Total search result: 202 (11 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
chain U |
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده |
 |
 |
chains U |
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
logogriph U |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
 |
 |
achromat U |
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی |
 |
 |
achromato U |
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی |
 |
 |
formative U |
کلمه مشتق |
 |
 |
acro U |
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی |
 |
 |
acr U |
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی |
 |
 |
tetr U |
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه |
 |
 |
catena U |
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه |
 |
 |
acronym |
کلمه ای که از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد |
 |
 |
acronyms U |
کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد |
 |
 |
word star U |
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic |
 |
 |
intercharacter spacing U |
خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد |
 |
 |
tabulator U |
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد |
 |
 |
hypertext U |
سیستم سازماندهی اطلاعات کلمات مشخص در اتصال متن به متنهای دیگر و نمایش متن پس از انتخاب کلمه |
 |
 |
spacer U |
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست |
 |
 |
hottest U |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
 |
 |
hotter U |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
 |
 |
hot U |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
 |
 |
HTML U |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
 |
 |
speech U |
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد |
 |
 |
speeches U |
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد |
 |
 |
semantics U |
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2- |
 |
 |
coroutine U |
دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها |
 |
 |
slice U |
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر |
 |
 |
slices U |
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر |
 |
 |
hyphen U |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
 |
 |
hyphens U |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
 |
 |
worded U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
word U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
word wrap U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
wraparound U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
spellchecker U |
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود |
 |
 |
spelling checker U |
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود |
 |
 |
search and replace U |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
 |
 |
chain U |
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند |
 |
 |
chains U |
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند |
 |
 |
worded U |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
 |
 |
word U |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
 |
 |
least significant bit U |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
 |
 |
prefix U |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
 |
 |
statute at large U |
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی |
 |
 |
prefixes U |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
 |
 |
marker U |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
 |
 |
augment U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
worded U |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
 |
 |
augments U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
markers U |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
 |
 |
augmented U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
augmenting U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
word U |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
 |
 |
dictionary U |
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند |
 |
 |
dictionaries U |
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند |
 |
 |
Persian rug U |
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.] |
 |
 |
to rime one word with another U |
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن |
 |
 |
ring shift U |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
processor U |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
 |
 |
hypertext U |
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر |
 |
 |
syllables U |
جزء کلمه مقطع کلمه |
 |
 |
synonym U |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
 |
 |
synonyms U |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
 |
 |
syllable U |
جزء کلمه مقطع کلمه |
 |
 |
lsb U |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
 |
 |
keyword U |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
 |
 |
enclitic U |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
 |
 |
softer U |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
 |
 |
soft U |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
 |
 |
softest U |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
 |
 |
shifts U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shift U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shifted U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
softest U |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
 |
 |
soft U |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
 |
 |
softer U |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
 |
 |
derivatives U |
مشتق |
 |
 |
paronymous U |
مشتق |
 |
 |
paronym U |
مشتق |
 |
 |
offshoots U |
مشتق |
 |
 |
formant U |
مشتق |
