English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bedclothes U لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessory U لوازم یدکی لوازم اضافی
slips U ملافه
slipped U ملافه
bedsheet U ملافه
bed clothes U ملافه
slip U ملافه
sheeting U ملافه وغیره
bedding U تختخواب و ملافه ان
sheet U ملافه کردن
sheets U ملافه کردن
sheets U ملافه تخته
sheet U ملافه تخته
slipcover U ژاکت ملافه
to strip something off U درآوردن [ملافه از لحاف]
white goods U حوله سفید ملافه
bedding U رختخواب
beds U رختخواب
bed U رختخواب
between the sheets U در رختخواب
abed U در رختخواب
white sale U فروش ملافه و اجناس ذرعی
bedspreads U چادر شب رختخواب
bedspread U چادر شب رختخواب
bed roll U رختخواب پیچ
hit the sack <idiom> U به رختخواب رفتن
turn in <idiom> U به رختخواب رفتن
cot U رختخواب بچگانه
cots U رختخواب بچگانه
Hit the sheets <idiom> U [به رختخواب رفتن]
genial bed U رختخواب یافراش عروسی
the quilt slipped off the bed U لحاف ازروی رختخواب
A warm and soft bed . U رختخواب گرم ونرم
watch pocket U جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
bunks U تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunk U تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
wait up for <idiom> U به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
dixings U لوازم
fittings U لوازم
needments U لوازم
fitting U لوازم
fixings U لوازم
fixing U لوازم
estovers U لوازم
furnishings U لوازم
equipments U لوازم
apparatus U لوازم
fitment U لوازم
tackling U لوازم
fitments U لوازم
tackles U لوازم
accessories U لوازم
equipment U لوازم
serviced U لوازم
tackle U لوازم
tackled U لوازم
service U لوازم
tackling U لوازم کار
tackle U لوازم کار
outfit U لوازم فنی
illuminating fixture U لوازم روشنایی
kitchen stuff U لوازم اشپزخانه
paraphernalia U اسباب لوازم
maintenance materials U لوازم تعمیرات
stationery U لوازم التحریر
sanitary ware U لوازم بهداشتی
firing accessories U لوازم احتراق
outfits U لوازم فنی
travelling outfit U لوازم سفر
hairstyling accessories U لوازم آرایشمو
photographic accessories U لوازم عکاسی
plumbing tools U لوازم لولهکشیخانه
throwing apparatus U لوازم پرتاب
tool tether U لوازم مورداحتیاج
Home appliances U لوازم خانگی
fire-irons U لوازم بخاری
fittings U لوازم قایق
camping equipment U لوازم مخصوصاردو
personal effects U لوازم شخصی
tackled U لوازم کار
rigs U لوازم لباس
photography U لوازم عکاسی
utensils U لوازم اشپزخانه
utensil U لوازم اشپزخانه
accessories U لوازم یدکی
accessory U لوازم یدکی
bedding U لوازم تختواب
accessory U لوازم فرعی
accessory U لوازم کمکی
rig U لوازم لباس
rigged U لوازم لباس
kits U بسته لوازم
kit U بسته لوازم
gear U اسباب لوازم
geared U اسباب لوازم
gears U اسباب لوازم
fittings U لوازم ثابت
tackles U لوازم کار
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
bathing things U لوازم شنا [حمام]
swimming things U لوازم شنا [حمام]
bathing clothes U لوازم شنا [حمام]
accessory pouch کیسه کوچک لوازم
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
upholstery U اثاثه یا لوازم داخلی
desk accessory U لوازم رومیزی یا روزمره
fire irons U لوازم پای بخاری
drawing materials U لوازم نقشه کشی
dressing case U جعبه لوازم ارایش
drilling fixture U لوازم مته کاری
duffle bag U کیسه لوازم شخصی
equipage U اسباب و لوازم جنگی
muniment U وسیله دفاع لوازم
tableware U لوازم میز یا سفره
accessory box جعبه لوازم یدکی
fixture U لوازم نصب کردنی
outfitter U فروشنده لوازم شکار
table ware U لوازم میز یا سفره
stationer U فروشنده لوازم التحریر
spares stock U موجودی لوازم یدکی
stationers U فروشنده لوازم التحریر
spare parts list U فهرست لوازم یدکی
outfitters U فروشنده لوازم شکار
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
fixtures U لوازم برقی و لوله کشی
duffel U لوازم واثاثه قابل حمل
duffle U لوازم واثاثه قابل حمل
dinner set U لوازم و فرف شام یا ناهار
toiletry U لوازم ارایش اسباب توالت
sanitate U دارای لوازم بهداشتی کردن
stock in trade U لوازم وابزار کار فوت وفن
pantries U شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantry U شربت خانه مخصوص لوازم سفره
mountings U لوازم نصب شده روی وسیله
manifest destiny U لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
I expended all my capital on equipment. U تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
tote road U جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
tackle U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
accessory objects U لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
drop U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
gas fitter U فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com