English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
staff section U قطعات سمبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rammer U سمبه نظافت لوله سمبه توپ سمبه پر کن توپ
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
brush U سمبه
rammer U سر سمبه
brushes U سمبه
rammer U سمبه
brush U سمبه لوله
brushes U سمبه لوله
cleaning rod U سمبه تفنگ
lapping head U سمبه توپ
rammer staff U دسته سمبه
hollow punch U سمبه منگنه
drifts U میله سمبه
drift U میله سمبه
lapping head U سمبه فلزی
drifting U میله سمبه
drifted U میله سمبه
ram U سمبه زدن
rammed U سمبه زدن
rams U سمبه زدن
rammer staff U چوب سمبه
spademan U نفر سمبه زن توپ
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
gun stick U میل سمبه تفنگ
staff section U قسمت ستادی دسته سمبه
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
swabs U کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
swab U کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
staff U مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
hob U فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
staffs U مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
hobs U فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
staffed U مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
loader U خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
smithereens U قطعات
chrestomathy U قطعات منتخب
web stiffeners U قطعات تقویتی
table of replaceable partes U فهرست قطعات
trilcgy U یا قطعات سه گانه
flinders U قطعات شکسته
bill of material U صورت قطعات
cable accessory U قطعات کابل
analecta U قطعات ادبی
chosen fragments U قطعات منتخبه
chrestomathy U قطعات برگزیده
common hardware U قطعات عمومی
common items U قطعات عمومی
end product U مجموعه قطعات
spare parts U قطعات یدکی
parts U قطعات یدکی
common parts U قطعات عمومی
component drawing U رسم قطعات
shatters U قطعات شکسته
shatter U قطعات شکسته
repair parts U قطعات یدکی
parts peculiar U قطعات مخصوص
shell fragments U قطعات گلوله
parts list U فهرست قطعات
parts list U لیست قطعات
parts peculiar U قطعات اختصاصی
main members U قطعات اصلی
chosen fragments U قطعات گزیده
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
common parts U قطعات یدکی عمومی
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
bitty U متشکل از قطعات ریز
renovation U تجدید قطعات کردن
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
analects U قطعات ادبی منتخبات
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
rebuild U نوسازی کردن قطعات
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
assemble U سوار کردن قطعات
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
assembled U سوار کردن قطعات
assembles U سوار کردن قطعات
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
nomenclature U نام گذاری قطعات
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
weldment U قطعات بهم جوش خورده
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
boss U ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossed U ناف روی قطعات ریختگی قوز
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
dice U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
vapor degreasing U غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
dices U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
dicing U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
backlash U خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
grout U بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
fishplate U قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> U یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
cirrocumulus U قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
tessera U قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
drifted U انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift U انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifts U انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifting U انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
nitralloy U قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
grip length U طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
parcel U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
parcels U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com