English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adhesion agent U ماده تشدیدکننده خواص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
booster U تشدیدکننده
resonator U تشدیدکننده
intensifier U تشدیدکننده
boosters U تشدیدکننده
amplification factor U ضریب تشدیدکننده
instenifier electrode U الکترود تشدیدکننده
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
properties U خواص
attributing U خواص
attributes U خواص
attribute U خواص
bulk properties U خواص گروهی
product capabilities U خواص محصول
attributes U صفت خواص
hydrological U وابسته به خواص اب
intrinsic properties U خواص ذاتی
chemical properties U خواص شیمیایی
attributing U صفت خواص
intensive properties U خواص شدتی
mechanical properties U خواص مکانیکی
attribute U صفت خواص
collective properties U خواص کولیگاتیو
elastic properties U خواص ارتجاعی
property list U سیاهه خواص
acoustics U خواص صوتی ساختمان
properties of section U خواص مقاطع تیرها
electro magnetism U برق و خواص مغناطیسی
oleaginous U دارای خواص روغن
amphoteric U دارای خواص متضاد
magnetics U علم خواص مغناطیسی
partial molar properties U خواص جزیی مولی
papaverous U دارای خواص خشخاش
general properties of bodies U خواص عمومی اجسام
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
optics U علم مطالعه در خواص نور
hydraulic U وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
propertied U متمکن دارای خواص معین
pneumatics U علم خواص هوا و گاز
unsex U از خواص جنسی محروم کردن
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
geophysical survey U مطالعه خواص فیزیکی زمین
electrokinetics U علم خواص برق متحرک
isotropic U دارای خواص فیزیکی مشابه
electronography U ثبت خواص الکتریسته ساکن
isotropic U دارای خواص برابر از هرسو همگرای
actinology U دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
to turn something U تغییر کردن در ظاهر یا خواص خود
physicochemical U وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
electro statics U علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
gyromagnetic U وابسته به خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
metamerism U برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
actinic U دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
atoms U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
pneumatology U روح شناسی علم خواص هواو گازها
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
atom U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
axiology U علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
Green tea is esteemed for its health-giving properties. U ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
platinum metal U ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
miscibility U قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
additives U مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
charactristic curve U نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
color code U روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
epiphytology U علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
gestalt U معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
harmonics U مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
substantive U شبیه اسم دارای خواص اسم
articles U ماده
clause U ماده
clauses U ماده
stipulation U ماده
agents U ماده
bitch U سگ ماده
catch for door bolt U ماده
article U ماده
foamed meterid U ماده کف
monoclinous U نر و ماده
abscess U ماده
abscesses U ماده
anti matter U ضد ماده
bitched U سگ ماده
bitches U سگ ماده
bitching U سگ ماده
provision U ماده
substances U ماده
matter U ماده
agent U ماده
nany U بز ماده
nanny goats U بز ماده
nanny goat U بز ماده
antimatter U ضد ماده
substance U ماده
mattered U ماده
matters U ماده
mattering U ماده
stuffless U بی ماده
stuffs U ماده
female U ماده
stuffed U ماده
stuff U ماده
metals U ماده
metal U ماده
materials U ماده
material U ماده
items U ماده
item U ماده
acceptor U ماده پذیرا
conservation of matter U بقای ماده
abiotic substance U ماده بیجان
doe U خرگوش ماده
coloring matter U ماده رنگ
doe U گوزن ماده
coloring agent U ماده رنگ
constituent U ماده متشکله
deglutinate U ماده لزج
chronogram U ماده تاریخ
constituents U ماده متشکله
cow calf U گوساله ماده
corrodent U ماده اکاله
abrasives U ماده سایا
continuation clause U ماده تداوم
vixens U روباه ماده
abhesive U ماده ضد چسبندگی
coloring substance U ماده رنگ
consumable U ماده مصرفی
vixen U روباه ماده
dope U ماده مخدر
atropine U ماده اتروپین
basophil U ماده قلیادوست
chemical agent U ماده شیمیایی
precursor U پیش ماده
allelopathic substance U ماده دورساز
anticorrosive paint U ماده ضد زنگ
casein U ماده پنیری
bull whale U نهنگ ماده
precursors U پیش ماده
substances U ماده اصلی
aetna material U ماده اتنا
chlorophyl U ماده سبزگیاهی
substance U ماده اصلی
basophile U ماده قلیادوست
dopes U ماده مخدر
roe U گوزن ماده
bituminous matter U ماده قیری
active material U ماده موثر
antiset U ماده ضد ته نشین
addition agent U ماده افزودنی
antimatter U پاد ماده
break clause U ماده نقض
developer agent U ماده فهور
test item U ماده ازمون
the female sex U جنس ماده یا زن
thermite U ماده ترمیت
thermate U ماده ترمیت
tongue and groove joint U اتصال نر و ماده
toxic agent U ماده سمی
toxic substance U ماده سمی
trinitrotoluen U ماده منفجره تی ان تی
urea U ماده پیشاب
vermicide U ماده کرم کش
vomitus U ماده مستفرغه
vomitus U ماده قی شده
white matter U ماده سفید
tellurian matter U ماده زمینی
synthetic material U ماده مصنوعی
synchronous material U ماده مصنوعی
replealed article U ماده منسوخه
res U شی ء بخصوص ماده
sexed U بطورمشخص نر یا ماده
she deer U گوزن ماده
she wolf U گرگ ماده
she wolf U ماده گرگ
single clause bill U ماده واحده
smoke agent U ماده دودانگیز
solvate U ماده محلول
stainer U ماده رنگرزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com