Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kelvin tube
U
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
kabal
U
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
Moghat
U
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
apostrophes
U
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophe
U
که درموارد زیر بکار میرود
lampron
U
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lakh
U
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
bay leaf
U
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
crosse
U
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
baseboard
U
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
aniseed
U
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
mashy
U
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
in flagrante delicto
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
the smoking gun
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
goggles
U
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
hi
U
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
lobworm
U
بزرگ که درماهی گیری بکار میبرند
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
coppering
U
مس گیری لوله
laying
U
هدف گیری لوله
gaging
U
اندازه گیری
metering
U
اندازه گیری
mensuration
U
اندازه گیری
dimension
U
اندازه گیری
commensurateness
U
اندازه گیری
measurment
U
اندازه گیری
dimensions
U
اندازه گیری
gauging
U
اندازه گیری
measurer
U
اندازه گیری
measurement
U
اندازه گیری
module
U
اندازه گیری
measure
U
اندازه گیری
modules
U
اندازه گیری
measurements
U
اندازه گیری
measuring bridge
U
پل اندازه گیری
metre
U
وسیله اندازه گیری
engineering measurement
U
اندازه گیری فنی
sounded
U
اندازه گیری عمق اب
instrument autotransformer
U
ترانسفورماتور اندازه گیری
sound
U
اندازه گیری عمق اب
measuring method
U
طریقه اندازه گیری
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
tapeline
U
مترمخصوص اندازه گیری
units of measurment
U
واحدهای اندازه گیری
measuring transformer
U
ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring voltage
U
ولتاژ اندازه گیری
bathymetry
U
اندازه گیری خصوصیات اب
telemetering
U
اندازه گیری از دور
measuring instrument
U
دستگاه اندازه گیری
batching plant
U
مرکز اندازه گیری
measuring relay
U
رله اندازه گیری
sounding
U
اندازه گیری عمق اب
compensating error
U
خطای اندازه گیری
measuring accuracy
U
دقت اندازه گیری
measuring apparatus
U
دستگاه اندازه گیری
measurement ofland
U
اندازه گیری زمین
measurement of demand
U
اندازه گیری تقاضا
measurability
U
قابلیت اندازه گیری
maxwell bridge
U
پل اندازه گیری ماکسول
impedance bridge
U
پل اندازه گیری مقاومت
tape measures
U
مترمخصوص اندازه گیری
accuracy to gage
U
دقت اندازه گیری
frequency measurement
U
اندازه گیری فرکانس
correlation measurement
U
اندازه گیری همبستگی
forescale
U
اندازه گیری رنگ اب
unit of measurement
U
واحد اندازه گیری
metres
U
وسیله اندازه گیری
final measurement
U
اندازه گیری نهایی
measuring set
U
دستگاه اندازه گیری
gage
U
میزان اندازه گیری
absolute measurement
U
اندازه گیری مطلق
font metric
U
اندازه گیری فونت
tape measure
U
مترمخصوص اندازه گیری
to take measures
U
اندازه گیری کردن
measurable
U
قابل اندازه گیری
gad
U
اندازه گیری طول
instrument
U
الات اندازه گیری
gauging section
U
برش اندازه گیری
direct measurement
U
اندازه گیری مستقیم
size stick
U
قالب اندازه گیری
mensurability
U
قابلیت اندازه گیری
size stick
U
الت اندازه گیری پا
meters
U
وسیله اندازه گیری
meter
U
وسیله اندازه گیری
resizing
U
اندازه گیری مجدد
method of measurment
U
متد اندازه گیری
commensurable
U
قابل اندازه گیری
method of measurment
U
طریقه اندازه گیری
precision
U
اندازه گیری دقیق
mental measurement
U
اندازه گیری روانی
metrology
U
علم اندازه گیری
measuring
U
درخور اندازه گیری
gauging sheet
U
ورق اندازه گیری
instrument transformer
U
ترانسفورماتور اندازه گیری
dial bench gage
U
میز اندازه گیری
frequency measuring bridge
U
پل اندازه گیری فرکانس
measuring sensitivity
U
حساسیت اندازه گیری
radar measurement
U
اندازه گیری رادار
depth measurement
U
اندازه گیری عمق
soundest
U
اندازه گیری عمق اب
sounds
U
اندازه گیری عمق اب
measure
U
اندازه گیری کردن
measuring well
U
چاه اندازه گیری
telemetry
U
اندازه گیری ازدور
chain crew
U
متصدیان اندازه گیری
coppering
U
مس گیری رفع رسوب مس از داخل لوله
aluminum wool
U
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
disruptive voltage measuring apparatus
U
دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
allometry
U
اندازه گیری رشد موجودات
impedance meter
U
دستگاه اندازه گیری امپدانس
metric system of measurement
U
سیستم اندازه گیری متریک
standard error of measurement
U
خطای معیار اندازه گیری
measuring arrangement
U
نطم و ترتیب اندازه گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com