Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
digital transmission
U
مخابره دیجیتال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
digitizer
U
مبدل آنالوگ به دیجیتال یاوسیلهای که سیگنالهای آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analog
U
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
analog transmission
U
انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
analogues
U
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogue
U
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
serial transmission
U
مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message
U
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
digital
U
دیجیتال
analog to digital
U
انالوگ به دیجیتال
analogues
U
از حالت آنالوگ به دیجیتال
analog digital converter
U
مبدل انالوگ دیجیتال
analogue
U
از حالت آنالوگ به دیجیتال
digital subscriber line
[DSL]
U
خط مشترک دیجیتال
[مخابرات ]
digital to analogue converter
U
مبدل دیجیتال به انالوگ
asymmetric digital subscriber line
[ADSL]
U
خط مشترک دیجیتال نامتقارن
[مخابرات ]
bits
U
واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
A/D
U
انالوگ به دیجیتال : مبدل قیاسی به رقمی
bit
U
واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
despatch
U
مخابره
trafficking
U
مخابره
traffic
U
مخابره
trafficked
U
مخابره
traffics
U
مخابره
communication
U
مخابره
transmission
U
مخابره
message
U
مخابره
messages
U
مخابره
transmissions
U
مخابره
traffick
U
مخابره
message line
U
خط مخابره
digitally
U
حجم نمایش داده شده به صورت دیجیتال
telegraphic message
U
مخابره تلگرافی
squawks
U
مخابره کردن
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
telegrams
U
مخابره تلگرافی
asynchronous transmission
U
مخابره غیرهمزمان
asynchronous transmission
U
مخابره ناهمگام
analog transmission
U
مخابره قیاسی
telegram
U
مخابره تلگرافی
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همگام
data transmission
U
مخابره داده
communicating
U
مخابره کردن
transmissions
U
مخابره مخابرات
transmission
U
مخابره کردن
serial tranmission
U
مخابره نوبتی
transmission
U
مخابره مخابرات
signal bridge
U
پل مخابره ناو
telegraphing
U
مخابره تلگرافی
simplex transmission
U
مخابره ساده
telegraph
U
مخابره تلگرافی
telegraphed
U
مخابره تلگرافی
satellite communications
U
مخابره ماهوارهای
telegraphs
U
مخابره تلگرافی
retransmission
U
مخابره مجدد
transmissions
U
مخابره کردن
flag hoist
U
مخابره با پرچم
parallel transmission
U
مخابره موازی
flags
U
پرچم مخابره
neutral transmission
U
مخابره خنثی
data communication
U
مخابره داده ها
visual communication
U
مخابره بصری
data transmission
U
مخابره داده ها
flag
U
پرچم مخابره
dispateh
U
مخابره کردن
wirable
U
قابل مخابره
wires
U
مخابره کردن
wire
U
مخابره کردن
duplex transmission
U
مخابره دورشتهای
duplex transmission
U
مخابره دو رشتهای
end of transmission
U
انتهای مخابره
signal
U
مخابره کردن
transmittal
U
ارسال مخابره
transmission rate
U
سرعت مخابره
transmittance
U
ارسال مخابره
polar transmission
U
مخابره قطبی
transmission error
U
خطای مخابره
squawk
U
مخابره کردن
signalled
U
مخابره کردن
signaled
U
مخابره کردن
transmission security
U
تامین مخابره
transmittancy
U
ارسال مخابره
boat call
U
مخابره با قایق
squawked
U
مخابره کردن
transmission rate
U
نرخ مخابره
crystals
U
ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal
U
ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
DSP
U
مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
high bit-rate digital subscriber line
[HDSL]
U
خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا
[مخابرات ]
elements
U
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signalled
U
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal
U
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
data link
U
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
signaled
U
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
element
U
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
helio
U
ایینه مخابره پیام
etb
U
انتهای بلاک مخابره
end of transmission block
U
انتهای بلاک مخابره
aerogram
U
مخابره با تلگراف بی سیم
retransmit
U
دوباره مخابره کردن
multiplex
U
تسهیم مخابره ترکیبی
radiograms
U
مخابره پیام با بی سیم
radiogram
U
مخابره پیام با بی سیم
semaphore
U
مخابره با پرچم دستی
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
radiotelegram
U
مخابره تلگراف بیسیم
half duplex transmission
U
مخابره دو نیم رشتهای
radios
U
با بی سیم مخابره کردن
radioing
U
با بی سیم مخابره کردن
radioed
U
با بی سیم مخابره کردن
radio
U
با بی سیم مخابره کردن
start stop transmission
U
مخابره قطع و وصلی
jam
U
مانع مخابره شدن
jams
U
مانع مخابره شدن
jammed
U
مانع مخابره شدن
despatched
U
مخابره کردن ارسال
dispatches
U
مخابره کردن ارسال
despatches
U
مخابره کردن ارسال
dispatched
U
مخابره کردن ارسال
despatching
U
مخابره کردن ارسال
dispatch
U
مخابره کردن ارسال
transmitted data
U
دادههای مخابره شده
digitize
U
تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
analog
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
sound
U
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
audio
U
الگوی صوتی دیجیتال که روی دیسک ذخیره شده است
sounds
U
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
level
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
leveled
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
levelled
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
soundest
U
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounded
U
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
levels
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
signaled
U
مخابره کردن علامت دادن
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
signal
U
مخابره کردن علامت دادن
toll calls
U
مخابره تلفنی خارج شهری
blinker yardarm
U
چراغ مخابره دکل کشتی
intercoms
U
دستگاه مخابره داخل ساختمان
squawk box
U
دستگاه مخابره داخلی ناو
heliographic
U
مربوط به مخابره تلگراف افتابی
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
signalled
U
مخابره کردن علامت دادن
intercom
U
دستگاه مخابره داخل ساختمان
alphabet code flag
U
پرده مخابره حروف یا اعداد
toll call
U
مخابره تلفنی خارج شهری
analog
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
facsimiles
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
analogue
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogues
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
facsimile
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
compacting
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacts
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacted
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
walkie-talkie
U
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie talkie
U
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkies
U
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
intercommunication
U
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
telephoto
U
دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
wirelesses
U
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wireless
U
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
hybrid circuit
U
ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
WAVE file
U
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
emulsion laser storage
U
روش ذخیره سازی دیجیتال با استفاده ازلیزر در مقابل ماده حساس به نور
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
logic
U
عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
WAV file
U
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
radio procedures
U
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
procedure word
U
کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
open code
U
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
nancy
U
سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
datacom
U
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
waveform
U
تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
compacting
U
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
analogue
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
converter
U
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
adc
U
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
T carrier
U
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
compacts
U
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
convertor
U
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
compact
U
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
compacted
U
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
multiplex telegraphy
U
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
image
[وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
converter
U
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
PhotoCD
U
استاندارد ذخیره سازی نگاتیوها یا قط عات فتوگرافیک میلی متی به صورت دیجیتال روی ROM-CD
analog
U
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
T committee
U
انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
images
U
وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند
out of step
U
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
convertor
U
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
analogues
U
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogue
U
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
modem
U
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
LCD
U
کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com