Total search result: 93 (6 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
minor diameter U |
قطر کوچکتر قطر اقصر |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
minor axis U |
قطر اقصر |
 |
 |
geodetic U |
مربوط به مساحی خط اقصر |
 |
 |
lessin size U |
کوچکتر |
 |
 |
minor U |
کوچکتر |
 |
 |
much less U |
کوچکتر |
 |
 |
neath or neath U |
کوچکتر از |
 |
 |
lesser U |
کوچکتر |
 |
 |
less U |
اصغر کوچکتر |
 |
 |
the lesser bear U |
خرس کوچکتر |
 |
 |
take in <idiom> U |
کوچکتر کردن |
 |
 |
undersized U |
کوچکتر از معمول |
 |
 |
in miniature U |
بمقیاس کوچکتر |
 |
 |
This is smaller than that. U |
این کوچکتر از آن است. |
 |
 |
beneath U |
روی خاک کوچکتر |
 |
 |
cradle-snatcher U |
ایجادرابطهجنسیبا فرد کوچکتر |
 |
 |
undersized U |
کوچکتر ازاندازه معمولی |
 |
 |
microcopy U |
رونوشت خیلی کوچکتر از اصل |
 |
 |
subsystem U |
بخش کوچکتر سیستم بزرگ |
 |
 |
compartmentalised U |
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن |
 |
 |
compartmentalising U |
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن |
 |
 |
compartmentalize U |
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن |
 |
 |
compartmentalized U |
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن |
 |
 |
priory U |
دیر یا خانقاه کوچکتر ازصومعه |
 |
 |
priories U |
دیر یا خانقاه کوچکتر ازصومعه |
 |
 |
wildcats U |
فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه |
 |
 |
compartmentalises U |
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن |
 |
 |
compartmentalizing U |
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن |
 |
 |
compartmentalizes U |
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن |
 |
 |
wildcat U |
فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه |
 |
 |
compresses U |
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود |
 |
 |
compressing U |
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود |
 |
 |
compress U |
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود |
 |
 |
bar pattern U |
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه |
 |
 |
thread U |
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است |
 |
 |
break bulk point U |
نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر |
 |
 |
threads U |
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است |
 |
 |
perspective U |
ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند |
 |
 |
perspectives U |
ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند |
 |
 |
clipped U |
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است |
 |
 |
clips U |
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است |
 |
 |
clippings U |
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است |
 |
 |
clip U |
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است |
 |
 |
borrows U |
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر |
 |
 |
borrowed U |
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر |
 |
 |
borrow U |
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر |
 |
 |
backbones U |
گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند |
 |
 |
campus network U |
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی |
 |
 |
backbone U |
گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند |
 |
 |
enhance U |
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ |
 |
 |
enhancing U |
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ |
 |
 |
enhanced U |
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ |
 |
 |
enhances U |
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ |
 |
 |
micronucleus U |
یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد |
 |
 |
segments U |
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند |
 |
 |
wafer scale integration U |
یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند |
 |
 |
segment U |
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند |
 |
 |
partitions U |
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند |
 |
 |
partition U |
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند |
 |
 |
partitions U |
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است |
 |
 |
partition U |
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است |
 |
 |
decimals U |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
 |
 |
decimal U |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
 |
 |
backbones U |
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند |
 |
 |
composite circuit U |
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است |
 |
 |
backbone U |
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند |
 |
 |
chaining U |
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان |
 |
 |
slice U |
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر |
 |
 |
slices U |
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر |
 |
 |
assemble U |
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر |
 |
 |
assembled U |
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر |
 |
 |
assembles U |
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر |
 |
 |
bureau U |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
 |
 |
bureaus U |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
 |
 |
inferior planet U |
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد |
 |
 |
mat U |
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود |
 |
 |
mats U |
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود |
 |
 |
inferior figures U |
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |
 |
 |
transphasor U |
ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است |
 |
 |
fractional T U |
روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند |
 |
 |
backbone U |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
 |
 |
backbones U |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
 |
 |
digit U |
نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است |
 |
 |
digits U |
نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است |
 |
 |
runoff coefficient U |
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد |
 |
 |
processor U |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
 |
 |
surrenders U |
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل |
 |
 |
surrendered U |
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل |
 |
 |
surrender U |
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل |
 |
 |
child window U |
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود |
 |
 |
blow-up U |
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر |
 |
 |
blow-ups U |
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر |
 |
 |
blow up U |
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر |
 |