Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
retool
U
مجددا با ابزار تجهیز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tool
U
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
equip
U
تجهیز کردن
mobilizing
U
تجهیز کردن
mobilised
U
تجهیز کردن
mobilises
U
تجهیز کردن
mobilising
U
تجهیز کردن
mobilize
U
تجهیز کردن
mobilizes
U
تجهیز کردن
equipping
U
تجهیز کردن
mobilization
U
تجهیز کردن
equips
U
تجهیز کردن
mobilized
U
تجهیز کردن
fit out
U
تجهیز کردن
re claim
U
مجددا ادعا کردن
reintegrate
U
مجددا برقرار کردن
restated
U
مجددا بیان کردن
restate
U
مجددا بیان کردن
restating
U
مجددا بیان کردن
restates
U
مجددا بیان کردن
reallocation
U
مجددا واگذار کردن
rearming
U
تجهیز کردن بااسلحه نوین تجدید جنگ افزار کردن
spruce up
<idiom>
U
مجددا آراستن ،تمیز کردن
reconsider
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsiders
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering
U
مجددا درامری مطالعه کردن
plenish
U
با اثاثه انباشتن تجهیز کردن
to cross-check the result with a calculator
U
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
outfit
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfits
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
reforest
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
recompile
U
کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
mobilizes
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilised
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilizing
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilises
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilising
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilize
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilized
U
تجهیز کردن متحرک کردن
control equipment
U
ابزار وارسی ابزار پایش
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
equipment
U
تجهیز
outfit
U
تجهیز
accoutrements
U
تجهیز
de novo
U
مجددا
outfits
U
تجهیز
tooling
U
تجهیز
habilitation
U
تجهیز
mobilization of savings
U
تجهیز پس انداز
mobilizable
U
قابل تجهیز
reprinting
U
مجددا بطبع رساندن
reprinted
U
مجددا بطبع رساندن
reprint
U
مجددا بطبع رساندن
advancing
U
قبلا تجهیز شده
realigned
U
مجددا متحد شدن
reprints
U
مجددا بطبع رساندن
realigning
U
مجددا متحد شدن
realign
U
مجددا متحد شدن
realigns
U
مجددا متحد شدن
advances
U
قبلا تجهیز شده
advance
U
قبلا تجهیز شده
trimming tool
U
ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
redefinable
U
انچه مجددا قابل تعریف است
point
U
نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
eerom
U
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
defragmentation
U
ابزار نرم افزاری که عمل یکپارچه کردن روی دیسک سخت را انجام میدهد
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
halt
U
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halts
U
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halted
U
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
resumes
U
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed
U
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume
U
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming
U
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
reentry vehicle
U
مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
reset
U
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resets
U
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
halted
U
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt
U
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts
U
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
doodads
U
ابزار
doodad
U
ابزار
instrumentation
U
ابزار
tool
U
ابزار
locking device
U
ابزار
gadget
U
ابزار
gadgets
U
ابزار
instrument
U
ابزار
tools
U
ابزار
yard stick
U
خط کش
[ابزار]
implement
U
ابزار
folding ruler
U
خط کش
[ابزار]
implemented
U
ابزار
yardstick
U
خط کش
[ابزار]
folding rule
U
خط کش
[ابزار]
folding meter stick
U
خط کش
[ابزار]
double meter stick
[American]
U
خط کش
[ابزار]
implements
U
ابزار
implementing
U
ابزار
devices
U
ابزار
carpenter's rule
U
خط کش
[ابزار]
device
U
ابزار
hardware
U
ابزار
tool maker
U
ابزار ساز
control equipment
U
ابزار نظارت
groupware
U
ابزار گروهی
tool holder
U
ابزار گیر
toll steel
U
فولاد ابزار
groupware
U
گروه ابزار
tool set
U
دست ابزار
machine tools
U
ابزار ماشینی
astragal
U
ابزار فیتیله ای
drilling machine
U
دریل
[ابزار]
boring machine
U
دریل
[ابزار]
angle-roll
U
ابزار گرد
toolhouse
U
انبار ابزار
credit instrument
U
ابزار اعتباری
toolbox
U
جعبه ابزار
tool sharpener
U
ابزار چاق کن
gosseneck tool
U
ابزار دوخمی
tool maker
U
ابزار مند
toolroom
U
اتاق ابزار
fishing tackle
U
ابزار ماهیگیری
machine tool
U
ابزار ماشینی
astragulus
U
ابزار فیتیله ای
helve
U
دسته ابزار
clone
U
ابزار همگن
knurled tool
U
ابزار آج دار
tax instrument
U
ابزار مالیاتی
hawksbill
U
ابزار رخ منقاری
hawksbeak
U
ابزار رخ منقاری
planishing tool
U
ابزار پرداخت
spatula
[American]
]
U
کارتک
[ابزار]
generating tool
U
ابزار تولید
scraper
[British
U
کارتک
[ابزار]
spackle knife
U
کارتک
[ابزار]
putty knife
U
کارتک
[ابزار]
clone
U
ابزار همزاد
cloned
U
ابزار همگن
development tools
U
ابزار توسعه
bench
U
میز ابزار
bird's-break
U
ابزار رخ منقاری
instrument panels
U
پهنهی ابزار
instrument panels
U
پیشخوان ابزار
cloning
U
ابزار همزاد
common round
U
ابزار فیتیله
precision tool
U
ابزار دقیق
tool
U
ابزار کار
cloning
U
ابزار همگن
clones
U
ابزار همزاد
clones
U
ابزار همگن
diamond-fret
U
ابزار لوزی
cloned
U
ابزار همزاد
steelwork
U
ابزار پولادین
metal cutting tool
U
ماشین ابزار
carpenter's rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
tool kits
U
جعبه ابزار
tool kit
U
جعبه ابزار
tool boxes
U
جعبه ابزار
tool box
U
جعبه ابزار
workbox
U
جعبه ابزار
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
lathe tool
U
ابزار تراش
folding yardstick
[metric]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
knurled tool
U
ابزار اج کاری
joiner's hardware
U
ابزار نجاری
double meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
milling cutter
U
ابزار فرزکاری
firmware
U
استوار- ابزار
milling tool
U
ابزار فرزکاری
hardware
U
سخت ابزار
furniture
U
ابزار اهنی
means of production
U
ابزار تولید
moulding plane
U
رنده ابزار
manipulandum
U
ابزار پاسخ
moulding templet
U
ابزار کشویی
yard stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
yardstick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
U
خط کش تاشو
[ابزار]
operandum
U
ابزار پاسخ
electric drills
U
دریل ها
[ابزار]
drills
U
دریل ها
[ابزار]
drilling machines
U
دریل ها
[ابزار]
boring machines
U
دریل ها
[ابزار]
electric drill
U
دریل
[ابزار]
centering tool
U
ابزار تمرکز
cold heading tool
U
ابزار سردکار
hand tool
U
ابزار دستی
drill
U
دریل
[ابزار]
turning tool
U
ابزار تراشکاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com