English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
comber U ماشین پنبه زنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
willy U ماشین حلاجی پشم و پنبه حلاجی یا پاک کردن
gin U ماشین پنبه پاک کنی
gins U ماشین پنبه پاک کنی
cotton gin U ماشین پنبه پاک کن
drafting U [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
Other Matches
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
asbestos U پنبه نسوز پنبه کوهی
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
cotton U پنبه
cottons U پنبه
carder U پنبه زن
cotton yarn U نخ پنبه
collodion U پنبه
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
guncotton U باروت پنبه
nitro cotton U باروت پنبه
lint U ضایعات پنبه
paper tigers U پهلوان پنبه
paper tiger U پهلوان پنبه
bullied U پهلوان پنبه
bullies U پهلوان پنبه
bully U پهلوان پنبه
bullying U پهلوان پنبه
To cut ones head with cotton . <proverb> U با پنبه سر بریدن .
oxide zine U پنبه روی
cotton wool U لایی پنبه
earth flax U پنبه کوهی
cotton plant U بوته پنبه
float U چوب پنبه
floated U چوب پنبه
floats U چوب پنبه
floers of zinc U پنبه روی
bravado U پهلوان پنبه
feeding cloth U پنبه رسان
pyrocotton U پنبه باروتی
pyrocellulose U پنبه باروتی
rock cork U پنبه کوهی
bobber U چوب پنبه
boll [cotton gin] غوزه پنبه
cash crops U پنبه وتنباکو
cottonseed U پنبه دانه
cotton wool U پنبه لایی
stoppers U چوب پنبه
pod U قوزه پنبه
pods U قوزه پنبه
stopper U چوب پنبه
cotton seed U پنبه دانه
cotton plantation U پنبه کاری
floss U پنبه ابریشمی
asbestos U پنبه کوهی
cotton plant U درخت پنبه
Egyptian cotton U پنبه مصری
asbestos U پنبه نسوز
cork U چوب پنبه
cotton seed U تخم پنبه
cottonseed U تخم پنبه
corks U چوب پنبه
cotton waste U ضایعات پنبه
cotton plantation U پنبه زار
cards U پنبه زنی
asbeston U پنبه نسوز
abiston U پنبه نسوز
miuntain flax U پنبه کوهی
miuntain flax U سنگ پنبه
phellem U چوب پنبه
abiston U پنبه کوهی
card U پنبه زنی
absorbent cotton U پنبه هیدروفیل
asbestus U سنگ پنبه
asbestus U پنبه کوهی
asbestus U پنبه نسوز
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
cotton cake U کنجاره پنبه دانه
cottonseed oil U روغن پنبه دانه
maco U پنبه درجه یک مصری
cotton-mills U کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton-waste U آشغال و ضایعات پنبه
bungs U چوب پنبه بشکه
stopper U باچوب پنبه بستن
corked U چوب پنبه دار
mountain cork U یکجور پنبه کوهی
pourpoint U لحاف پنبه دار
cork oak U درخت چوب پنبه کش
cork borer U چوب پنبه سوراخ کن
loggerhead U نوعی افت پنبه
bunging U چوب پنبه بشکه
mallow U پنیرک پنبه ایرانی
asbestos cement U سیمان پنبه کوهی
gin U پنبه را پاک کردن
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
batting U پنبه حلاجی شده
asbestine U مانند پنبه نسوز
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
kapok U چوب پنبه سبک
ginning U پنبه پاک کنی
asbestos cement U سیمان پنبه نسوز
gins U پنبه را پاک کردن
stoppers U باچوب پنبه بستن
bunged U چوب پنبه بشکه
bung U چوب پنبه بشکه
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
angola yarn U نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
cotton grade U درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
quilting U پنبه دار پارچه لحافی
subereous U از چوب پنبه گرفته شده
peasecod U جلونیم تنه پنبه دار
the cork went off with apop U چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
phellogen U لایه چوب پنبه ساز
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
To pay no heed . To be inattentive . U پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
to bung U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
pyroxilin U یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
to bung up U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
pourpoint U لباس لایه داریا پنبه دار
absorption U میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
cloop U صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
suberin U ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
waxing cork U چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
snowsuit U لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
uncorked U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
willows U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
willow U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
uncorking U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncork U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
gossypol U رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
uncorks U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
peascod U غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
Milco U میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
swabs U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swab U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
swob U چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
kamptulicon U یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
staple U [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
hank U طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
corkscrew rule U قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
ceiba U درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
corks U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
scutch U پنبه زنی کردن پهن کردن
cork U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
dry rot U پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
mill U ماشین
plants U ماشین
pressmen U ماشین چی
pressman U ماشین چی
motor U ماشین
plant U ماشین
automaton U ماشین
automatons U ماشین
gins U ماشین
mills U ماشین
gin U ماشین
engine U ماشین
wheeling U رل ماشین
machines U ماشین
motor- U ماشین
motored U ماشین
mechanism U ماشین
wheels U رل ماشین
motors U ماشین
runners U ماشین چی
machine U ماشین
freeze-up U ماشین
mechanisms U ماشین
machanist U ماشین چی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com