Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plastic analysis
U
محاسبه درمحیط خمیری روش واکافت خمیری فراکافت خمیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plasticity index
U
شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
collapse design
U
محاسبه در محیط خمیری
doughier
U
خمیری
doughiest
U
خمیری
doughy
U
خمیری
pasty
U
خمیری
pultaceous
U
خمیری
pulpous
U
خمیری
pasties
U
خمیری
plastic limit
U
حد خمیری
plasticity index
U
اندیس خمیری
plasticity
U
خمیری نرمی
plastic bomb
U
بمب خمیری
plastic bombs
U
بمب خمیری
pulp
U
حالت خمیری
plastic mortar
U
ملات خمیری
plasticity index
U
نمایه خمیری
pastiness
U
حالت خمیری
doughiness
U
حالت خمیری
plastic consistency
U
پایداری خمیری
plastic
U
خمیری شکل
plastic
U
خمیری مومینه
plastic
U
خمیری نرم
pasted plate
U
صفحه باتری خمیری
pulpiness
U
خاصیت خمیری یاگوشتی
faure plate
U
صفحه باتری خمیری
plastic deformation
U
تغییر شکل خمیری
composition a
U
خرج خمیری شکل ا یا ب ترکیب ا
crumby
U
مانند مغز نان خمیری
plastic metal deformation
U
تغییر شکل خمیری فلز
crummy
U
مانند مغز نان خمیری
plastic
U
خرج خمیری شکل پلاستیکی
crummiest
U
مانند مغز نان خمیری
crummier
U
مانند مغز نان خمیری
stollen
U
نان خمیری شیرین حاوی میوه وخشکبار
pastilles
U
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastile
U
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastil
U
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastille
U
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
analysis
U
فراکافت
elemental analysis
U
فراکافت عنصری
[شیمی]
solvent abuse
تمرین تنفس درمحیط های خفه
flops
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
halophile
U
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
epicycloid
U
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
predictions
U
محاسبه
slide rule
U
خط کش محاسبه
computations
U
محاسبه
prediction
U
محاسبه
slide rules
U
خط کش محاسبه
calculation
U
محاسبه
computation
U
محاسبه
analysis
U
محاسبه
computing
U
محاسبه
predicted
U
محاسبه شده
design load
U
بارمبنای محاسبه
engineer's scale
U
خط کش محاسبه مهندسی
double counting
U
محاسبه مضاعف
approximations
U
محاسبه ملایم
approximation
U
محاسبه ملایم
calculating machine
U
ماشین محاسبه
accounting price
U
قیمت محاسبه
calculating factor
U
ضریب محاسبه
calculated field
U
فیلد محاسبه
calculation sheet
U
برگ محاسبه
calk
U
محاسبه کردن
cam calculation
U
محاسبه کرو
computational
U
مربوط به یک محاسبه
computability
U
قابلیت محاسبه
arithmetic unit
U
واحد محاسبه
computable
U
محاسبه پذیر
computational
U
اشتباه در محاسبه
dyscalculia
U
محاسبه پریشی
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
compute
U
محاسبه کردن
computes
U
محاسبه کردن
account
U
محاسبه نمودن
nautical slide rule
U
خط کش محاسبه دریایی
computed
U
محاسبه کردن
computations
U
نتیجه محاسبه
computation
U
نتیجه محاسبه
designs
U
طرح و محاسبه
design
U
طرح و محاسبه
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
unit of account
U
واحد محاسبه
recalculation
U
تجدید محاسبه
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
integral calculus
U
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
natural recalculation
U
محاسبه مجدد طبیعی
incomputable
U
غیر قابل محاسبه
manual recalculation
U
محاسبه مجدد دستی
column wise recalculation
U
محاسبه مجدد ستونی
optimal recalculation
U
محاسبه مجدد بهینه
computed price
U
قیمت محاسبه شده
computable function
U
تابع محاسبه پذیر
row wise recalculation
U
محاسبه مجدد سطری
recalculation method
U
روش محاسبه عدد
load adjuster
U
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
reculaulation order
U
تنظیم محاسبه مجدد
ration factor
U
ضریب محاسبه جیره
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
calculated altitude
U
ارتفاع محاسبه شده
tallying
U
محاسبه چوب خط زدن
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
predicted
U
از قبل محاسبه شده
computation
U
نتیجه شمارش محاسبه
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
computations
U
نتیجه شمارش محاسبه
computing
U
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
tallied
U
محاسبه چوب خط زدن
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
tallies
U
محاسبه چوب خط زدن
background recalculation
U
محاسبه مجدد پس زمینه
tally
U
محاسبه چوب خط زدن
automatic recalculation
U
محاسبه مجدد خودکار
algorithm
U
محاسبه عددی حساب رقومی
elastic design
U
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
compute
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
computed
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
computes
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
algorithms
U
محاسبه عددی حساب رقومی
long run period
U
دوران محاسبه بلند مدت
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
box
U
مربع روی ورقه محاسبه
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
basis of freight
U
پایه محاسبه هزینه حمل
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
design for flexture and shear
U
طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
strategically
<adv.>
U
طرح ریزی
[محاسبه]
شده
boxes
U
مربع روی ورقه محاسبه
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
basket purchase
U
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
scaling law
U
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
interpolations
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
stroke play
U
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margin
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margins
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
unary operation
U
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
reboot
U
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
expansion
U
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
freight tonne
U
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
fit
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
leave year
U
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
fits
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
liquidated damages
U
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
fittest
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure
U
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
unliquidated damages
U
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
backwards
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
arithmetic logic unit
U
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
averaged
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
keystroke
U
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
parallelling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference
U
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
MIP mapping
U
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
DX
U
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
geometry processing
U
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
heaps
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculated
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
alu
U
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
heaping
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculates
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heap
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculate
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com