Perdic | متصدی شرط بندی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	turf accountant	متصدی شرط بندی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	vigorish U	سود متصدی شرط بندی
Other Matches

	necrologist U	متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
	air dispatcher U	متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
	taximan U	متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
	evaluation rating U	درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
	word warp U	فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
	ratings U	طبقه بندی کردن درجه بندی
	carpet classification U	طبقه بندی [درجه بندی] فرش
	rating U	طبقه بندی کردن درجه بندی
	telescopic U	دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
	packaging U	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
	warden U	متصدی
	quartermasters U	متصدی
	quartermaster U	متصدی
	users U	متصدی ها
	runner U	متصدی
	operators U	متصدی ها
	user U	متصدی
	operator U	متصدی
	in charge U	متصدی
	incumbent U	متصدی
	incumbents U	متصدی
	responsible U	متصدی
	runners U	متصدی
	vacant U	بی متصدی
	clerks U	متصدی
	clerk U	متصدی
	operators U	متصدی
	operator U	متصدی
	defense classification U	طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
	classifications U	طبقه بندی رده بندی
	lineament U	طرح بندی صورت بندی
	laggin U	اب بندی کردن اب بندی ناوها
	lineaments U	طرح بندی صورت بندی
	classification U	طبقه بندی رده بندی
	wording U	جمله بندی کلمه بندی
	downgrade U	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
	downgrades U	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
	downgrading U	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
	downgraded U	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
	regrade U	تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
	receptionist U	متصدی پذیرش
	litter bearer U	متصدی برانکارد
	operators U	متصدی دستگاه
	radar man U	متصدی رادار
	yard man U	متصدی محوطه
	operator U	متصدی دستگاه
	signal man U	متصدی علائم
	operators U	متصدی ماشین
	auctioneer U	متصدی مزایده
	ammunition handler U	متصدی مهمات
	ruling U	رایج متصدی
	rulings U	رایج متصدی
	adman U	متصدی اعلانات
	operator U	متصدی ماشین
	winch driver U	متصدی دوار
	fitter U	متصدی نصب
	fitters U	متصدی نصب
	receiver U	متصدی دریافت
	receivers U	متصدی دریافت
	acting U	کفیل متصدی
	operator console U	پیشانه متصدی
	operator command U	فرمان متصدی
	auctioneers U	متصدی مزایده
	machine operator U	متصدی ماشین
	officer U	مامور متصدی
	officers U	مامور متصدی
	suppliers U	متصدی ملزومات
	supplier U	متصدی ملزومات
	signalman U	متصدی علائم
	auctioneers U	متصدی حراج
	auctioneer U	متصدی حراج
	infirmarian U	متصدی بیمارستان
	cataloger U	متصدی کاتالوگ
	radarman U	متصدی رادار
	unattended U	بدون متصدی
	time keeper U	متصدی اوقات
	freshwater king U	متصدی اب شیرین کن
	cataloguer U	متصدی کاتالوگ
	turf accountants U	متصدی شرطبندی
	salespersons U	متصدی فروش
	salesperson U	متصدی فروش
	curators U	نگهبان متصدی
	harbour master U	متصدی بندر
	radioman U	متصدی بی سیم
	radio operator U	متصدی بی سیم
	salespeople U	متصدی فروش
	chartulary U	متصدی بایگانی
	groundskeeper U	متصدی زمین
	curator U	نگهبان متصدی
	radar operator U	متصدی رادار
	pressmen U	متصدی ماشین چاپ
	pressman U	متصدی ماشین چاپ
	stevedores U	متصدی بارگیری و تخلیه
	majordomo U	متصدی امور خانوادگی
	orchardman U	متصدی باغ میوه
	liquidator U	متصدی امورتصفیه شرکت
	ammunition handler U	متصدی جابجایی مهمات
	prontonotary U	متصدی امضاء احکام
	orchardist U	متصدی باغ میوه
	plate layer U	متصدی تعمیر خط اهن
	word processing operator U	متصدی پردازش کلمه
	my p U	متصدی پیش ازمن
	liquidators U	متصدی امورتصفیه شرکت
	titular U	متصدی دارای عنوانی
	church warden U	متصدی دارایی کلیسا
	common carrier U	متصدی حمل ونقل
	officers U	متصدی ضابط عدلیه
	watertender U	متصدی مخازن اب ناو
	officer U	متصدی ضابط عدلیه
	wagoner U	متصدی حمل ونقل
	forwarding agent U	متصدی حمل ونقل
	mess treasurer U	متصدی صندوق باشگاه
	oilking U	متصدی سوخت و اب کشتی
	boiler maker U	متصدی دیگ بخار
	heater U	متصدی گرم کردن
	carriers U	متصدی حمل و نقل
	biddy U	متصدی نظافت خانه
	titular charge daffaires U	متصدی شغل سیاسی
	time keeper U	متصدی اوقات کار
	keypunch operator U	متصدی منگنه زنی
	stoker U	متصدی سوخت کوره
	teletypist U	متصدی دوره نگاره
	peripheral equipment operator U	متصدی تجهیزات جانبی
	carrier U	متصدی حمل و نقل
