمع سازی در مقیاس کوچک |
 |
 |
retail shopping centre [British] U |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
strip mall U |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
shopping mall [American] U |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
mall U |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
commercial center [American] U |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
shopping centre [British] U |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
shopping center [American] U |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
retail park U |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
retail centre [British] U |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
retail park U |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
medium scale intergration U |
مجتمع سازی در مقیاس متوسط |
 |
 |
medium scale integration U |
مجتمع سازی در مقیاس متوسط |
 |
 |
shopping centre [British] U |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
shopping center [American] U |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
retail centre [British] U |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
retail shopping centre [British] U |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
mall U |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
commercial center [American] U |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
shopping mall [American] U |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
large scale integration U |
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ |
 |
 |
strip mall U |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
 |
 |
dispersion U |
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی |
 |
 |
reluctivity U |
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی |
 |
 |
magnetic nuclear resonance U |
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته |
 |
 |
magnetic flux U |
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی |
 |
 |
usli U |
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ |
 |
 |
very large scale integration U |
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ |
 |
 |
ultra large scale integration U |
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ |
 |
 |
integrated accounting package U |
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع |
 |
 |
generation U |
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند |
 |
 |
base complex U |
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره |
 |
 |
generations U |
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند |
 |
 |
crom U |
قسمت مجتمع اکثر تراشههای واحدپردازش مرکزی |
 |
 |
ices U |
System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران |
 |
 |
lsi U |
Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ |
 |
 |
opto electronics U |
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک |
 |
 |
comprehensive job U |
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود |
 |
 |
msi U |
مجتمع سازی در مقیاس متوسط Integration Scale edium |
 |
 |
thirds U |
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند |
 |
 |
third U |
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند |
 |
 |
wafer scale integration U |
یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند |
 |
 |
SOS U |
Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود |
 |
 |
wafer U |
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند |
 |
 |
wafers U |
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند |
 |
 |
jazz U |
یک سیستم نرم افزاری فنی مجتمع که برای ریزکامپیوترهای اپل مک اینتاش ساخته شده است |
 |
 |
silicon U |
قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند. |
 |
 |
oxide U |
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی |
 |
 |
sherlu U |
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است |
 |
 |
oxides U |
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی |
 |
 |
mesfet U |
دستگاه فعال اصلی که مدارهای مجتمع ارسنیک گالیم به منظورتقویت جریان و معکوس نمودن ان بکار می رودEffect SemiconductorField etal |
 |
 |
grid magnatic angle U |
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی |
 |
 |
magnetic tape recording U |
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی |
 |
 |
vlsi U |
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع |
 |
 |
marshalling U |
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی |
 |
 |
microelectronics U |
طراحی و ساخت مدارهای الکترونیکی با مدارهای مجتمع و قط عات |
 |
 |
mos U |
روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET |
 |
 |
metal oxide semiconductor U |
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند |
 |
 |
microprocessor U |
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد |
 |
 |
microprocessors U |
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد |
 |
 |
die U |
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد |
 |
 |
theme U |
مدار |
 |
 |
themes U |
مدار |
 |
 |
circuits U |
مدار |
 |
 |
absis U |
مدار |
 |
 |
zones U |
مدار |
 |
 |
track circuit U |
مدار خط |
 |
 |
or circuit U |
مدار OR |
 |
 |
circuit U |
مدار |
 |
 |
pivot U |
مدار |
 |
 |
electric circuit U |
مدار |
 |
 |
orbits U |
مدار |
 |