Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sector of fire
U
قطاع اتش منطقه تیراندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sectors
U
منطقه ماموریت قطاع اتش
sector
U
منطقه ماموریت قطاع اتش
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
firing area
U
منطقه تیراندازی
firing position
U
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
rifle clasp
U
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
U
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
bad sector
U
قطاع بد
voussoir archstone
U
قطاع
sector
U
قطاع
sectors
U
قطاع
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
elevation circle
U
قطاع درجه
sector
U
قطاع دایره
disk sector
U
قطاع دیسک
observation sector
U
قطاع دیدبانی
bad sector
U
قطاع خراب
sectors
U
قطاع دایره
elevating arc
U
قطاع درجه
arc of fire
U
قطاع اتش
observing sector
U
قطاع دیدبانی
spherical sector
U
قطاع کروی
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
sector interleave factor
U
عامل جاگذاری قطاع
hard sector
U
قطاع سخت افزاری
wracked
U
قطاع دندانه دار
bandits
U
راهزن قطاع الطریق
bandit
U
راهزن قطاع الطریق
racks
U
قطاع دندانه دار
rack
U
قطاع دندانه دار
racked
U
قطاع دندانه دار
wracks
U
قطاع دندانه دار
elevating arc
U
قطاع حرکت ارتفاع
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
sectorial
U
مربوط به قطاع دایره برش
worm and sector sleering
U
چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
soft sector
U
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
hard sectored
U
دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
archery
U
تیراندازی
shooting
U
تیراندازی
gunning
U
تیراندازی
musketry
U
تیراندازی
pop
U
تیراندازی
shootings
U
تیراندازی
gunnery
U
تیراندازی
pops
U
تیراندازی
popped
U
تیراندازی
the butts
U
میدان تیراندازی
gunning
U
تمرین تیراندازی
scheme of fire
U
طرح تیراندازی
horseback archery
U
تیراندازی سواره
fire
U
تیراندازی کردن
firing line
U
خط شروع تیراندازی
fire power
U
قدرت تیراندازی
fired
U
تیراندازی کردن
fire trench
U
سنگر تیراندازی
field archery
U
تیراندازی صحرایی
riflery
U
تیراندازی تفنگداری
verification fire
U
تیراندازی ازمایشی
fire bay
U
دهلیز تیراندازی
live
U
تیراندازی جنگی
methode of fire
U
روش تیراندازی
fires
U
تیراندازی کردن
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
dry sum
U
مشق تیراندازی
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
handbow
U
کمان تیراندازی
lived
U
تیراندازی جنگی
offhand
U
تیراندازی ایستاده
order of fire
U
روش تیراندازی
combat firing
U
تیراندازی جنگی
guns
U
تیراندازی کردن
gun
U
تیراندازی کردن
gunnery
U
قوانین تیراندازی
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
firing table
U
جدول تیراندازی
shoot
U
تیراندازی کردن
shoots
U
تیراندازی کردن
ready position
U
حاضربه تیراندازی
conduct of fire
U
هدایت تیراندازی
automatic fire
U
تیراندازی خودکار
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
trap shoot
U
تیراندازی به هدفهای متحرک
time fire
U
تیراندازی با گلوله زمانی
shootoff
U
مسابقه اضافی تیراندازی
set up
U
اماده تیراندازی کردن
expert badge
U
نشان مهارت در تیراندازی
squeeze off
U
تیراندازی با فشار ماشه
target arrow
U
تیر مخصوص تیراندازی
squatting position
U
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
skeet
U
انداختن تمرین تیراندازی
absolute error
U
اشتباه مطلق تیراندازی
shooting galleries
U
میدان تیراندازی تمرینی
shooting gallery
U
میدان تیراندازی تمرینی
recoil
U
دفع ضربت تیراندازی
recoiled
U
دفع ضربت تیراندازی
recoiling
U
دفع ضربت تیراندازی
recoils
U
دفع ضربت تیراندازی
dwell at
U
به تیراندازی ادامه دادن
passives
U
دفاع بدون تیراندازی
firing data
U
عناصر مربوط به تیراندازی
gun fire
U
توپ بامدادیاشام تیراندازی
field arrow
U
تیرهای تیراندازی صحرایی
firing line
U
خط تیراندازی مدار اتش
shot
U
تیراندازی شده تیرخورده
shot
U
گلوله تیراندازی شده
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
U
تیراندازی شده تیرخورده
shots
U
گلوله تیراندازی شده
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
methode of fire
U
روش اجرای تیراندازی
qualification badge
U
نشان مهارت در تیراندازی
range firing
U
تیراندازی در میدان تیر
range correction
U
تصحیح برد تیراندازی
passive
U
دفاع بدون تیراندازی
firing battery
U
اتشبار تیراندازی کننده
archery
U
تیراندازی با تیر و کمان
columbia round
U
تیراندازی مخصوص زنان
field round
U
یک دور تیراندازی صحرایی
open fire
U
شروع به تیراندازی کردن
field roving course
U
مسابقه تیراندازی جنگلی
main fire
U
سیستم تیراندازی اصلی
pit detail
U
کمک مربی تیراندازی
combat firing
U
تمرین تیراندازی رزمی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
natural form
U
وضع بدن هنگام تیراندازی
repeat range
U
با همین مسافت تیراندازی کنید
step through method
U
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power head
U
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
toxophily
U
علم تیراندازی باتیر وکمان
skeet gun
U
تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
plane of fire
U
سطح مبنای مسیر تیراندازی
gun shy
U
کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
x ring
U
دایره مرکزی هدف تیراندازی
port
U
حمل کردن مزغل تیراندازی
string walking
U
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
target round
U
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
target rifle
U
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
plinking
U
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
wingshooting
U
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
point bland
U
تیراندازی بدون نشانه روی
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
power form
U
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
firing mechanism
U
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
air and naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
slow fire
U
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
double barreled shotgun
U
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
lady paramount
U
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
ground fire
U
تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
sleeve
U
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com