Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sanitary ware
U
لوازم بهداشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
Other Matches
medical regulator
U
تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
accessory
U
لوازم یدکی لوازم اضافی
medical
U
بهداشتی
sanitarian
U
بهداشتی
hygienic
U
بهداشتی
sanitary
U
بهداشتی
health foods
U
خوراک بهداشتی
health food
U
خوراک بهداشتی
sanitary napkin
U
نوار بهداشتی
sanitary napkins
U
نوار بهداشتی
health services
U
خدمات بهداشتی
health policy
U
سیاست بهداشتی
health insurance
U
بیمه بهداشتی
insanitary
U
غیر بهداشتی
clinical record
U
پرونده بهداشتی
medical records
U
پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
sanitarian
U
کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
estovers
U
لوازم
fitment
U
لوازم
apparatus
U
لوازم
fitments
U
لوازم
fitting
U
لوازم
fixings
U
لوازم
furnishings
U
لوازم
fixing
U
لوازم
dixings
U
لوازم
needments
U
لوازم
equipments
U
لوازم
accessories
U
لوازم
tackling
U
لوازم
fittings
U
لوازم
equipment
U
لوازم
serviced
U
لوازم
service
U
لوازم
tackled
U
لوازم
tackles
U
لوازم
tackle
U
لوازم
Home appliances
U
لوازم خانگی
geared
U
اسباب لوازم
gears
U
اسباب لوازم
travelling outfit
U
لوازم سفر
camping equipment
U
لوازم مخصوصاردو
firing accessories
U
لوازم احتراق
hairstyling accessories
U
لوازم آرایشمو
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
maintenance materials
U
لوازم تعمیرات
plumbing tools
U
لوازم لولهکشیخانه
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
tool tether
U
لوازم مورداحتیاج
kitchen stuff
U
لوازم اشپزخانه
illuminating fixture
U
لوازم روشنایی
personal effects
U
لوازم شخصی
gear
U
اسباب لوازم
tackled
U
لوازم کار
kits
U
بسته لوازم
kit
U
بسته لوازم
rigs
U
لوازم لباس
rig
U
لوازم لباس
accessory
U
لوازم کمکی
paraphernalia
U
اسباب لوازم
accessory
U
لوازم فرعی
accessory
U
لوازم یدکی
stationery
U
لوازم التحریر
outfit
U
لوازم فنی
tackle
U
لوازم کار
accessories
U
لوازم یدکی
tackles
U
لوازم کار
tackling
U
لوازم کار
bedding
U
لوازم تختواب
outfits
U
لوازم فنی
fire-irons
U
لوازم بخاری
photography
U
لوازم عکاسی
fittings
U
لوازم قایق
rigged
U
لوازم لباس
fittings
U
لوازم ثابت
utensils
U
لوازم اشپزخانه
utensil
U
لوازم اشپزخانه
accessory pouch
کیسه کوچک لوازم
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
accessory box
جعبه لوازم یدکی
stationers
U
فروشنده لوازم التحریر
stationer
U
فروشنده لوازم التحریر
fixture
U
لوازم نصب کردنی
swimming things
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing clothes
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing things
U
لوازم شنا
[حمام]
tableware
U
لوازم میز یا سفره
table ware
U
لوازم میز یا سفره
spare parts list
U
فهرست لوازم یدکی
motorcar accessories
U
لوازم اضافی اتومبیل
fire irons
U
لوازم پای بخاری
dressing case
U
جعبه لوازم ارایش
equipage
U
اسباب و لوازم جنگی
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
duffle bag
U
کیسه لوازم شخصی
upholstery
U
اثاثه یا لوازم داخلی
drilling fixture
U
لوازم مته کاری
desk accessory
U
لوازم رومیزی یا روزمره
muniment
U
وسیله دفاع لوازم
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
dinner set
U
لوازم و فرف شام یا ناهار
duffle
U
لوازم واثاثه قابل حمل
duffel
U
لوازم واثاثه قابل حمل
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
fixtures
U
لوازم برقی و لوله کشی
toiletry
U
لوازم ارایش اسباب توالت
stock in trade
U
لوازم وابزار کار فوت وفن
manifest destiny
U
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
pantry
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantries
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
mountings
U
لوازم نصب شده روی وسیله
sanitize
U
مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
tote road
U
جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
bedclothes
U
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
accessory objects
U
لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
dropped
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
gas fitter
U
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
part list
U
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com