Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
beyond one's expectation
U
مافوق انتظار کسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attend
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
superiors
U
مافوق
upmost
U
مافوق
superior
U
مافوق
trancscendent
U
مافوق
trans-
U
مافوق
transcendent
U
مافوق
superordinate
U
مافوق
superordinates
U
مافوق
supranational
U
مافوق ملیت
hypertext
U
مافوق متن
hereinabove
U
مافوق این
hypersonic
U
مافوق فراصوت
ultrasonics
U
مافوق صوت
hyperphyscal
U
مافوق طبیعت
superiors
U
مافوق بالارتبه
superior order
U
دستور مافوق
supersonic
U
مافوق صوت
superior
U
مافوق بالارتبه
superconducter
U
مافوق هادی
preternatural
U
مافوق طبیعی
dominant
U
مقتدر مافوق
overlords
U
سرور مافوق
overlord
U
سرور مافوق
past
U
بعد از مافوق
superior order
U
امر مافوق
supersensory
U
مافوق احساس
superhuman
U
مافوق انسانی
mandates
U
دستور مافوق
hypermedia
U
مافوق رسانه
mandate
U
دستور مافوق
mandated
U
دستور مافوق
mandating
U
دستور مافوق
supersonic nozzle
U
نازل مافوق صوت
supersonic turbine
U
توربین مافوق صوت
supersonic propeller
U
ملخ مافوق صوت
supermen
U
موجود مافوق انسان
supersonic
U
علم مافوق صوت
superconducting computers
U
کامپیوترهای مافوق هادی
suoersonic compressor
U
کمپرسور مافوق صوت
supersonic
U
سرعت مافوق صوت
above
U
مافوق واقع دربالا
superman
U
موجود مافوق انسان
supramundane
U
مافوق این جهان
supranational
U
مافوق محدودیتهای ملی
hypersonic
U
سرعت مافوق صوت
metagnostic
U
مافوق علم بشر
ultra
U
خیلی متعصب مافوق
supersonic tunnel
U
تونل باد مافوق صوت
hyperphysical
U
خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
it is past cure
U
از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
sonic booms
U
صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
sonic boom
U
صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
conical flow
U
تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
rarefaction
U
جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
anticipation
U
انتظار
expectation
U
انتظار
expectance
U
انتظار
expectations
U
انتظار
expectantly
U
با انتظار
prospected
U
انتظار
prospect
U
انتظار
ready line
U
خط انتظار
prospects
U
انتظار
prospecting
U
انتظار
expectancy
U
انتظار
waiting time
U
زمان انتظار
waiting room
U
اطاق انتظار
reception room
U
اتاق انتظار
inopinate
U
انتظار نداشته
in prospective
U
انتظار داشته
wait state
U
حالت انتظار
in prospect
U
انتظار داشته
anticipated
<adj.>
U
انتظار می رود
presumable
<adj.>
U
انتظار می رود
wait state
U
وضعیت انتظار
wait time
U
زمان انتظار
waiting lists
U
لیست انتظار
expected
<adj.>
U
انتظار می رود
estimated
<adj.>
U
انتظار می رود
ante-chamber
U
اتاق انتظار
reception rooms
U
اتاق انتظار
probable
<adj.>
U
انتظار می رود
waiting-room
U
اتاق انتظار
to look forward to
U
انتظار داشتن
to my great surprise
U
برخلاف انتظار من
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
beyond the pale
<idiom>
U
دوراز انتظار
rendezvous area
U
موضع انتظار
redezvous
U
محل انتظار
half pay
U
حق انتظار خدمت
expectancy table
U
جدول انتظار
standby
U
حالت انتظار
cooling period
U
زمان انتظار
standbys
U
حالت انتظار
waiting-room
U
اطاق انتظار
bide
U
در انتظار ماندن
ante-rooms
U
اطاق انتظار
anterooms
U
اطاق انتظار
aspiration level
U
سطح انتظار
lobby
U
سالن انتظار
error of expectation
U
خطای انتظار
expectancy chart
U
نمودار انتظار
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
anticipative
U
درحالت انتظار
anticipatory
U
در حال انتظار
lobbied
U
سالن انتظار
anteroom
U
اطاق انتظار
lobbies
U
سالن انتظار
expectative
U
مورد انتظار
waiting list
U
لیست انتظار
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
one anxious week of waiting
U
یک هفته انتظار با نگرانی
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
suit up
U
ذخیره در انتظار بازی
tempo stroll variation
U
واریاسیون صبر و انتظار
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
to look forward to something
U
انتظار چیزی را داشتن
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
expected price
U
قیمت مورد انتظار
expected value
U
ارزش مورد انتظار
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
likly
U
انتظار داشتنی مناسب
look forward
U
انتظار چیزی را داشتن
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
on deck
U
در انتظار نوبت شنا
nonpay status
U
حالت انتظار خدمتی
means end expectation
U
انتظار وسیله- هدف
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
await
U
منتظر شدن انتظار داشتن
promises
U
نوید انتظار وعده دادن
awaited
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting
U
منتظر شدن انتظار داشتن
promise
U
نوید انتظار وعده دادن
profiteer
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
to have arrived
[expected moment]
U
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
profiteers
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
awaits
U
منتظر شدن انتظار داشتن
wait
U
انتظار کشیدن معطل شدن
waits
U
انتظار کشیدن معطل شدن
speculating
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculates
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculated
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculate
U
انتظار سودو زیاد داشتن
waited
U
انتظار کشیدن معطل شدن
product life expectancy
U
عمر مورد انتظار محصول
fractional antedating goal response
U
خرده پاسخ انتظار هدف
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
moustaches
U
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
bow wave
U
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
super
U
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
queuing theory
U
نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
a further 50 are in prospect
U
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
cabstand
[American E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi stand
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi rank
[British E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
envisage
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
envisaged
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
ready cap
U
حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
deliver the goods
<idiom>
U
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
ultra
U
:پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا"
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.
U
لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
get away with murder
<idiom>
U
انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
mttr
U
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
erasable
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com