English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leather back U لاک پشت بسیار بزرگ دریایی که پوست کاسه اش مانندچرم است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
colossal U بسیار بزرگ
excessive U بسیار یا بزرگ
sea urchin U خار پوست دریایی
sea urchins U خار پوست دریایی
megalopolis U شهر بسیار بزرگ
ultra- U در معنای بسیار بزرگ
tortoise shell U پوست ابرهای لاک پشت دریایی
super U بسیار خوب بزرگ اندازه
very large data base U پایگاه داده بسیار بزرگ
biblical proportions U به اندازه بسیار زیاد [بزرگ]
fur king U بازرگان بزرگ پوست
very large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
orc U جانور بزرگ دریایی
orca U جانور بزرگ دریایی
rosefish U ماهی بزرگ وخوراکی دریایی
long sea U دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
great dane U نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
albatross U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatrosses U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
leviathan U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathans U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
There are wheels within wheels . U کاسه ای زیر نیم کاسه است
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
peels U پوست انداختن پوست
peel U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bowl کاسه
lump sum U یک کاسه
messmate U هم کاسه
lump sums U یک کاسه
in a lump sum U یک کاسه
calyx U کاسه گل
calycle U کاسه گل
cupule U کاسه
skull U کاسه سر
chalices U کاسه
calix U کاسه گل
bowls U کاسه
drinking cup U کاسه
socket کاسه
mazard U کاسه
sockets U کاسه
chalice U کاسه
cranium U کاسه سر
cotyla U کاسه
craniums U کاسه سر
pappus U کاسه گل
skulls U کاسه سر
crania U کاسه سر
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
minion U کاسه لیس
parasitism U کاسه لیسی
kneecap U کاسه زانو
sealings U کاسه نمدها
fawner U کاسه لیس
scutum U کاسه زانو
toady U کاسه لیس
yes-man U کاسه لیس
brown-noser U کاسه لیس
suck-up U کاسه لیس
hard shell U کاسه دار
lickspittle U کاسه لیس
stooge U کاسه لیس
cat's paw U کاسه لیس
puppet U کاسه لیس
arse-licker U کاسه لیس
husk U غلاف یا کاسه گل
ass-kisser [American E] U کاسه لیس
kiss-ass [American E] U کاسه لیس
patellae U کاسه زانو
scal U کاسه نمد
patella U کاسه زانو
A bowl hotter than the soup it contains. <proverb> U کاسه از آش گرمتر.
kneecaps U کاسه زانو
doormat U کاسه لیس
bootlicker U کاسه لیس
kegler U کاسه ساز
bowl U کاسه رهنما
bowls U کاسه رهنما
cranial nerve U عصب کاسه سر
sockets U کاسه بندگاه
stuffing box U کاسه نمد
corolla U جام گل کاسه گل
ball bearing U کاسه ساچمه
eyehole U کاسه چشم
seals U کاسه نمد
seal U کاسه نمد
dipper stick U کاسه بیل
flower cup U غلاف کاسه گل
porringer U کاسه اش خوری
socket کاسه بندگاه
socket کاسه چشم
eye socket کاسه چشم
knee cap U کاسه زانو
ball bearings U کاسه ساچمه
knee pan U کاسه زانو
glene U کاسه چشم
eye sockets U کاسه چشم
loricate U کاسه دار
eager beaver U کاسه گرم تر از اش
brainpan U کاسه مغز
oil seal U کاسه نمد
glene U کاسه مفصل
husks U غلاف یا کاسه گل
turtleback U کاسه پشت
kneepan U کاسه زانو
lickspittle U کاسه لیس
cup seal U بوبند کاسه
craniography U شرح کاسه سر
housemaid's knee U اماس کاسه زانو
hardshell U کاسه دار سخت
sound bow U کاسه زنگ اخبار
toadyism U مداهنه کاسه لیسی
stifle bone U کاسه زانوی اسب
They put the blane on him . he was the scapegoat. U کاسه کوزه ها سر اوشکست
inferior calyx U کاسه پایین افتاده
drinking vessel U فرف ابخوری کاسه
labyrinth seal U کاسه نمد لایبرنت
suborbital U زیر کاسه چشمی
She had three bowls of soup. U سه کاسه سوپ خورد
calipash U کاسه لاک پشت
carapace U کاسه سنگ پشت
consolidated debt U بدهی یک کاسه شده
patellar U مانند کاسه زانو
sockets U سرپیچ کاسه چشم
patellate U مانند کاسه زانو
porringer U کلاه کاسه مانند
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
incomplete flower U گلی که یکی ازچهارقسمت ان کاسه
toady U کاسه لیس مداهنه کردن
inferior calyx U کاسه پایین تر از تخم دان
on good turn deserves another U کاسه جایی رودکه بازاردقدح
sycophancy U مفت خوری کاسه لیسی
calipee U کاسه زیرین لاک پشت
inferior ovary U تخم دان پایین تر از کاسه
infraorbital U واقع در زیر کاسه چشم
there are wheels within wheels U زیرکاسه نیم کاسه است
testudinate U مانند کاسه سنگ پشت
testudineous U مانند کاسه سنگ پشت
testudinarious U مانند کاسه سنگ پشت
postorbital U واقع در پشت کاسه چشم
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat . U کاسه گدایی دست گرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com