English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tubular transmission shaft U محور انتقال لولهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tubular shaft U محور لولهای
axle U محور انتقال
axles U محور انتقال
transmission shaft U محور انتقال
main transmission shaft U محور انتقال اصلی
shafts U محور انتقال دهنده نیرو
shaft U محور انتقال دهنده نیرو
propeller shaft U میل گردان محور انتقال نیرو
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
pipy U لولهای
cannulate U لولهای
tubular U لولهای
cylindrical U لولهای
tubulose U لولهای
tubulous U لولهای
fistulous U لولهای
fistular U لولهای
tubiform U لولهای
pipelines U لولهای
cannulated U لولهای
pipeline U لولهای
tubular scaffold U داربست لولهای
tubular well U چاه لولهای
tubularity U حالت لولهای
bore hole U چاه لولهای
pipe aqueduct U اباره لولهای
spar U الوار لولهای
pipe aqueduct U ناو لولهای
tulip valve U سوپاپ لولهای
barrel drop U ابشار لولهای
twingun U توپ دو لولهای
tubular rivet U پرچ لولهای
tubular radiator U رادیاتور لولهای
tubular pole U دکل لولهای
salverform U لولهای شکل
salver shaped U لولهای شکل
sparred U الوار لولهای
roll paper U کاغذ لولهای
spars U الوار لولهای
tubular U لولهای شکل
tube insulator U مقره لولهای
tube well U چاه لولهای
barrel outlet U ابگیر لولهای
tubular capacitor U خازن لولهای
tubular condenser U خازن لولهای
tubular mast U دکل لولهای
false key U خار لولهای
pipe culvert U ابگذر لولهای
poppet valve U سوپاپ لولهای
four way U چهار لولهای
pipe outlet U ابگیر لولهای
pipe organ U ارغنون لولهای
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
tubular steel scaffold U داربست لولهای فولادی
single gun color tube U لامپ تصویر تک لولهای
tubal U لوله رحم لولهای
pipe sand trap U ماسه گیر لولهای
multiple gun U توپ چند لولهای
pipestill U دستگاه تقطیر لولهای
to pull at a pipe U با کوشش اب از لولهای کشیدن
dash pot U کمک فنر لولهای
tubulure U دریچه کوچک لولهای
three gun picture tube U لامپ تصویر سه لولهای
tricolor picture tube U لامپ تصویر سه لولهای
tubulous U دارای گلهای کوچک لولهای
tubulose U دارای گلهای کوچک لولهای
drainpipes U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
tubulation U شکل لوله ترتیب لولهای
drainpipe U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
bound barrel U لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
ac fittings U رابطهای لولهای پخدار بازاویه 53 درجه
tubuliferous U دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
tubulifloral U دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
parotid duct U لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
ontos U تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
rivnut U نوعی پرچ لولهای کور باساقه رزوه شده
teleprinters U کاغذ لولهای شکل که پیام ها روی آن چاپ می شوند
teleprinter U کاغذ لولهای شکل که پیام ها روی آن چاپ می شوند
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
mandrel U جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
cherry rivet U پرچ لولهای شکل که بصورت کور در محل نصب شده وتوسط ساقه داخلی که بعداشکسته و جدا میگردد بسته میشود
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
multiple U مضاعف چند ردیفه چند لولهای
tubulate U لولهای کردن لوله دار کردن
dam axis U محور سد
shafts U محور
pivot U محور
coaxal U هم محور
pivoted U محور
pin U محور
pinned U محور
pintle U محور
interaxal U محور
axles U محور
rachis U محور
pinning U محور
interaxial U محور
mandrel U محور
mandril U محور
crank U محور
cranks U محور
axle U محور
cranking U محور
shaft U محور
pivots U محور
cranked U محور
y axis U محور y
journal U سر محور
trunnion U سر محور
axis U خط محور
pedestals U محور
azimuth U محور
pedestal U محور
z axis U محور "زد"
z axis U محور z
stems U محور
stemming U محور
stemmed U محور
x axis U محور x
stem U محور
arbor U محور
axis U محور
concentric U هم محور
coaxial U هم محور
shaft head U محور
center line U خط محور
spindles U محور
spindle U محور
mass axis U محور جرم
main shaft U محور اصلی
hinge U مدار محور
armature shaft U محور ارمیچر
axis U محور چرخ
axis of earth U محور زمین
quills U محور مجوف
axis of advance U محور پیشروی
axial of an aircraft U محور هواپیما
articulated shaft U محور مفصلی
quill U محور مجوف
autocentric U خود محور
major axis U محور کانونی
megneto crank U محور اندوکتور
abscissa U محور طولها
normal axis U محور عمودی
improper axis U محور نامتعارف
optical axis U محور اپتیکی
ordinate U محور عرضها
hinges U مدار محور
neutral axis U محور خنثی
forelocks U میخ محور
forelock U میخ محور
normal axis U محور قائم
abscissa U محور افقی
misalignment U غیرهم محور
megneto crank U محور میگر
abscissa U محور طولی
axis U محور طولی
coaxial line U کابل هم محور
cantilever extension U محور سگدست
brake cross shaft U محور ترمز
drag axis U محور پسا
basic shaft U محور واحد
basic shaft U محور اصلی
driving axle U محور گرداننده
driving axle U محور رانش
dual y axis graph U نمودار با دو محور y
earth's axis U محور زمین
back axle U محور عقب
shaft U محور استوانهای
cartesial axis U محور دکارتی
cartesian coordinates U محور مختصات
crank axle U محور لنگ
crystal axis U محور کریستال
data link U محور مخابرات
coaxial cable U کابل هم محور
shafts U محور استوانهای
child centered U کودک محور
celestrial axis U محور عالم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com