Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
schoolyard
U
محوطهی مدرسه
schoolyards
U
محوطهی مدرسه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
penalty boxes
U
محوطهی پنالتی
campground
U
محوطهی اردوگاه
campgrounds
U
محوطهی اردوگاه
graveside
U
محوطهی گور
gravesides
U
محوطهی گور
penalty box
U
محوطهی پنالتی
housing estate
U
محوطهی خانه سازی
housing estates
U
محوطهی خانه سازی
academy
U
مدرسه
schoolmates
U
هم مدرسه
school mate
U
هم مدرسه
school fellow
U
هم مدرسه
academies
U
مدرسه
school
U
مدرسه
schools
U
مدرسه
school age
U
سن مدرسه
schoolmate
U
هم مدرسه
preliminary school
U
مدرسه ابتدائی
school phobia
U
مدرسه هراسی
prep
U
مدرسه مقدماتی
school counselor
U
مشاور مدرسه
school truancy
U
مدرسه گریزی
philosophy of the lyceum
U
فلسفه مدرسه
schoolteacher
U
معلم مدرسه
drop out (of school)
<idiom>
U
ترک مدرسه
schoolgirl
U
دختر مدرسه
schoolyards
U
حیاط مدرسه
schoolyard
U
حیاط مدرسه
schoolteachers
U
معلم مدرسه
technical school
U
مدرسه فنی
senior high school
U
مدرسه متوسطه
secondery school
U
مدرسه متوسطه
schoolmarm
U
مدیره مدرسه
schoolma'am
U
مدیره مدرسه
schoolgirls
U
دختر مدرسه
schooling
U
مدرسه رفتن
unschooled
U
مدرسه نرفته
satchel
U
کیف مدرسه
satchels
U
کیف مدرسه
janitor
U
فراش مدرسه
janitor
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitors
U
فراش مدرسه
janitors
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
truancy
U
مدرسه گریزی
school
U
تحصیل در مدرسه
schools
U
تحصیل در مدرسه
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
trade school
U
مدرسه حرفهای
trade schools
U
مدرسه حرفهای
private school
U
مدرسه ملی
grammar school
U
مدرسه ابتدایی
head master
U
مدیر مدرسه
schoolwork
U
درس مدرسه
grammar schools
U
مدرسه ابتدایی
grade school
U
مدرسه ابتدایی
private schools
U
مدرسه ملی
summer schools
U
مدرسه تابستانی
summer school
U
مدرسه تابستانی
He ran away from scool .
U
از مدرسه فرار کرد
the school is out
U
مدرسه تعطیل است
The last school day.
U
آخرین روز مدرسه
play hooky
<idiom>
U
از مدرسه یا کار دررفتن
These shoes dont fit me.
U
زنگ مدرسه خورده
reform school
U
مدرسه تهذیب اخلاقی
faculties
U
اولیای مدرسه دانشکده
subprincipal
U
معاون رئیس مدرسه
faculty
U
اولیای مدرسه دانشکده
finshing school
U
مدرسه تکمیلی دختران
schooltime
U
ساعات درس مدرسه
junior college
U
مدرسه فوق دیپلم
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
school of tecnology
U
مدرسه عالی فنی
seminary
U
مدرسه علوم دینی
seminaries
U
مدرسه علوم دینی
theological school
U
مدرسه علوم دینی
scholastic
U
اقتصادی مدرسه ایها
high school
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
high schools
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
technical college
U
مدرسه عالی فنی
technical colleges
U
مدرسه عالی فنی
prep
U
مدرسه ابتدایی دبستان
to be excused
[from work or school]
U
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
schoolmasters
U
نافم مدرسه مکتب دار
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
parochial school
U
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
I must take the kid to school .
U
باید بچه راببرم مدرسه
PTA's
U
مخفف انجمن خانه و مدرسه
PTA
U
مخفف انجمن خانه و مدرسه
Since I left school.
U
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
It is some distance to the school .
U
تا مدرسه فاصله زیاد است
schoolmaster
U
نافم مدرسه مکتب دار
alma mater
U
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
schoolmasters
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
public school
U
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
schoolmaster
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
The boy is fresh from school.
U
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
nursery schools
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
old school tie
U
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
It reminds me of my schooldays .
U
مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
Children start school at the age of 7.
U
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
This is the site for a new scool .
U
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
schoolastic
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolman
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
advisee
U
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
whipping boy
U
بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
grader
U
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
juniorate
U
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com