English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harlequin U لودهای که درنمایش هاولال بازی هاجامه رنگارنگ میپوشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to play up to another actor بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
demonstrationist U کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
hanging committee U انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
colourful U رنگارنگ
versicolour U رنگارنگ
parti coloured U رنگارنگ
colorings U رنگارنگ
colorful U رنگارنگ
motley U رنگارنگ
party coloured U رنگارنگ
colourings U رنگارنگ
polychromic U رنگارنگ
many coloured U رنگارنگ
painted U رنگارنگ
Technicolor U رنگارنگ
variegated U رنگارنگ
kaleidoscopic U رنگارنگ
versicolor U رنگارنگ
joseph's coat U کت رنگارنگ
polychromatic U رنگارنگ
multicolored U رنگارنگ
pied U رنگارنگ
polychrome U رنگارنگ
paned U رنگارنگ
painted lady U پروانه رنگارنگ
piebald U رنگارنگ ناجور
polychromy U نقاشی رنگارنگ
variegate U رنگارنگ کردن
grnish U نقش رنگارنگ
onyx U عقیق رنگارنگ
plychromy U نقاشی رنگارنگ
pied U پرنده رنگارنگ
trogon U مرغان رنگارنگ
medleys U مختلط رنگارنگ
medley U مختلط رنگارنگ
omnifarious U متنوع رنگارنگ
keuper U مارن رنگارنگ
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
tragopan U قرقاول رنگارنگ هندی
dapple U چیزی با نقاط رنگارنگ
willemite U سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
varied U دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
mottle U با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
ingrain U خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
oculate U دارای چشم ها یاخالهای رنگارنگ
onyx marble U سنگ مرمری که رکههای رنگارنگ دارد
triggerfish U ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
granite paper U کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
The Pied Piper of Hamelin U فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
dithering U ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
grey hound U سگ بازی
patulousness U بازی
gaming U بازی
partie U بازی
plain dealing U بازی
hopscotch U بازی لی لی
openness U بازی
solitaire U تک بازی
solitaires U تک بازی
watermanship U اب بازی
game U بازی
actions U بازی
play U بازی
dibasic U دو بازی
falconine U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
played U بازی
clearance U بازی
playing U بازی
action U بازی
homes U بازی
basic U بازی
home U بازی
basics U بازی
slackness U بازی
plays U بازی
fun U بازی
lusory U بازی کن خنده کن
ropery U طناب بازی
swordsmanship U شمشیر بازی
surf riding U موج بازی
sheep's eyes U نظر بازی
rooker U یکجورکفش یخ بازی
rope dancing U ریسمان بازی
on side U پایان بازی
rope dancing U بند بازی
off hand game U بازی جنبی
off hand game U بازی غیررسمی
sodomyh U بچه بازی
legerdemain U حقه بازی
let us play U بازی کنیم
footballs U بازی فوتبال
football U بازی فوتبال
malversation U دغل بازی
miscast U بد بازی کردن
stock jobbery U سفته بازی
stock jobbing U سفته بازی
playthings U اسباب بازی
middle game U وسط بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
paraphrased U بازی با الفاظ
paraphrasing U بازی با الفاظ
shell game U گردو بازی
plaything U اسباب بازی
rink U یخ بازی کردن
stoppage of the game U توقف بازی
paraphrases U بازی با الفاظ
mountebankery U زبان بازی
rinks U میدان یخ بازی
mountebankery U چاچول بازی
misplay U بازی اشتباه
pyrotechnic display U اتش بازی
puppet show U خیمه شب بازی
pugilism U بوکس بازی
priestcraft U کشیش بازی
popery U پاپ بازی
playing the man U بازی با حریف
twiddle U بازی کردن
twiddled U بازی کردن
twiddles U بازی کردن
twiddling U بازی کردن
playing time U مدت بازی
playing the man U بازی روانی
play away U به بازی گذراندن
footballers U فوتبال بازی کن
footballer U فوتبال بازی کن
play therapy U بازی درمانی
playact U رل بازی کردن
playing court U زمین بازی
pedophilia U بچه بازی
pederosis U بچه بازی
red tapery U قرطاس بازی
open heartedness U راست بازی
fences U شمشیر بازی
radial play U بازی شعاعی
fence U شمشیر بازی
radial play U بازی عرضی
playing the board U بازی فی نفسه
papistry U پاپ بازی
passive play U بازی غیرفعال
rinks U یخ بازی کردن
quiot U لیس بازی
quackery U حقه بازی
pyrotechny U فن اتش بازی
pederasty U بچه بازی
puppetry U عروسک بازی
puppetry U خیمه شب بازی
pederasty or pae U بچه بازی
playing the board U بازی بر صفحه
skating U اسکیت بازی
stanzas U بخشی از بازی
sharp practice U حقه بازی
first hand U نخستین بازی کن
field of play U زمین بازی
favoritism U پارتی بازی
hawking U قوش بازی
swordplay U فن شمشیر بازی
double dealing U حقه بازی
doll play U عروسک بازی
dibs U بازی نرد
playground U زمین بازی
playgrounds U زمین بازی
dib U تیله بازی
dib U قاپ بازی
winner U برنده بازی
video games U بازی دیدنی
video game U بازی دیدنی
fitting clearance U بازی مناسب
skiing U اسکی بازی
game plan U استراتژی بازی
game of chance U بازی قمار
game cycle U دوره بازی
game ball U توپ بازی
free play U بازی ازاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com