English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jump suit U لباس خانه و استراحت
jump suits U لباس خانه و استراحت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slack suit U لباس مخصوص گردش یا استراحت
housecoat U لباس خانه
robe de chambre U لباس خانه
housecoats U لباس خانه
robe de chambre U لباس توی خانه
Old clothes ( houses ) . U لباس ( خانه های) کهنه
n,glig,s U لباس توی خانه بانوان
neglige U لباس توی خانه بانوان
negligee U لباس توی خانه بانوان
negligees U لباس توی خانه بانوان
night clothes U لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
breathers U استراحت
breather U استراحت
vacation U استراحت
rehabilitation U استراحت
recumbency U استراحت
bye U استراحت
byes U استراحت
relaxation U استراحت
vacations U استراحت
yasme U استراحت
rests U استراحت
rest U استراحت
idled U استراحت
idles U استراحت
idlest U استراحت
idle U استراحت
rests U محل استراحت
rest cure U معالجه با استراحت
resting potential U پتانسیل استراحت
idle period U دوره استراحت
relief time U زمان استراحت
quiescent point U نقطه استراحت
to pause U استراحت کردن
lie-down U استراحت کوتاه
repose U اسودگی استراحت
surcease U پایان استراحت
relief interval U استراحت متناوب
respite _ U فاصله استراحت
electrode bias U ولتاژ استراحت
rests U استراحت کردن
rest period U دوره استراحت
nooning U استراحت نیمروز
lie down U استراحت کردن
lie down U استراحت کوتاه
lie-down U استراحت کردن
quiescent current U جریان استراحت
rest U محل استراحت
go to rest U استراحت کردن
sick leave U استراحت بیماری
calm down <idiom> U استراحت کردن
to go to roost U استراحت کردن
lie by U استراحت کردن
to repose oneself U استراحت کردن
lie off U استراحت کردن
to rest oneself U استراحت کردن
unbuckling U استراحت کردن
unbuckles U استراحت کردن
unbuckle U استراحت کردن
lie up U استراحت کردن
to rest on one's oars U استراحت کردن
meal break U استراحت ناهار
rest U استراحت کردن
to retire to bed U استراحت کردن
binnacle U استراحت پزشکی
unbuckled U استراحت کردن
to take one's rest U استراحت کردن
outstretch U استراحت کردن
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
rests U تکیه گاه استراحت
rests U استراحت کردن بالشتک
respite U استراحت تمدید مدت
lairs U محل استراحت جانور
parlor car U سالن استراحت قطار
mass practice U تمرین بدون استراحت
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
lair U محل استراحت جانور
rest U استراحت کردن بالشتک
rest U تکیه گاه استراحت
Zen U استراحت بحالت نشسته
retires U استراحتگاه استراحت کردن
work relief U استراحت توام با کار
work ratio U نسبت کار به استراحت
binnacle list U فهرست استراحت پزشکی
rest up U استراحت کامل کردن
kick back <idiom> U تنها استراحت کردن
zazen U پایان استراحت نشسته
to breathe a horse U استراحت کردن به اسب
to rest up U استراحت کامل کردن
easing U سهولت استراحت رسایی
eases U سهولت استراحت رسایی
eased U سهولت استراحت رسایی
ease U سهولت استراحت رسایی
retire U استراحتگاه استراحت کردن
lodgment area U منطقه استراحت یا فرود در سر پل
to take a mandatory break U وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
dwellings U پیاده شدن برای استراحت
dwell U محل توقف توقفگاه استراحت
dwells U محل توقف توقفگاه استراحت
lounge U محل استراحت ولم دادن
lounged U محل استراحت ولم دادن
bucket step U فیکس کردن پا برای استراحت
lounges U محل استراحت ولم دادن
lounging U محل استراحت ولم دادن
dwelled U محل توقف توقفگاه استراحت
bedtime U وقت استراحت موقع خوابیدن
rehabilitation U اردوگاه استراحت تسلی دادن
bedtimes U وقت استراحت موقع خوابیدن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
lied U : دراز کشیدن استراحت کردن
dwelling U پیاده شدن برای استراحت
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
lying in U دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lounge car U قطار دارای سالن استراحت وتفریح
neutral corner U گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
uniforms U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
ring stool U چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
diastasis U استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
rest and recuperation U عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
coffee breaks U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
downtime U مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
roundest U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
round U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
accouterment U لباس
garb U لباس
evining dress U لباس شب
clobbers U لباس
clothing U لباس
bibandtucker U لباس
clobbering U لباس
donkey jacket U لباس
clobbered U لباس
dressing U لباس
accouterments U لباس
out fit U لباس
costume U لباس
costumes U لباس ها
rosettes U گل لباس
rosette U گل لباس
nightgowns U لباس شب
costume U لباس
costumes U لباس
nightgown U لباس شب
acoutrement U لباس
dressings U لباس
vestment U لباس
vesture U لباس
flannel U لباس
flannels U لباس
frou frou U خش خش لباس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com