Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tenant at will
U
متصرف به میل و اراده مالک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tenant by sufference
U
متصرف با رضایت ضمنی مالک
abuleia
U
فقدان نیروی اراده ضعف اراده
abulia
U
فقدان نیروی اراده ضعف اراده
dedication
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
fee tail
U
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
reputed owner
U
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
proprietor
U
متصرف
possessor
U
متصرف
proprietors
U
متصرف
possessors
U
متصرف
possessing
U
متصرف بودن
tenant
U
متصرف بودن
be possessed by
U
متصرف بودن
tenants
U
متصرف بودن
possessing
U
متصرف شدن
possess one self of
U
متصرف شدن
put in possession
U
متصرف کردن
possesses
U
متصرف شدن
possesses
U
متصرف بودن
be in possession of
U
متصرف بودن
possess
U
متصرف بودن
possess
U
متصرف شدن
villenage
U
متصرف مستاجر اصلی
tenant
U
کرایه نشین متصرف
tenants
U
کرایه نشین متصرف
holds
U
متصرف بودن جلوگیری کردن از
hold
U
متصرف بودن جلوگیری کردن از
terre tenant
U
متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
occupancy
U
تملک اموال بلا صاحب متصرف
abulic
U
بی اراده
weak-kneed
U
بی اراده
weak kneed
U
بی اراده
on the impluse of the moment
U
بی اراده
purposeful
U
با اراده
aimless
U
بی اراده
volition
U
اراده
wills
U
اراده
nisus
U
اراده
infirm of purpose
U
بی اراده
will
U
اراده
willed
U
اراده
determination
U
اراده
intentions
U
اراده
animus
U
اراده
passive
U
بی اراده
passives
U
بی اراده
resolution
U
اراده
resolutions
U
اراده
will-power
U
اراده
thy will
U
اراده ات
intention
U
اراده
thy will
U
اراده تو
voluntariness
U
اراده
volitionally
U
با اراده
wastes
U
تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste
U
تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
free will
U
ازادی اراده
willed
U
اراده کردن
automaton
U
ادم بی اراده
free will
U
اراده ازاد
steely look
U
نگاه با اراده
automatons
U
ادم بی اراده
wills
U
اراده کردن
voluntarily
U
از روی اراده
voluntarism
U
اراده گرایی
willable
U
قابل اراده
abulic
U
فاقد اراده
volition
U
از روی اراده
will
U
اراده کردن
it is our pleasure to
U
اراده ما اینست که
An iron wI'll.
U
اراده آهنین
will therapy
U
اراده درمانی
social will
U
اراده اجتماعی
volitionary
U
وابسته به اراده
dysbulia
U
اختلال اراده
self will
U
اراده شخصی
involuntarily
U
بدون اراده
driftless
U
بی مرام بی اراده
will-power
U
قدرت اراده
tenant in fee simple
U
متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
The will of the nation
[people]
اراده ملت
[مردم]
To have a strong wI'll.
U
اراده قوی داشتن
what is your will?
U
اراده شما چیست
He is strong-wI'lled.
U
آدم با اراده ای است
real will
U
نظریه اراده واقعی
of one's own volition
U
از روی اراده خود
libertarians
U
طرفدار ازادی اراده
libertarian
U
طرفدار ازادی اراده
will of iron
<idiom>
U
اراده آهنین داشتن
lord
U
مالک
homeowners
U
مالک
owner of a property
U
مالک
ownerless
U
بی مالک
homeowner
U
مالک
possessors
U
مالک
having
U
مالک
angels
U
مالک
proprietor
U
مالک
proprietors
U
مالک
owner
U
مالک
angel
U
مالک
proprietresses
U
مالک
proprietress
U
مالک
landlords
U
مالک
landlord
U
مالک
have
U
مالک
lords
U
مالک
possessor
U
مالک
owners
U
مالک
landed
U
مالک
self surrender
U
واگذاری خود تسلیم به اراده
animals
U
مربوط به روح وجان یا اراده
will temprament tests
U
ازمونهای اراده- خلق وخوی
willpower
U
تصمیم جدی نیروی اراده
animal
U
مربوط به روح وجان یا اراده
He hasnt a mind of his own.
U
ازخودش رأیی ندارد (بی اراده)
abulomania
U
دیوانگی در نتیجه ضعف اراده
seis
U
مالک شدن
shipowner
U
مالک کشتی
own
U
مالک بودن
owned
U
مالک بودن
sole owner
U
مالک منحصر
yeomen
U
مالک جزء
yeoman
U
مالک جزء
at the owner's risk
U
بعهده مالک
smallholders
U
خرده مالک
smallholder
U
خرده مالک
yeomanly
U
مالک جزء
reputed owner
U
مالک اعتباری
absentee landlord
U
مالک غایب
goodman
U
خرده مالک
freeholder
U
مالک مطلق
to have
U
مالک بودن
to possess
U
مالک بودن
to have possession of
U
مالک بودن
timocracy
U
مالک سالاری
car owner
U
مالک اتومبیل
absentees
U
مالک غایب
householder
U
مالک خانه
apollyon
U
مالک دوزخ
householders
U
مالک خانه
ground landlord
U
مالک عرصه
to hold
U
مالک بودن
holding company
U
شرکت مالک
owning
U
مالک بودن
owns
U
مالک بودن
absentee
U
مالک غایب
joint owner
U
مالک مشاع
drift
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
It depends on your decison.
U
بستگش به اراده (تصمیم )شما دارد
spermatorrhoea
U
خروج منی بدون اراده احتلام
automatize
U
کسی را بی اراده الت دست کردن
drifts
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
jelly bean
U
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
drifted
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
to have something
U
مالک چیزی بودن
esquire
U
مالک زمین ارباب
to have something at one's disposal
U
مالک چیزی بودن
laird
U
ملاک خرده مالک
fixed stock
U
مالک انحصاری سهام
owner of root or seed
U
مالک اصله یا حبه
yeomen
U
خرده مالک کشاورز
lairds
U
ملاک خرده مالک
yeoman
U
خرده مالک کشاورز
deforce
U
بزورمالی را از مالک گرفتن
yeomanly
U
خرده مالک کشاورز
at owner's risks
U
ریسک به عهده مالک
self enforcing
U
دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
impulsively
U
با نیروی انی و بدون اراده از روی تحریک
downy's will temperament test
U
ازمون داونی برای ارزیابی اراده و خلق
take possession of
U
متصرف شدن تصاحب کردن تملک کردن
ship's husband
U
مباشر و مالک نماینده کشتی
benefical owner of an estate
U
مالک بهره برداریک دارایی
proprietary
U
متعلق به ملاک وابسته به مالک
voluntarism
U
فلسفهای که اراده را عامل موثر در ایجاد عالم وجودمیداند
derelict
U
ترک شده بوسیله مالک یا قیم
foreclose a mortgage
U
فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
intrusive thoughts
U
اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
at the owner's risk
U
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
unearned increment
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned icremrnt
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
theft
U
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
thefts
U
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
fee tail
U
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
tenant by sufference
U
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
necessity
U
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
escheat
U
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
estate at will
U
در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
hire purchase
U
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
equitable estate
U
در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
use and occupation
U
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
have
U
مالک بودن ناگزیر بودن
having
U
مالک بودن ناگزیر بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com