Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
accessory
U
لوازم یدکی لوازم اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessory
U
لوازم یدکی
accessories
U
لوازم یدکی
spare parts list
U
فهرست لوازم یدکی
accessory box
جعبه لوازم یدکی
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
motorcar accessories
U
لوازم اضافی اتومبیل
accessory objects
U
لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
part list
U
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
equipment
U
لوازم
equipments
U
لوازم
fixings
U
لوازم
service
U
لوازم
estovers
U
لوازم
needments
U
لوازم
apparatus
U
لوازم
fitting
U
لوازم
accessories
U
لوازم
fittings
U
لوازم
fitment
U
لوازم
fitments
U
لوازم
tackling
U
لوازم
serviced
U
لوازم
dixings
U
لوازم
tackles
U
لوازم
tackled
U
لوازم
fixing
U
لوازم
tackle
U
لوازم
furnishings
U
لوازم
bedding
U
لوازم تختواب
fittings
U
لوازم قایق
plumbing tools
U
لوازم لولهکشیخانه
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
tool tether
U
لوازم مورداحتیاج
paraphernalia
U
اسباب لوازم
fittings
U
لوازم ثابت
maintenance materials
U
لوازم تعمیرات
kitchen stuff
U
لوازم اشپزخانه
personal effects
U
لوازم شخصی
utensil
U
لوازم اشپزخانه
stationery
U
لوازم التحریر
tackles
U
لوازم کار
tackled
U
لوازم کار
tackle
U
لوازم کار
tackling
U
لوازم کار
accessory
U
لوازم فرعی
accessory
U
لوازم کمکی
rig
U
لوازم لباس
rigs
U
لوازم لباس
rigged
U
لوازم لباس
gears
U
اسباب لوازم
travelling outfit
U
لوازم سفر
camping equipment
U
لوازم مخصوصاردو
firing accessories
U
لوازم احتراق
hairstyling accessories
U
لوازم آرایشمو
kit
U
بسته لوازم
kits
U
بسته لوازم
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
sanitary ware
U
لوازم بهداشتی
fire-irons
U
لوازم بخاری
utensils
U
لوازم اشپزخانه
gear
U
اسباب لوازم
outfit
U
لوازم فنی
illuminating fixture
U
لوازم روشنایی
Home appliances
U
لوازم خانگی
outfits
U
لوازم فنی
photography
U
لوازم عکاسی
geared
U
اسباب لوازم
dressing case
U
جعبه لوازم ارایش
stationers
U
فروشنده لوازم التحریر
stationer
U
فروشنده لوازم التحریر
duffle bag
U
کیسه لوازم شخصی
accessory pouch
کیسه کوچک لوازم
table ware
U
لوازم میز یا سفره
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
drilling fixture
U
لوازم مته کاری
bathing things
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing clothes
U
لوازم شنا
[حمام]
swimming things
U
لوازم شنا
[حمام]
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
equipage
U
اسباب و لوازم جنگی
muniment
U
وسیله دفاع لوازم
upholstery
U
اثاثه یا لوازم داخلی
desk accessory
U
لوازم رومیزی یا روزمره
tableware
U
لوازم میز یا سفره
fixture
U
لوازم نصب کردنی
fire irons
U
لوازم پای بخاری
dinner set
U
لوازم و فرف شام یا ناهار
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
fixtures
U
لوازم برقی و لوله کشی
duffle
U
لوازم واثاثه قابل حمل
duffel
U
لوازم واثاثه قابل حمل
toiletry
U
لوازم ارایش اسباب توالت
manifest destiny
U
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
pantries
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
stock in trade
U
لوازم وابزار کار فوت وفن
mountings
U
لوازم نصب شده روی وسیله
pantry
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
tote road
U
جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
bedclothes
U
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
spares
U
اقلام اضافی وسایل یدکی
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
dropped
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
gas fitter
U
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
running spare
U
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
supplementary charge
U
خرج یدکی خرج اضافی
droppers
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
U
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty
U
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
fail back
U
یدکی
spared
U
یدکی
alternate
U
یدکی
alternated
U
یدکی
alternates
U
یدکی
secondary
U
یدکی
refilled
U
یدکی
refilling
U
یدکی
refills
U
یدکی
spare
U
یدکی
refill
U
یدکی
auxiliary
U
یدکی
extra
U
یدکی
extra-
U
یدکی
extras
U
یدکی
auxiliaries
U
یدکی
reserving
U
احتیاط یدکی
reserves
U
احتیاط یدکی
hack chronometer
U
کرونومتر یدکی
reserve
U
احتیاط یدکی
filler depot
U
انبار یدکی
spare parts
U
قطعات یدکی
repair parts
U
قطعات یدکی
spare
U
اسباب یدکی
spared
U
اسباب یدکی
parts
U
قطعات یدکی
replacement part
U
قطعه یدکی
supplementary position
U
موضع یدکی
coarse sight
U
دوربین یدکی
alternate water terminal
U
باراندازابی یدکی
auxiliary circuit
U
مدار یدکی
spareable
U
یدکی شدنی
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
secondary position
U
موضع یدکی
alternate headquarters
U
قرارگاه یدکی
accessory equipment
U
وسایل یدکی
part
U
قطعه یدکی
accessory
U
وسیله یدکی
bingo field
U
فرودگاه یدکی
stand by battery
U
باتری یدکی
alternate position
U
موضع یدکی
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
alternate aerodrome
U
فرودگاه یدکی
auxiliary spark gap
U
دهانه جرقه یدکی
common parts
U
قطعات یدکی عمومی
alternate traversing fire
U
اتش یدکی در سمت
alternate traversing fire
U
اتش یدکی سمتی
hack chronometer
U
ساعت شماردقیق یدکی
part
U
اسباب یدکی اتومبیل
by pass
U
لوله یدکی جا گذاشتن
sustainer
U
سیستم خرج یدکی
jato unit
U
موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
to tow a vehicle
[to a place]
U
یدکی کشیدن خودرویی
[به جایی]
spared
U
برای یدکی نگاه داشتن
spare
U
برای یدکی نگاه داشتن
secondary cone
U
برج هدایت یدکی ناو
alternate escort operating base
U
پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
recovery airfield
U
فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
transponder india
U
رادار مراقبتی یدکی یا رادارهوانوردی شخصی بین المللی
replication
U
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
overflows
U
اضافی
supernumerary
U
اضافی
surpluses
U
اضافی
redundant
U
اضافی
accessing
U
اضافی
relative
U
اضافی
excesses
U
اضافی
supplemantary
U
اضافی
accessional
U
اضافی
excess
U
اضافی
paragogic
U
اضافی
surplus
U
اضافی
overflowed
U
اضافی
extensions
U
اضافی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com