English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
regimental U لباس نظامی
khaki U لباس نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
uniform U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
dress uniform U لباس رسمی نظامی
plain dress U لباس غیر نظامی
regimentals U لباس متحدالشکل نظامی ملبوس هنگی
regulation clothing U لباس رسمی نظامی
Other Matches
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
mil U نظامی
service U نظامی
martin U نظامی
serviced U نظامی
warlike U نظامی
fort U دژ نظامی
military U نظامی
soldier U نظامی
soldiers U نظامی
martial U نظامی
rosette U گل لباس
garb U لباس
clothing U لباس
clobbers U لباس
bathhouse U لباس کن
costume U لباس
clobbering U لباس
clobbered U لباس
clobber U لباس
evining dress U لباس شب
dressing U لباس
dressings U لباس
attire U لباس
nightgowns U لباس شب
flannel U لباس
accouterment U لباس
nightgown U لباس شب
flannels U لباس
costumes U لباس
accouterments U لباس
acoutrement U لباس
bibandtucker U لباس
rosettes U گل لباس
frou frou U خش خش لباس
donkey jacket U لباس
oilskins U لباس ضد اب
untented U بی لباس
vestment U لباس
vesture U لباس
costume U لباس
out fit U لباس
outwall U لباس تن
costumes U لباس ها
soldiers U نظامی شدن
provost marshal U قاضی نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
soldier U نظامی شدن
salute U احترام نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
martial law U حکومت نظامی
word of command U فرمان نظامی
truck vehicle U خودرو نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
soldiers U فرد نظامی
soldiery U نیروی نظامی
strategic map U نقشه نظامی
the military profession U کار نظامی
the sabre U نیروی نظامی
the sabre U حکومت نظامی
councils of war U شورای نظامی
council of war U شورای نظامی
paramilitary U شبه نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
militarily U از لحاظ نظامی
spirit de corps U غرور نظامی
militias U نیروی نظامی
tunc U پیراهن نظامی
soldier U فرد نظامی
ceremony U مراسم نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
strongholds U قلعه نظامی
stronghold U قلعه نظامی
militarists U نظامی گرا
militarist U نظامی گرا
militia U نیروی نظامی
camps U اردوگاه نظامی
camped U اردوگاه نظامی
camp U اردوگاه نظامی
civil U غیر نظامی
drilling U تمرین نظامی
militarization U نظامی کردن
defensive architecture U معماری نظامی
standing orders U امریه نظامی
standing order U امریه نظامی
military service U خدمت نظامی
civilians U غیر نظامی
civilian U غیر نظامی
military intervention U مداخله نظامی
military comission U هیئت نظامی
military platform U سکوی نظامی
military body U هیئت نظامی
military attache U وابسته نظامی
military assistance U کمک نظامی
military area U منطقه نظامی
military advisor U مستشار نظامی
military adviser U مستشار نظامی
militarize U نظامی کردن
military posture U ارایش نظامی
military posture U وضعیت نظامی
martial spirit U روح نظامی
martial rule U حکومت نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
martial court U دادگاه نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
military convention U اتحاد نظامی
military court U دادگاه نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
military justice U دادسرای نظامی
military grid U شبکه نظامی
military governor U حاکم نظامی
military governor U فرمانداری نظامی
military government U حکومت نظامی
military justice U دادرسی نظامی
military government U دولت نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
military funds U اعتبار نظامی
military expenditure U مخارج نظامی
military doctorine U مقررات نظامی
military doctorine U دکترین نظامی
military crest U خط الراس نظامی
military courtesy U شئونات نظامی
military courtesy U احترامات نظامی
maneuver U تمرین نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
court martial U دادگاه نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
council ofwar U شورای نظامی
campound U کمپ نظامی
by military force U با نیروی نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
military funds U بودجه نظامی
attache U وابسته نظامی
articles of war U قانون نظامی
army staff U ستاد نظامی
army attache U وابسته نظامی
to attain a great age U به سن بالارسیدن [نظامی ]
prisidio U قلعه نظامی
saluting U احترام نظامی
salutes U احترام نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
court martiall U شورای نظامی
court material U دادگاه نظامی
military resources U منابع نظامی
invasion currency U پول نظامی
military services U قسمتهای نظامی
military specifications U خصوصیات نظامی
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
garrison state U ایالت نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
military spending U مخارج نظامی
field colours U پرچم نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
field colors U پرچم نظامی
military training U اموزش نظامی
dressing parade U مشق نظامی
military training U تعلیم نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
saluted U احترام نظامی
regions U ناحیه نظامی
cadets U دانشجوی نظامی
marching U گام نظامی
columns U ستون نظامی
fortresses U استحکامات نظامی
exercises U مشق نظامی
installation U قسمت نظامی
installation U موسسه نظامی
force U نیروی نظامی
installations U قسمت نظامی
exercises U مانور نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com