English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paris doll U مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
riding habit U جامه سواری زنانه
riding habits U جامه سواری زنانه
robe U جامه بلند زنانه
robes U جامه بلند زنانه
gowns U جامه بلند زنانه
gown U جامه بلند زنانه
kirtle U جامه بلند زنانه
capuchin U جامه باشلق دار زنانه
to panel a dress U جامه زنانه را با تیکهای ازرنگ دیگر اراستن
puffing U دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puff U دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puffs U دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
statuesque U شبیه مجسمه سبک مجسمه
to fit a dress on somebody U جامه ای را برای کسی اندازه کردن
to be [look] somewhat [the] worse for wear [person, thing] U مناسب نبودن برای پوشیدن [جامه ای]
night clothes U لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
jobot U توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
fearnought U یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
peignoir U قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
feminality U طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
complimentary mourning U جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
check out time U زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
dichroscope U اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
check flight U پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
wassermann reaction U ازمایش سرم خون برای تشخیص وجودمیکروب سیفیلیس در بدن
feminize U زنانه کردن زنانه شدن
xylotomy U برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
paduasoy U پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
modiste U کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
images U مجسمه
sculptor work U مجسمه
image U مجسمه
statues U مجسمه
image U مجسمه
statue U مجسمه
statuary U مجسمه سای
plaster of Paris U گچ مجسمه سازی
sculpture U مجسمه سازی
sculptures U مجسمه سازی
mannequin U مجسمه چوبی
mannequins U مجسمه چوبی
footpaths U پایه مجسمه
acropodium U پایهء مجسمه
statue of liberty U مجسمه ازادی
statuette U مجسمه کوچک
statuettes U مجسمه کوچک
sculpturesque U شبیه مجسمه
imagery U شکل و مجسمه
images U مجسمه شکل
footpath U پایه مجسمه
image U مجسمه شکل
sphinx مجسمه ابوالهول
antique statue U مجسمه عتیقه
entablement U سکوی مجسمه
sphinxes U مجسمه ابوالهول
figurine U مجسمه سفالین رنگی
insculp U مجسمه سازی کردن
figurines U مجسمه سفالین رنگی
busts U مجسمه نیم تنه
bust U مجسمه نیم تنه
plinth U ازاره پایه مجسمه
busted U مجسمه نیم تنه
entablement U صفحه زیر مجسمه
socle U پایه ستون یا مجسمه
plinths U ازاره پایه مجسمه
taille U شکل وساخت مجسمه
busting U مجسمه نیم تنه
muscling U در پیکرنگاری و مجسمه سازی
pedestal U پایه مجسمه شالوده
plastic U پلاستیک مجسمه سازی
idol U خدای دروغی مجسمه
banderole U [نوار تزئینی مجسمه]
sculptress U مجسمه ساز حجار
waxwork U مجسمه سازی ازموم
waxworks U مجسمه سازی ازموم
banderol U [نوار تزئینی مجسمه]
caryatid U ستونی که مجسمه زن باشد
sculptors U مجسمه ساز حجار
figurin U مجسمه سفالین رنگی
pedestals U پایه مجسمه شالوده
sculptor U مجسمه ساز حجار
foliate mask U صورت مجسمه انسان
statuary U مجسمه ساز هیکل تراشی
telamon U ستونی که مجسمه مرد باشد
sculpturesque U ساخته شده بشکل مجسمه
busts U مجسمه نیم تنه بالاتنه
busting U مجسمه نیم تنه بالاتنه
pedestals U پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
pedestal U پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
statuesque U خوش هیکل مجسمه وار
bust U مجسمه نیم تنه بالاتنه
busted U مجسمه نیم تنه بالاتنه
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
caster for pedestal U چرخ پایه [میز یا مجسمه یا چراغ]
cynocephalus U [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
acroter U انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
the statue was well niched U مجسمه خوب در دیوارجا داده شده بود
corp U [برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
acrolith U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
Liberty U [مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
acrolithus U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
corpe U [برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
night dress U جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
gynaecic U زنانه
gynecic U زنانه
wifely U زنانه
unmanly U زنانه
womanish U زنانه
feminine U زنانه
womanly U زنانه
femininely U زنانه
cestus U کمربند زنانه
pelisse U خرقه زنانه
unisex U زنانه - مردانه
sidesaddle U بازین زنانه
sidesaddle U زین زنانه
camisole U زیرپوش زنانه
scanties U شورت زنانه
scanties U تنکه زنانه
dress goods U قماشهای زنانه
hen party U مهمانی زنانه
pillion U زین زنانه
handbag U کیف زنانه
ladies' room U مستراح زنانه
couturiers U خیاطخانه زنانه
dress making U زنانه دوزی
couture U خیاط زنانه
hairdo U ارایشگر زنانه
hairdos U ارایشگر زنانه
tunc U بلوز زنانه
dressmakers U خیاط زنانه
seamstress U خیاط زنانه
couturier U خیاطخانه زنانه
bandeau U نوارکلاه زنانه
headdress U روسری زنانه
headdresses U روسری زنانه
shirtwaist U بلوز زنانه
handbags U کیف زنانه
seamstresses U خیاط زنانه
hen parties U مهمانی زنانه
mantua maker U زنانه دوز
feminization U زنانه شدن
feminity U حالت زنانه
mantles U شنل زنانه
mantle U شنل زنانه
feminineness U حالت زنانه
mantua maker U خیاط زنانه
head-dresses U روسری زنانه
womanlike U مثل زن زنانه
couturiere U زنانه دوز
women's apartments U قسمت زنانه
cosmetology U ارایش زنانه
womanliness U صفات زنانه
cymar U زیرپیراهنی زنانه
petticoat U زیرپوش زنانه
distaff side U طرف زنانه
petticoats U زیرپوش زنانه
smock U روپوش زنانه
dressmaker U خیاط زنانه
smocks U روپوش زنانه
side saddle U زین زنانه
side-saddle U زین زنانه
His sculptures blend into nature as if they belonged there. U مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
hen party U مجلس رقص زنانه
footstall U رکاب زین زنانه
barrette U نوعی سنجاق سر زنانه
paletot U بالاپوش گشادمردانه یا زنانه
wifely U دارای نگاه زنانه
gynecology U دانش امراض زنانه
basque U دامن کوتاه زنانه
jumper U استین کوتاه زنانه
petticoat U زیر پیراهنی زنانه
bustier U پیراهن کوتاه زنانه
petticoats U زیر پیراهنی زنانه
postillion U نوعی کلاه زنانه
postilion U نوعی کلاه زنانه
gynaecological U وابسته بناخوشیهای زنانه
pedal pushers U شلوار کوتاه زنانه
to make a curtsy U سلام زنانه کردن
habits U لباس سواری زنانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com