	stevedore U	متصدی بارگیری و تخلیه
	heaters U	متصدی گرم کردن
	contracting officer U	افسر متصدی پیمان
	army postal clerk U	متصدی پست ارتشی
	prothonotary U	متصدی امضاء احکام
	hold captain U	متصدی انبار کشتی
	liftman U	اسانسورچی متصدی اسانسور
	forwarder U	متصدی حمل و نقل
	fish warden U	متصدی امور شیلات
	data entry operator U	متصدی داده دهی
	pantler U	متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
	bee-keeper U	متصدی نگهداری از زنبور عسل
	checkman U	متصدی کنترل اب دیگ بخار
	time keeper U	متصدی ثبت اوقات کار
	fireman U	متصدی اتش خانه موتور
	forwarder's receipt U	رسید متصدی حمل و نقل
	machinist U	ماشینیست متصدی دستگاه تراش
	weeder U	متصدی چیدن علف هرزه
	throttleman U	متصدی دستگیره سرعت ناو
	gamekeepers U	متصدی جانوران شکاری قرقچی
	gamekeeper U	متصدی جانوران شکاری قرقچی
	firemen U	متصدی اتش خانه موتور
	blast furnaceman U	مسئول یا متصدی کوره بلند
	bee-keepers U	متصدی نگهداری از زنبور عسل
	proetor U	متصدی امور قضایی وکشوری
	account executive U	متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
	harbour master U	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
	stenotypisht U	متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
	machinists U	ماشینیست متصدی دستگاه تراش
	stevedores U	متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
	stevedore U	متصدی بارگیری و حمل و نقل
	billposter U	متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
	stevedore U	متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
	stickboy U	متصدی نگهداری چوبهای هاکی
	engineman U	درجه دار متصدی موتور
	pointer U	متصدی کنترل درجه توپ
	stevedores U	متصدی بارگیری و حمل و نقل
	to put in possession U	مالکیت دادن متصدی کردن
	signal boxes U	توقف گاه متصدی علائم
	pointers U	متصدی کنترل درجه توپ
	signal box U	توقف گاه متصدی علائم
	gift wrap U	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
	clerk of the scale U	متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
	brakeman U	متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
	king of arms U	متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
	sacristan U	متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
	lictor U	پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
	aviarist U	کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
	hotwalker U	متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
	major-domos U	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
	major-domo U	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
	major domo U	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
	master of ceremonies U	متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
	masters of ceremonies U	متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
	pointers U	متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
	common carrier U	متصدی حمل ونقل حامل مشترک
	pollsters U	متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
	pollster U	متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
	vertical control operator U	متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
	pointer U	متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
	sacrist U	متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
	verderor U	متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
	verderer U	متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
	raid clerk U	نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
	security classification U	طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
	line astern U	صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
	declassification U	از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
	black designation U	علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
	propety man U	متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
	property master U	متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
	verger U	متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
	lord of misrule U	متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
	parish clerk U	کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
	transparent U	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
	transparently U	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
	group U	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن