English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
delay equalizer U متعادل کننده تاخیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offsetting U رقم متعادل کننده متعادل کردن
offset U رقم متعادل کننده متعادل کردن
delay arming U مسلح کننده تاخیری
delayed contact U چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
delay line storage U یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
dormant U عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
compensator U متعادل کننده
regulator U متعادل کننده
regulators U متعادل کننده
stabilizer U متعادل کننده
balancer U متعادل کننده
corrector U متعادل کننده
stabilisers U متعادل کننده
interchange current U جریان متعادل کننده
line charge compensation reactor U پیچک متعادل کننده
interphase reactor U پیچک متعادل کننده
ballast U وزنه متعادل کننده
dashpot U استوانه متعادل کننده
counterpoise U نیروی متعادل کننده
sash balancing weight U وزنه متعادل کننده
stabilizing sleeve U غلاف متعادل کننده
impedance compensator U متعادل کننده مقاومت فاهری
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
stabilizing sleeve U پرده متعادل کننده گلولههای منور
pressure equalized addition funnel U قیف افزایشی متعادل کننده فشار
stabilizing fin U پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
delayed action U وسیله با عمل تاخیری تاخیری
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
equilibrate U متعادل کردن متعادل شدن
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
delay line U خط تاخیری
retardatory U تاخیری
dilatory U تاخیری
retardative U تاخیری
delay distortion U اعوجاج تاخیری
delaying action U عمل تاخیری
fuze delay U ماسوره تاخیری
delay action U عملیات تاخیری
delay element U عنصر تاخیری
delay fuze U ماسوره تاخیری
time-lag fuse U فیوز تاخیری
delay line register U ثبات با خط تاخیری
time delay relay U رله تاخیری
delaying action U عملیات تاخیری
delay arming U مکانیسم تاخیری
delay action fuse U فیوز تاخیری
delay position U موضع تاخیری
delayed action U با ماسوره تاخیری
nickel celay line U خط تاخیری نیکلی
dormant U وسیله تاخیری
delay action U عمل تاخیری
delay action voltage U ولتاژ تاخیری
retarding effect U اثر تاخیری
sonic delay line U خط تاخیری صوتی
delaying U عملیات تاخیری
lagging current U شدت تاخیری
mercury delay line U خط تاخیری جیوهای
delays U عملیات تاخیری
delay U عملیات تاخیری
magnetic creeping U اثر تاخیری مغناطیسی
magnetic aftereffect U اثر تاخیری مغناطیسی
delayed elastic response U واکنش ارتجاعی تاخیری
soluble washer U ضامن تاخیری مین دریایی
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
sit on a lead U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
dominant U متعادل
balanced U متعادل
level-headed U متعادل
even-tempered U متعادل
equilibrant U متعادل
moderate speed U سرعت متعادل
offset U وزنه متعادل
balancing U متعادل کردن
offsetting U وزنه متعادل
equilibrant U نیروی متعادل
rounded <adj.> U کامل و متعادل
equilibrium flow U جریان متعادل
equilibration U متعادل کردن
coequal U متعادل ومتساوی
balance U متعادل کردن
historical cost U قیمت متعادل
balances U متعادل کردن
equilibrium drawdown U افت متعادل
be in ballast U متعادل بودن
balanced armature unit U جوشن متعادل
balanced rudder U سکان متعادل
balanced state U حالت متعادل
ballast concrete U بتن متعادل
balanced system U سیستم متعادل
ballast concrete U بتن متعادل
baling press U پرس متعادل
balanced circuit U مدار متعادل
bales U متعادل کردن
bale U متعادل کردن
counterbalances U متعادل کردن
counterbalanced U متعادل کردن
counterbalance U متعادل کردن
lopsided U غیر متعادل
soaking U تابش متعادل
disequilibrate U غیر متعادل کردن
even keel U حرکت متعادل ناو
equilibrium pressure curve U منحنی فشار متعادل
equilibrium moisture content U درصد رطوبت متعادل
stabilization U متعادل کردن تعادل
balanced supply U اماد متعادل شده
balanced load U بار خارجی متعادل
balanced pressure torch [مشعل با فشار متعادل]
unbalancing U غیر متعادل کردن
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
unbalances U غیر متعادل کردن
unbalance U غیر متعادل کردن
balanced stock U ذخیره اماد متعادل
equipoise U برابری دروزن متعادل ساختن
balanced tackle U وضع متعادل وسایل ماهیگیری
balance U تراز شدن متعادل کردن ترازو
balances U تراز شدن متعادل کردن ترازو
isometric view U رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
swingweight U وضع متعادل چوب گلف پس ازپایان حرکت
deadlock U حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
balances U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
delayed opening U سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
self reacting U بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
balancing U حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
antithyroid U ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
balances U تراز کردن متعادل کردن بالانس
balance U تراز کردن متعادل کردن بالانس
depolarize U غیر متعادل کردن متضاد کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
briquetting press U پرس متعادل یا بالینگ پرس
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
counter flood U اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
balanced mobilization U بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com