Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
skate
U
ماهی چهار گوش
skated
U
ماهی چهار گوش
skates
U
ماهی چهار گوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Temerchin motife
U
نگاره تمرچین
[این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
Other Matches
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
pomfret
U
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse
U
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
U
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar
U
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
fished
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock
U
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppies
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fish
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel
U
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
grayfish
U
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
sea calf
U
گوساله ماهی سگ ماهی
pickerel
U
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
teleost
U
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
four
U
چهار
quadruple
U
چهار لا
quadrupled
U
چهار لا
quarter
U
چهار یک
quadruped
U
چهار پا
quartile
U
چهار یک
tetrad
U
چهار
quatre
U
چهار
tetragon
U
چهار بر
quadrupeds
U
چهار پا
quadruples
U
چهار لا
quadrate
U
چهار یک
quadrupling
U
چهار لا
quadrilateral
U
چهار بر
quadrilaterals
U
چهار بر
square dome
U
چهار طاقی
square
U
چهار گوش
Wednesday
U
چهار شنبه
quadruplets
U
چهار گانه
quadruplet
U
چهار گانه
foursquare
U
چهار ضلعی
footstool
U
چهار پایه
quads
U
چهار قلو
four cycle
U
چهار چرخه
Wednesdays
U
چهار شنبه
gallops
U
چهار نعل
four dimensional
U
چهار بعدی
squared
U
چهار گوش
squares
U
چهار گوش
quadruples
U
چهار تایی
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
tetravalent
U
چهار بنیانی
quadrupled
U
چهار تایی
quadrupled
U
چهار گانه
quadruple
U
چهار تایی
quadruple
U
چهار گانه
four o'clock
U
ساعت چهار
the four seasons
U
چهار فصل
tetraphyllous
U
چهار برگه
tetrapod
U
پروانه چهار پا
tetrasporic
U
چهار هاگی
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
tetrasporous
U
چهار هاگی
tetrastich
U
چهار بیتی
tetrastichous
U
چهار جزیی
tetratomic
U
چهار اتمی
four pole
U
چهار قطبی
galloped
U
چهار نعل
gallop
U
چهار نعل
quadripartite
U
چهار جزئی
tertramerous
U
چهار جزئی
tetrad
U
چهار عنصری
tetradactylous
U
چهار پنجهای
tetragon
U
چهار ضلعی
tetragon
U
چهار گوشه
tetrahedral
U
چهار ضلعی
tetrahedral
U
چهار وجهی
four way
U
چهار راه
four way
U
چهار لولهای
tetrahedron
U
چهار وجهی
tetramerous
U
چهار جزیی
tetrameter
U
چهار وزنی
quadrupling
U
چهار تایی
quadrupling
U
چهار گانه
tetravalent
U
چهار فرفیتی
quadrant
U
چهار یک دایره
all fours
U
چهار دست و پا
quadruples
U
چهار گانه
quadraple
U
چهار برابر
all eyes
U
چهار چشمی
creep
U
چهار دست و پا
intersections
U
چهار راه
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
quad
U
چهار قلو
quad
U
چهار گوش
four
U
عدد چهار
point four
U
اصل چهار
quadrant
U
چهار گوش
quadrangular
U
چهار گوشه
quadrate
U
چهار گوش
quadric
U
چهار تایی
quadrifid
U
چهار شکافی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
backfour
U
چهار مدافع
quadrivalent
U
چهار بنیانی
quadrivalent
U
چهار ارزشی
intersection
U
چهار راه
cross legged
U
چهار زانو
quadrilateral
U
چهار ضلعی
squaring
U
چهار گوش
close
U
چهار گوشه
double breasted
U
کت چهار دکمه
quadrilateral
U
چهار جانبه
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
footstools
U
چهار پایه
quadrilaterals
U
چهار جانبه
long legged
U
چهار پایه
quads
U
چهار گوش
qyaternary
U
چهار تایی
coffin corner
U
چهار گوشه زمین
cloverleaf
U
چهار راه شبدری
tetrapetalous
U
دارای چهار گلبرگ
mansard
U
شیروانی چهار ترک
cloverleaf
U
چهار راه اتوبان
it is four months old
U
چهار ماهه است
cardinal points
U
چهار جهت اصلی
mooring swivel
U
مدور چهار راه
double pair royal
U
چهار برگ یکجور
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
distorted tetrahedron
U
چهار وجهی واپیچیده
quadrilateral
U
چهار پهلو چهارضلعی
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
quadrilles
U
شطرنجی چهار گوش
delire a quatre
U
هذیان چهار نفری
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
d.'s bedpost
U
چهار گشنیزی یا خاج
cyrb roof
U
شیروانی چهار ترک
tetrandrous
U
دارای چهار کاسبرگ
magnetic quadrupole
U
چهار قطبی مغناطیسی
quadrille
U
شطرنجی چهار گوش
corpora quadrigemina
U
اجسام چهار قلو
terrachord
U
یک رشته چهار پردهای
tetrameter
U
شعر چهار وتدی
impale
U
چهار میل کردن
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
quadrilaterals
U
چهار پهلو چهارضلعی
square wave
U
موج چهار گوش
four high rolling stand
U
مقام چهار غلطکی
four high rolling stand
U
خان چهار غلطکی
four knight's game
U
بازی چهار اسب
four man team
U
تیم چهار نفره
quatrefoil
U
ارایش چهار پردهای
quadrilaterals
U
مربوط به چهار گوش
quadrangles
U
چهار ضلعی چهارگوشه
four address computer
U
کامپیوتر چهار نشانی
four core cable
U
کابل چهار سیمه
quatrain
U
شعر چهار سطری
quatrains
U
شعر چهار سطری
space time
U
دستگاه چهار بعدی
quadrilateral
U
مربوط به چهار گوش
creeps
U
چهار دست و پا رفتن
creep
U
چهار دست و پا رفتن
quaternion
U
بخش چهارگانه چهار
quartan
U
چهار روز یکبار
tetragonal distortion
U
واپیچش چهار گوشهای
tetragonal system
U
دستگاه چهار گوشهای
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
quadrennial
U
چهار سال یکبار
tetralogy
U
چهار درام یاتراژدی
impaling
U
چهار میل کردن
impales
U
چهار میل کردن
impaled
U
چهار میل کردن
inclosure
U
چهار دیواری حصار
aft spring
U
طناب شماره چهار
teragram
U
واژه چهار حرفی
quadruple pact
U
میثاق چهار جانبه
quadripartite
U
چهار تایی چهارسویی
quadruple pact
U
پیمان چهار جانبه
quadruple fission
U
انشقاق چهار برابر
tetrachromatism
U
دید چهار رنگی
quadruple address
U
با نشانی چهار کانه
quadrumvirate
U
انجمنی مرکب از چهار تن
scow
U
قایق چهار گوش
four blade beater
همزن چهار تیغه
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
four stroke engine
U
موتور چهار زمانه
four stroke cycle
U
سیکل چهار زمانه
four stroke cycle
U
دوره چهار زمانه
four powns attack
U
حمله چهار پیاده
courses
U
چهار نعل رفتن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...