 |
 |
anti derivative U |
ضد مشتق |
 |
 |
parasyntetic U |
مشتق |
 |
 |
offshoot U |
مشتق |
 |
 |
derivative U |
مشتق |
 |
 |
cycles U |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
 |
 |
cycled U |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
 |
 |
cycle U |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
 |
 |
deriving U |
مشتق شده از |
 |
 |
derive U |
مشتق شده از |
 |
 |
derive U |
مشتق کردن |
 |
 |
differentiator U |
مشتق گیر |
 |
 |
diphyletic U |
مشتق از دو نیا |
 |
 |
derives U |
مشتق شده از |
 |
 |
deriving U |
مشتق کردن |
 |
 |
derives U |
مشتق کردن |
 |
 |
derivation U |
مشتق گیری |
 |
 |
parasyntetic U |
مشتق و مرکب |
 |
 |
parial derivative U |
مشتق جزئی |
 |
 |
differentiates U |
مشتق گرفتن |
 |
 |
to d. itself U |
مشتق شدن |
 |
 |
differentiate U |
مشتق گرفتن |
 |
 |
differentiation U |
مشتق گیری |
 |
 |
autologous U |
مشتق از خود |
 |
 |
derivations U |
مشتق گیری |
 |
 |
calcic U |
مشتق ازاهک |
 |
 |
branch U |
مشتق شدن |
 |
 |
differentiating U |
مشتق گرفتن |
 |
 |
spiritous U |
مشتق ازالکل |
 |
 |
differential equations U |
معادلات مشتق |
 |
 |
derived field U |
فیلد مشتق |
 |
 |
branches U |
مشتق شدن |
 |
 |
denominator U |
مشتق کننده |
 |
 |
second derivative U |
مشتق دوم |
 |
 |
silicic U |
مشتق از سیلیس |
 |
 |
denominators U |
مشتق کننده |
 |
 |
deverbative U |
مشتق شده از فعل |
 |
 |
adscititious U |
مشتق از عامل خارجی |
 |
 |
derived demand U |
تقاضای مشتق شده |
 |
 |
partial derivative U |
مشتق پاره ای [ریاضی] |
 |
 |
analysis U |
مشتق وتابع اولیه |
 |
 |
Y' U |
مشتق ایگرگ [ریاضی] |
 |
 |
partial derivative U |
مشتق جزیی [ریاضی] |
 |
 |
second derivative U |
مشتق مرتبه دوم |
 |
 |
romanesque U |
مشتق از زبان لاتین |
 |
 |
patronymic U |
مشتق از نام پدر |
 |
 |
Y prime U |
مشتق ایگرگ [ریاضی] |
 |
 |
derive U |
نتیجه گرفتن مشتق شدن |
 |
 |
deverbative U |
بصورت مشتق استعمال شده |
 |
 |
differential equation U |
معادله متغیر مشتق چیزی |
 |
 |
derives U |
نتیجه گرفتن مشتق شدن |
 |
 |
matronymic U |
اسم مشتق ازطرف مادر |
 |
 |
differentiable function U |
تابع مشتق پذیر [ریاضی] |
 |
 |
deriving U |
نتیجه گرفتن مشتق شدن |
 |
 |
adrenal U |
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه |
 |
 |
denominative U |
مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه |
 |
 |
embryonic membrane U |
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود |
 |
 |
tartarous U |
دردی شکل مشتق از درده شراب |
 |
 |
thallium U |
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI |
 |
 |
potash U |
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب |
 |
 |
kiosks U |
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی |
 |
 |
kiosk U |
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی |
 |
 |
phonrtic drill U |
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف |
 |
 |
acaro U |
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی |
 |
 |
epithelioma U |
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی |
 |
 |
aceto U |
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی |
 |
 |
tetra U |
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه |
 |
 |
checked U |
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |
 |
 |
checks U |
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |
 |
 |
check U |
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |
 |
 |
florilegium U |
مجموعهای از گلها |
 |
 |
circuitry U |
مجموعهای از مدارها |
 |
 |
corpuses U |
مجموعهای از نوشتجات |
 |
 |
corpus U |
مجموعهای از نوشتجات |
 |
 |
pl/m U |
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها |
 |
 |
rhythm-and-blues U |
نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده |
 |
 |
sequences U |
مجموعهای از ارقام دودویی |
 |
 |
statement U |
به مجموعهای از مابارات دستوری |
 |
 |
belly series U |
مجموعهای از روشهای حمله |
 |
 |
miscellanies U |
مجموعهای از مطالب گوناگون |
 |
 |
log U |
ضبط مجموعهای از عملیات |
 |
 |
statements U |
به مجموعهای از مابارات دستوری |
 |
 |
microsequence U |
مجموعهای از ریز دستورات |
 |
 |
sequence U |
مجموعهای از ارقام دودویی |
 |
 |
maximin U |
ماکزیمم مجموعهای ازمینیمم ها |
 |
 |
miscellany U |
مجموعهای از مطالب گوناگون |
 |
 |
aggregates U |
مجموعهای از اشیا داده |
 |
 |
aggregate U |
مجموعهای از اشیا داده |
 |
 |
logs U |
ضبط مجموعهای از عملیات |
 |
 |
banks U |
مجموعهای از وسایل مشابه |
 |
 |
block U |
مجموعهای از موضوعات در یک گروه |
 |
 |
bank U |
مجموعهای از وسایل مشابه |
 |
 |
blocks U |
مجموعهای از موضوعات در یک گروه |
 |
 |
minimax U |
می نیمیم مجموعهای ازماکزیمم ها |
 |
 |
blocked U |
مجموعهای از موضوعات در یک گروه |
 |
 |
string U |
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم |
 |
 |
logion U |
کلمات قصار |
 |
 |
word of mouth U |
کلمات مصطلح |
 |
 |
declension U |
صرف کلمات |
 |
 |
VIP U |
مخفف کلمات |
 |
 |
terminology U |
کلمات فنی |
 |
 |
addressing U |
و کلمات افست |
 |
 |
code words U |
کلمات رمزی |
 |
 |
i ran the words through U |
ان کلمات را خط زدم |
 |
 |
control words U |
کلمات کنترلی |
 |
 |
VIPs U |
مخفف کلمات |
 |
 |
shan't U |
مخفف کلمات not shall |
 |
 |
code word U |
کلمات رمزی |
 |
 |
terminologies U |
کلمات فنی |
 |
 |
word salad U |
سالاد کلمات |
 |
 |
verbalist U |
منقد کلمات |
 |
 |
the f. words U |
کلمات زیرین |
 |
 |
apothegm U |
کلمات قصار |
 |
 |
play on words <idiom> U |
بازی با کلمات |
 |
 |
spate U |
سیل کلمات |
 |
 |
contents U |
کلمات یک نامه |
 |
 |
batch costing U |
تعیین هزینه مجموعهای ازکالا |
 |
 |
valid U |
درست , طبق مجموعهای قوانین |
 |
 |
aphorisms U |
پند کلمات قصار |
 |
 |
aphorism U |
پند کلمات قصار |
 |
 |
in so many words U |
با عین این کلمات |
 |
 |
she'd U |
مخفف کلمات had sheوwould she |
 |
 |
jiving U |
کلمات بیهوده واحمقانه |
 |