English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
foul hooked U ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fomalhaut U دهان ماهی
toadfish U ماهی دهان گشاددریایی
trotline U نخ قلاب ماهی گیری
angle U قلاب ماهی گیری
bite U قلاب گرفتن ماهی
bites U قلاب گرفتن ماهی
angles U قلاب ماهی گیری
hookers U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
hooker U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
gaff U قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری
gang hook U دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
disgorger U وسیله بیرون اوردن قلاب ازدهان ماهی
tags U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
tag U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
still fishing U ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
gaff U میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
strikes U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strike U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
fish design U طرح ماهی درهم یا هراتی [این نوع طرح به گونه های مختلف در فرش ایران، ترکیه، چین و هند بکار گرفته می شود.]
without U ازبیرون
exteriorly U ازبیرون
extrinsically U ازبیرون
exopathic U ازبیرون امده
enthetic U ازبیرون امده
slaver U گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver U اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus U گشادی دهان چاک دهان پرندگان
to feather an oar U پاروراپس ازبیرون اوردن ازاب تخت قراردادن
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal U دهان دار وابسته به دهان
expired air method U روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
patinated U جرم گرفته کبره گرفته
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse U موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck U ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar U نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
crane hook U قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
guppy U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppies U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock U ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
mackerel U ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fished U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fishes U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
grayfish U نوعی ماهی روغن سگ ماهی
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
sea calf U گوساله ماهی سگ ماهی
pickerel U اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
OS U دهان
slobbers U اب دهان
jibbed U دهان
jibbing U دهان
slobbering U اب دهان
polystome U دهان
jibs U دهان
chops U دهان
polystomatous U دهان
gobs U دهان
gob U دهان
unmuffle U دهان
puss U دهان
jib U دهان
astomatous U بی دهان
mouths U دهان
mouthed U دهان
saliva U اب دهان
spittle U اب دهان
mouthing U دهان
slobber U اب دهان
astomatal U بی دهان
slobbered U اب دهان
mouth U دهان
potato box U دهان
mouths U در دهان گذاشتن
mouth U در دهان گذاشتن
spits U اب دهان خدو
microstomous U کوچک دهان
astomatal U فاقد دهان
mouthed U در دهان گذاشتن
widemouthed U دهان باز
oral U از راه دهان
mouthing U در دهان گذاشتن
throats U صدا دهان
throat U صدا دهان
neb U پوزه دهان
orals U از راه دهان
openmouthed U دهان باز
insalivate U اب دهان زدن به
mouthy U دهان دار
mum's the word <idiom> U دهان قرص
mouth-watering U دهان آب انداز
spit U اب دهان خدو
mouthwash U دهان شویه
mouthwashes U دهان شویه
say a mouthful <idiom> U حرف دهان پر کن
peroral U از راه دهان
rictus U چاک دهان
palates U سقف دهان
fetid U گند دهان
cyclostomatous U دهان گرد
cyclostomate U دهان گرد
scold U ادم بد دهان
scolded U ادم بد دهان
scolds U ادم بد دهان
reek U بخار دهان
reeked U بخار دهان
reeking U بخار دهان
halitosis U گند دهان
palate U سقف دهان
stomatology U دهان پزشکی
slobbers U دهان را اب انداختن
slobbered U دهان را اب انداختن
stomatitis U ورم دهان
stomatic U شبیه دهان
stomatal U وابسته به دهان
stomatal U دهان دار
stoma U شکاف دهان
reeks U بخار دهان
gag U دهان باز کن
gagging U دهان باز کن
slobbering U دهان را اب انداختن
gagged U دهان باز کن
slobber U دهان را اب انداختن
stomatous U دهان دار
gags U دهان باز کن
toho U دهان ببر
to shut up U دهان بستن
gymnostomous U برهنه دهان
drooled U اب از دهان تراوش شدن
throw to the wolves <idiom> U به دهان گرگ انداختن
gagging U دهان بند بستن
orinasal U از دهان و بینی درامده
Wellington U چکمه دهان گشاد
slobber U اب دهان روان ساختن
slobbered U اب دهان روان ساختن
drooling U اب از دهان تراوش شدن
gagged U دهان بند بستن
screw up U غنچه کردن دهان
muzzled U دهان بند دهنه
drool U اب از دهان تراوش شدن
slobbers U اب دهان روان ساختن
stomatogastric U وابسته به دهان ومعده
slobbering U اب دهان روان ساختن
muzzle U دهان بند دهنه
spit U اب دهان پرتاب کردن
to escape one's lips U از دهان کسی در رفتن
gag U دهان بند بستن
squiggles U در دهان قرقره کردن
mugs U ساده لوح دهان
mugging U ساده لوح دهان
squiggle U در دهان قرقره کردن
spits U اب دهان پرتاب کردن
To muzzle the people. U دهان مردم را بستن
muzzling U دهان بند دهنه
paralysis of the face U لغو یا کجی دهان
mugged U ساده لوح دهان
gags U دهان بند بستن
spiracular U شبیه سوراخ دهان
trap U نیرنگ فریب دهان
swearer U ادم بد دهان وفحاش
sound off U مزه دهان کسیرافهمیدن
muzzles U دهان بند دهنه
mug U ساده لوح دهان
fondants U شیرینی ای که در دهان اب میشود
cake-hole [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
pie hole [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
yap [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
hagfish U مارماهی دهان گرد
aboral U نقطه مقابل دهان
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
halitosis U بدبویی دهان [پزشکی]
clump block U قرقره دهان گشاد
mush [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
gob [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
fondant U شیرینی ای که در دهان اب میشود
trap U دهان [اصطلاح روزمره]
chops U دهان [اصطلاح روزمره]
jaws U دهان [اصطلاح روزمره]
blurt U از دهان بیرون انداختن
maw U دهان [اصطلاح روزمره]
bazoo [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
bad breath U بدبویی دهان [پزشکی]
fish fag U زن بدزبان یابد دهان
fetor oris U بدبویی دهان [پزشکی]
xerostomia U خشکی دهان [پزشکی]
dry mouth syndrome U خشکی دهان [پزشکی]
dry mouth U خشکی دهان [پزشکی]
mouthpart U زائده نزدیک دهان
fullmouthed U دارای دهان کامل
socket کام [سقف دهان]
ejaculate U از دهان بیرون پراندن
drools U اب از دهان تراوش شدن
ejaculating U از دهان بیرون پراندن
ejaculated U از دهان بیرون پراندن
ejaculates U از دهان بیرون پراندن
teleost U ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
hand to mouth reaction U واکنش دست به دهان بردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com