English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
typing U ماشین نویسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
language U زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
object language programming U برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
programmable calculator U ماشین حساب قابل برنامه نویسی
type write U ماشین نویسی کردن
Other Matches
pascal U زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography U مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula U زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth U نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
c U رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
modular programming U برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
chirography U خط نویسی
rewriting U دوباره نویسی
enrollment U اسم نویسی
dramaturgy U فن درام نویسی
automatic writing U ناهشیار نویسی
enter U نام نویسی
entered U نام نویسی
rewrites U دوباره نویسی
rewrote U دوباره نویسی
prescriptions U نسخه نویسی
prescription U نسخه نویسی
rewritten U دوباره نویسی
rewrite U دوباره نویسی
enters U نام نویسی
laconism U کوته نویسی
duplication U دونسخه نویسی
allegorization U تمثیل نویسی
leetter writing U کاغذ نویسی
letter paper U کاغذ نویسی
indorsement U فهر نویسی
grandiloquence U قلنبه نویسی
listing U اسم نویسی
listing U فهرست نویسی
listings U اسم نویسی
listings U فهرست نویسی
graphorrhea U بی ربط نویسی
dactyliography U نگین نویسی
tachygraphy U تند نویسی
synonymy U مترادف نویسی
mirror writing U وارونه نویسی
report writer U گزارش نویسی
palingraphia U وارونه نویسی
prosaism U نثر نویسی
prosaism U مبتذل نویسی
prolixity U دراز نویسی
orthography U درست نویسی
mythography U افسانه نویسی
note paper U کاغذ نویسی
commentation U تقریظ نویسی
conveyancing U قباله نویسی
pindaric U مغلق نویسی
programming U برنامه نویسی
registration U نام نویسی
enlistments U نام نویسی
macrography U درشت نویسی
enlistment U نام نویسی
cryptography U رمز نویسی
stenography U تند نویسی
microcoding U ریزبرنامه نویسی
microprogramming U ریزبرنامه نویسی
precipitousness work U خلاصه نویسی
laconicism U کوته نویسی
codification U قانون نویسی
acceeptance U قبولی نویسی
lexicography U لغت نویسی
shorthand U تند نویسی
shorthand U مختصر نویسی
subscription U پذیره نویسی
subscriptions U پذیره نویسی
countersign U فهر نویسی
coding U برنامه نویسی
annotation U فهر نویسی
annotations U حاشیه نویسی
annotations U فهر نویسی
lexicography U فرهنگ نویسی
countersigns U فهر نویسی
annotation U حاشیه نویسی
countersigning U فهر نویسی
countersigned U فهر نویسی
endorsements U فهر نویسی
endorsements U پشت نویسی
brachygraphy U تند نویسی
endorsement U پشت نویسی
endorsement U فهر نویسی
calligraphy U خوش نویسی
callings U خوش نویسی
brachygraphy U مختصر نویسی
endorsement U فهر نویسی جیرو
longhand U دستینه تمام نویسی
endorsed U پشت نویسی کردن
conventional programming U برنامه نویسی قراردادی
relative coding U برنامه نویسی نسبی
computer programming U برنامه نویسی کامپیوتری
microcoding device U دستگاه ریزبرنامه نویسی
reprogramming U برنامه نویسی مجدد
restrictive indorsement U فهر نویسی مشروط
restrictive indorsement U پشت نویسی مقید
optimum coding U برنامه نویسی بهینه
optimum programming U برنامه نویسی بهینه
endorse U پشت نویسی کردن
enlists U نام نویسی کردن
macroprogramming U درشت برنامه نویسی
paragrahia U ناخوشی غلط نویسی
mathematical programming U برنامه نویسی ریاضی
chief programmer U سازمان برنامه نویسی
entered U نام نویسی کردن
one for one U زبان برنامه نویسی
coding form U فرم برنامه نویسی
coding form U ورقه برنامه نویسی
reenlistment U تجدید نام نویسی
numeric coding U برنامه نویسی عددی
optimm programming U برنامه نویسی بهینه
levies U تحمیل نام نویسی
programming librarian U بایگان برنامه نویسی
programming language U زبان برنامه نویسی
programming aids U کمک برنامه نویسی
programming aids U ادوات برنامه نویسی
program language U زبان برنامه نویسی
levy U تحمیل نام نویسی
enlist U نام نویسی کردن
programming U برنامه نویسی کامپیوتر
modular programming U برنامه نویسی پیمانهای
modular coding U برنامه نویسی پیمانهای
endorse U فهر نویسی کردن
levied U تحمیل نام نویسی
enlisting U نام نویسی کردن
levying U تحمیل نام نویسی
concurrent programming U برنامه نویسی همزمان
micrograph U الت ریز نویسی
qualified indorsement U فهر نویسی مقید
register U اسم نویسی کردن
qualified endorsement U پشت نویسی مقید
number system U سیستم عدد نویسی
registering U اسم نویسی کردن
purism U لفظ قلم نویسی
registers U اسم نویسی کردن
microprograming U ریز برنامه نویسی
programming team U تیم برنامه نویسی
programming statement U حکم برنامه نویسی
essay U تالیف مقاله نویسی
essays U تالیف مقاله نویسی
symbolic programing U برنامه نویسی نمادی
matriculating U نام نویسی کردن
indorse U فهر نویسی کردن
automatic programming U برنامه نویسی اتوماتیک
applicant U داوطلب نام نویسی
applicants U داوطلب نام نویسی
automatic coing U برنامه نویسی خودکار
indorsation U پشت نویسی کردن
tot U سرجمع حاشیه نویسی
graphic arts U هنر خط نویسی و طراحی
matriculate U نام نویسی کردن
indorse U پشت نویسی کردن
matriculated U نام نویسی کردن
impanel U نام نویسی کردن
functional programming U برنامه نویسی تابعی
matriculates U نام نویسی کردن
tots U سرجمع حاشیه نویسی
interlinear U دارای میان نویسی
absolute code U برنامه نویسی مطلق
leetter writing U نامه نویسی انشا
absolute coding U برنامه نویسی مطلق
annotation symbol U علامت حاشیه نویسی
itemization U جزء بجزء نویسی
prospectus U آگهی پذیره نویسی
land sturm U نام نویسی همگانی
acceptance duty U الزام به قبولی نویسی
lexicographic order U ترتیب لغت نویسی
lexicographical U مربوط به لغت نویسی
lexical U وابسته به فرهنگ نویسی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com