Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
retour sans protet
U
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
date of grace
U
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
the bill is overdraw
U
سر رسید برات منقضی شده است
bill payable
U
برات قابل پرداخت
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
date on which a bill falls due
U
موعد پرداخت برات یا سفته
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
when will that bill fall due ?
U
سررسید پرداخت ان برات کی است
bills payable
برات های پرداخت کردنی
foreign bill
U
برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
the bill has come to maturity
U
وعده پرداخت برات رسیده است
the bill of has come to mature
U
وعده پرداخت برات رسیده است
drawers
U
محال علیه برات برات کش
drawer
U
محال علیه برات برات کش
the bill has come to maturity
U
موعد پرداخت برات منقضی شده است
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
sight bill
U
حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
presentment
U
ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
drafted
U
برات
draft
U
برات
bill of exgchange
U
برات
bill exchange
U
برات
bill of e.
U
برات
cheque
U
برات
cheques
U
برات
bill of exchange
U
برات
drafts
U
برات
bill
U
برات
bills
U
برات
drawers
U
برات کش
honors
U
برات
honour
U
برات
drawer
U
برات کش
honoured
U
برات
honouring
U
برات
honours
U
برات
honored
U
برات
honoring
U
برات
trade acceptance
U
برات قبولی
exequatur
U
برات قونسول
foreign bill
U
برات ارزی
foreign bill
U
برات خارجی
drafts
U
برات سفته
on sight bill of exchange
U
برات عندالمطالبه
drawee
U
برات گیر
bill pay able at sight
U
برات دیداری
drawer of a bill of exchange
U
برات دهنده
draft at sight
U
برات دیداری
draft at sight
U
برات به رویت
bill pay able at sight
U
برات رویت
drawn on
U
برات کشیدن
due bill
U
برات پرداختنی
dishoner
U
نکول برات
enfacement
U
رونویسی برات
dishonors
U
نکول برات
drafted
U
برات کشی
drafted
U
حواله برات
dishonours
U
نکول برات
cambist
U
دلال برات
draft
U
برات سفته
premium
U
صرف برات
draft
U
برات کشی
draft
U
حواله برات
clean bill
U
برات ساده
premiums
U
صرف برات
dishonouring
U
نکول برات
dishonoured
U
نکول برات
currency of a bill
U
مدت برات
drafts
U
برات کشی
honor
U
پذیرفتن برات
dishonored
U
نکول برات
dishonoring
U
نکول برات
drafts
U
حواله برات
indorsee
U
برات گیر
usance bill
U
برات به وعده
dishonour
U
نکول برات
drafted
U
برات سفته
make a draft for
U
برات کردن
papers
U
سفته برات
retired draft
U
لاشه برات
drawers
U
کشنده برات یا چک
drawers
U
برات گیر
drawers
U
برات دهنده
draws
U
برات کشیدن
accommodation acceptance
U
برات دوستانه
accommodation bill
U
برات دوستانه
kite
U
برات صوری
kites
U
برات صوری
kites
U
برات دوستانه
sight draft
U
برات به رویت
drawer
U
برات دهنده
re exchange
U
برات رجوعی
short bill
U
برات کم مدت
papering
U
سفته برات
papered
U
سفته برات
draw
U
برات کشیدن
holder
U
دارنده برات
holders
U
دارنده برات
paper
U
سفته برات
re draft
U
برات رجوعی
sight bill
U
برات دیداری
drawer
U
کشنده برات یا چک
drawer
U
برات گیر
re draft
U
برات رجوعی
sight draft
U
برات دیداری
bill broker
U
دلال برات
bankbill
U
برات بانک
bill exchange
U
برات بازرگانی
bill of exchange
U
برات ارزی
bank bill
U
برات بانک
bill of exchange
U
برات مبادلهای
bank draft
U
برات بانکی
agiotage
U
دلالی برات
kite
U
برات دوستانه
blank endorsement
U
برات سفید مهر
sight draft
U
برات یا حواله دیداری
discounting
U
برات را نزول کردن
drawer
U
برات دهنده محیل
discounted
U
برات را نزول کردن
discount
U
برات را نزول کردن
usance
U
برات وعده دار
on sight bill of exchange
U
برات برویت یا دیداری
overdue draft
U
برات سررسید گذشته
first of exchange
U
نسخه اصلی برات
discounts
U
برات را نزول کردن
discount with
U
تنزیل کردن برات
days sight draft
U
برات دیداری 06 روزه
drawers
U
برات دهنده محیل
bill time draft
U
برات وسفته موجل
draft at tenor
U
برات مدت دار
time draft
U
برات مدت دار
short bills
U
سفته یا برات کوتاه مدت
enface
U
در روی برات نوشتن یامهرزدن
bill of exchange
U
حواله یا برات کتبی غیرمشروط
draw on
U
عهده کسی برات کشیدن
when does the bill fall due ?
U
سررسید برات چه موقعی است
I felt it it in my bones. I had a hunch.
U
بدلم برات شده بود
the bill is undue
U
وعده برات نرسیده است
return account
U
صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
billhead
U
کاغذی که شبیه برات چاپی است
reckoning
U
تصفیه حساب صورت حساب
reckonings
U
تصفیه حساب صورت حساب
Now I am going to tell you something.
U
حالا میخوام برات یه چیزی تعریف کنم.
discount house
U
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
overdraw
U
بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
endorsee
U
کسی که برات یا هر سنددیگری از قبیل چک و سفته در وجه او فهر نویسی و به او تسلیم میشود
He deducts the amount from the invoice.
U
او
[مرد]
این مبلغ را از حساب کسر می کند.
net amount payable to contractor
U
مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
have it out with someone
<idiom>
U
تصفیه حساب
the bill will mature to morrow
U
سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
algorithms
U
محاسبه عددی حساب رقومی
algorithm
U
محاسبه عددی حساب رقومی
settle
U
تصفیه حساب کردن
check out
U
تصفیه حساب کردن
settles
U
تصفیه حساب کردن
settlement
U
تصفیه پرداخت
settlements
U
تصفیه پرداخت
deferred liability
U
بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
qualified indorsement
U
فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
we squared for our meal
U
حساب خوراکمان را تصفیه کردیم
to pay up
U
حساب پس از افت را تصفیه کردن
computational
U
مربوط به یک محاسبه
per procurationem
U
به نمایندگی قبولی برات به نمایندگی دیگری نوشتن
unliquidated damages
U
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
liquidated damages
U
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
bond
U
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
creditor's bill
U
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
accounts payable
U
حساب قابل پرداخت
payment on open account
U
پرداخت در حساب جاری
hierarchy of claims
U
اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
carring over
U
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
imprest fund
U
اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
A clear conscience fears no accusation
<proverb>
آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
to pay against receipt
U
در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
flops
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost plus contracts
U
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckoned
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
clearance
U
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
overdrawn account
U
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
capitalized expense
U
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
To bring someone to account.
کسی را پای حساب کشیدن
[حساب پس گرفتن]
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
To cook the books.
U
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com