Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
utilidor
U
لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pipe cutter
U
اسباب ویژه قطع لولههای فلزی
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
thimble
U
لوله فلزی کوتاه
thimbles
U
لوله فلزی کوتاه
electrical metallic tubing
U
لوله برقی فلزی
flexible metal hose
U
لوله فلزی قابل انعطاف
helical wave guide
U
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
U
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
vapor trail
U
لولههای بخار
flying lines
U
لولههای متحرک
bronchial tubes
U
لولههای نایژ
guide pipes
U
لولههای راهنما
drop message
U
لولههای خبر
ducts
U
لولههای هوا
malpighian tubes or vessels
U
لولههای ملپیگی
voice tube
U
لولههای صدارسان
fallopian tubes
U
لولههای رحم
blow tubes
U
لولههای دمنده
birdcage
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
secondary sewers
U
لولههای فرعی فاضلاب
casing pipe
U
لولههای غیرمشبک چاه
quick coupler
U
بست سریع در لولههای ابرسانی
carburetor tickler
U
پاک کننده لولههای کاربراتور
stuffing tube
U
لولههای کانال کشی ناو
canning
U
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans
U
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
wreckage locator
U
دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
can
U
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
keeper
U
حافظ
shields
U
حافظ
shield
U
حافظ
keepers
U
حافظ
hip pad
U
حافظ
retentive
U
حافظ
patrons
U
حافظ
patron
U
حافظ
preserver
U
حافظ
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
auxiliary memory
U
حافظ کمکی
adieu
U
خدا حافظ
adieus
U
خدا حافظ
good bye
U
خدا حافظ
aloha
U
خدا حافظ
so long
U
خدا حافظ
cheerio
U
خدا حافظ
fare you well
U
خدا حافظ
bye bye
U
خدا حافظ
adieux
U
خدا حافظ
bon voyage
U
خدا حافظ
barburetor heater
U
جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
good by
U
خدا حافظ بدرود
neuroglia
U
بافت حافظ عصب
random access memory
[RAM]
module
گذاره حافظ انتخابی
tension adjuster
حافظ کشش طناب
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
plate
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
mainsheet
U
طناب حافظ بادبان اصلی
lorica
U
پوسته سخت حافظ جانوران
bolsters
U
تکیه گاه حافظ دهانه پل
fare thee well
U
خوش باش خدا حافظ
bolstered
U
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolster
U
تکیه گاه حافظ دهانه پل
God bless
[you]
!
U
خدا حافظ
[واژه کهنه]
maecenas
U
حامی و حافظ علم وادب
totemist
U
معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
totemite
U
معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
international peace force
U
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
lar
U
نام یکی از ارواح حافظ خانه
mnemonics
U
دارگونه حافظ ومادر خدایان شعروادب
polyzoarium
U
کلنی مرجانی یا استخوان بندی حافظ ان
braid
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
peace keeping forces
U
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
peace force
U
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
gas fitter
U
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
aluminum wool
U
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
monometallism
U
یک فلزی
metallic
U
فلزی
bimetallic
U
دو فلزی
cladding
U
اب فلزی
metal rule
U
خط کش فلزی
metalloid
U
فلزی
tip staff
U
عصای سر فلزی
truss bridge
U
پل اسکلت فلزی
metals
U
فلزی کردن
straps
U
تسمه فلزی
bimetallic wire
U
سیم دو فلزی
buckled
U
تسمه فلزی
pannikin
U
فنجان فلزی
buckles
U
تسمه فلزی
thimbles
U
چشمی فلزی
try square
U
گونیای فلزی
titanium
U
عنصر فلزی
thimble
U
چشمی فلزی
hollow ware
U
ادوات فلزی
locker
U
کابینت فلزی
elephant shelter
U
پناهگاه فلزی
buckle
U
تسمه فلزی
thimble eye
U
چشمی فلزی
cabled
U
طناب فلزی
galvanises
U
اب فلزی دادن
cable
U
طناب فلزی
galvanised
U
اب فلزی دادن
protective plating
U
حفاظ فلزی
carcase
U
اسکلت فلزی
flitter
U
پولک فلزی
strategic concentration by rail
U
نشرمسکوکات فلزی
sheet piling
U
سپر فلزی
galvanizes
U
اب فلزی دادن
galvanize
U
اب فلزی دادن
shim
U
لایی فلزی
cladding
U
روکش فلزی
stave
U
نوار فلزی
lockers
U
کابینت فلزی
clasp
U
گره فلزی
clasped
U
گره فلزی
clasping
U
گره فلزی
clasps
U
گره فلزی
scaffolds
U
داربست فلزی
scaffold
U
داربست فلزی
hard ware
U
فروف فلزی
gratling
U
نرده فلزی
galvanising
U
اب فلزی دادن
metal lamp
U
لامپ فلزی
metallic circuit
U
مدار فلزی
metallic conduction
U
رسانش فلزی
metallic currency
U
پول فلزی
lapping head
U
سمبه فلزی
ladder scaffold
U
داربست فلزی
ribbon
U
نوار فلزی
metallic electrode
U
الکترود فلزی
ribbons
U
نوار فلزی
metallic filament
U
افروزه فلزی
metallic luster
U
جلای فلزی
metallic packing
U
لایی فلزی
metallic bond
U
پیوند فلزی
metallic arc
U
قوس فلزی
metal ware
ضرف فلزی
metal lath
U
شبکه فلزی
aneroid
U
جوسنج فلزی
aneroid barometer
U
جوسنج فلزی
metal ornament
پولک فلزی
metal rod
میله فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
metal type tube
U
لامپ فلزی
metal industries
U
صنایع فلزی
metal ware
آلات فلزی
all metal type tube
U
لامپ فلزی
armature
U
میله فلزی
wire mesh
U
شبکه فلزی
metallic packing
U
پوشش فلزی
strap
U
تسمه فلزی
sheet
U
ورق فلزی
brummagem
U
مسکوک فلزی
nonmetallic
U
غیر فلزی
metal coat
U
روکش فلزی
minted money
U
پول فلزی
sheets
U
ورق فلزی
metallizo
U
فلزی کردن
non metallic
U
غیر فلزی
marlinspike
U
پاروی فلزی
metallic soap
U
صابون فلزی
bimetalism
U
سیستم دو فلزی
metallic paints
U
رنگهای فلزی
metal
جسم فلزی
metal
U
فلزی کردن
cleat
U
تسمه فلزی
metals
U
جسم فلزی
registers
U
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com