Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
princess
U
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princesses
U
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princesse
U
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
princesses
U
شاهزاده خانم
princess
U
شاهزاده خانم
princess
U
شاهدخت شاهزاده خانم
princesse
U
شاهدخت شاهزاده خانم
princesses
U
شاهدخت شاهزاده خانم
andromeda
U
شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
prince
U
مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
princes
U
مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
princeliness
U
رفتار شاهزاده وار یاشاهوار
mrs. gadabout
U
د دری خانم هرجایی خانم
schoolma'am
U
خانم معلم خانم دبیر
schoolmarm
U
خانم معلم خانم دبیر
headmistress
U
خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses
U
خانم مدیر خانم رئیس
missy
U
دختر خانم خانم
Act your age
[and not your shoe size]
!
U
به سن خودت رفتار بکن !
[مثل بچه ها رفتار نکن !]
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
demean
U
رفتار کردن
demeaned
U
رفتار کردن
treats
U
رفتار کردن با
to demean oneself
U
رفتار کردن
treat
U
رفتار کردن با
demeans
U
رفتار کردن
to deport oneself
U
رفتار کردن
treated
U
رفتار کردن
treated
U
رفتار کردن با
treat
U
رفتار کردن
treats
U
رفتار کردن
patronized
U
رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronizes
U
رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronised
U
رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronises
U
رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronize
U
رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
baby
U
مانندکودک رفتار کردن
to get up to nonsense
U
ابلهانه رفتار کردن
shoot straight
<idiom>
U
منصفانه رفتار کردن
despotize
U
مستبدانه رفتار کردن
babies
U
مانندکودک رفتار کردن
jitter
U
با عصبانیت رفتار کردن
prince
U
شاهزاده
seigneur
U
شاهزاده
princes
U
شاهزاده
to go with the tide
U
طبق مقتضیات رفتار کردن
to wrong
U
غیر منصفانه رفتار کردن
wrong
U
غیر منصفانه رفتار کردن
wronging
U
غیر منصفانه رفتار کردن
wrongs
U
غیر منصفانه رفتار کردن
to lump them all together
<idiom>
U
با همه یکسان رفتار کردن
matronize
U
مانند رئیسه رفتار کردن
to act
[be]
one's age
<idiom>
<verb>
U
طبق سن خود رفتار کردن
befriends
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriending
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriended
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriend
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
princelike
U
شاهزاده وار
princes
U
شاهزاده بودن
principality
U
قلمرو شاهزاده
prince of the blood
U
شاهزاده اصیل
principalities
U
قلمرو شاهزاده
prince bishop
U
شاهزاده اسقف
lord
U
لرد شاهزاده
prince
U
شاهزاده بودن
princely
U
شاهزاده وار
lords
U
لرد شاهزاده
prince consort
U
همسر شاهزاده
princeling
U
شاهزاده کوچک
schoolmaster
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
grandmother
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
grandmothers
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
to cultivate good manners
U
کوشش کردن با ادب رفتار بکنند
stereotypy
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotype
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
schoolmasters
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
stereotypes
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotyping
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
cross
U
خلاف میل کسی رفتار کردن
crossest
U
خلاف میل کسی رفتار کردن
crosses
U
خلاف میل کسی رفتار کردن
live up to one's principles
U
موافق مرام خود رفتار کردن
make oneself at home
<idiom>
U
مثل خونه خود رفتار کردن
crosser
U
خلاف میل کسی رفتار کردن
princeling
U
شاهزاده پایین رتبه
princess regent
U
زن شاهزاده بایب السلطنه
princedom
U
حوزه حکومت شاهزاده
psyche
U
شاهزاده زیبایی که " کوپید"
princelet
U
شاهزاده کم اهمیت وگمنام
prince regent
U
شاهزاده نایب السلطنه
princekin
U
شاهزاده کم اهمیت وگمنام
to go easy on somebody
[something]
U
با کسی
[چیزی]
مهربان
[آهسته]
[ملایم]
رفتار کردن
To treat them all alike. (indiscriminately).
U
همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
to make
[commit]
a faux pas
U
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
emulate
U
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulated
U
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulates
U
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulating
U
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
conducting
U
رفتار کردن رهبری کردن
conducts
U
رفتار کردن رهبری کردن
conducted
U
رفتار کردن رهبری کردن
handle
U
رفتار کردن استعمال کردن
handles
U
رفتار کردن استعمال کردن
conduct
U
رفتار کردن رهبری کردن
princess regent
U
شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
whipping boy
U
بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
missus
U
خانم
wife
U
خانم
ma'am
U
خانم
gentlewoman
U
خانم
begum
U
خانم
dame
U
خانم
lady
U
خانم
ladies
U
خانم
signora
U
خانم
madam
U
خانم
mistress
U
خانم
mistresses
U
خانم
mademe
U
خانم
madem
U
خانم
dames
U
خانم
goodwife
U
خانم
gentlewomen
U
خانم
Madonna
U
خانم من
donna
U
خانم
dona
U
خانم
Mrs
U
خانم
Madonnas
U
خانم من
missis
U
خانم
demoiselle
U
دختر خانم
lady principal
U
خانم رئیس
senora
U
بانو خانم
ladykin
U
خانم کوچولو
gentlewomanlike
U
خانم وار
waitress
U
خانم پیشخدمت
housewives
U
خانم خانه
housewife
U
خانم خانه
missy
U
خانم کوچولو
schoolmistresses
U
خانم رئیس
head mistress
U
خانم رئیس
knockout
<idiom>
U
خانم زیبا
head mistress
U
خانم مدیرمدرسه
doctress
U
حکیم خانم
schoolmistress
U
خانم رئیس
maid
U
خانم خدمتکار
faille
U
روسری خانم ها
lady killer
U
خانم قرزن
hand bag
U
کیف دستی خانم ها
electress
U
خانم انتخاب کننده
senorita
U
دوشیزه دختر خانم
She is a very captivating lady .
U
خانم بسیار گیرایی است
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word .
U
خانم به تمام معنی است
woman doctor
U
پزشک زن حکیم خانم طبیبه
cloche
U
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
cloches
U
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
misconduct
U
رفتار بد
conduct
U
رفتار
demeanor
U
رفتار
treatment
U
رفتار
behaviour
U
رفتار
demeanour
U
رفتار
conducts
U
رفتار
conducted
U
رفتار
dealing
U
رفتار
ergasia
U
رفتار
exploiting
U
: رفتار
exploit
U
: رفتار
geste
U
رفتار
gest
U
رفتار
exploits
U
: رفتار
conducting
U
رفتار
ethic
U
رفتار
comports
U
رفتار
comporting
U
رفتار
gestured
U
رفتار
treament
U
رفتار
actions
U
رفتار
action
U
رفتار
gesturing
U
رفتار
thews
U
رفتار
behavio
U
رفتار
demarche
U
رفتار
comport
U
رفتار
demarch
U
رفتار
comportment
U
رفتار
behavior
U
رفتار
haviour
U
رفتار
deportment
U
رفتار
behaviuor
U
رفتار
treatments
U
رفتار
comported
U
رفتار
bad conduct
U
سو رفتار
havings
U
رفتار
gesture
U
رفتار
behavior repertoire
U
خزانه رفتار
conducts
U
رفتار اخلاقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com