Total search result: 202 (10 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
container U |
قطار و کشتی بکاربرده میشود |
 |
 |
containers U |
قطار و کشتی بکاربرده میشود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
piece parts U |
قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود |
 |
 |
microsoft basic U |
مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود |
 |
 |
crate U |
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است |
 |
 |
crates U |
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است |
 |
 |
fosdic U |
دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند |
 |
 |
respondentia U |
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود |
 |
 |
bill of health U |
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود |
 |
 |
boat train U |
[خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر] |
 |
 |
ferrybridge U |
کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد |
 |
 |
slip carriage U |
واگنی که از قطار راه اهن ول میشود |
 |
 |
flowchart template U |
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود |
 |
 |
demurrage U |
هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی |
 |
 |
to limber up a gun carriage U |
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن |
 |
 |
to limber up U |
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن |
 |
 |
salvage U |
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود |
 |
 |
salvages U |
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود |
 |
 |
salvaged U |
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود |
 |
 |
salvaging U |
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود |
 |
 |
pillotage U |
وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود |
 |
 |
chine U |
درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود |
 |
 |
national ensign U |
پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود |
 |
 |
sea tail U |
بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود |
 |
 |
docl pass U |
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود |
 |
 |
groundage U |
حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی |
 |
 |
salvage U |
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |
 |
 |
salvaging U |
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |
 |
 |
salvages U |
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |
 |
 |
ballast U |
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود |
 |
 |
privateer U |
کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود |
 |
 |
salvaged U |
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |
 |
 |
primage U |
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود |
 |
 |
applied U |
بکاربرده |
 |
 |
inserted <adj.> <past-p.> U |
بکاربرده شده |
 |
 |
installed <adj.> <past-p.> U |
بکاربرده شده |
 |
 |
appointed <adj.> <past-p.> U |
بکاربرده شده |
 |
 |
applied <adj.> <past-p.> U |
بکاربرده شده |
 |
 |
deployed <adj.> <past-p.> U |
بکاربرده شده |
 |
 |
surcharge U |
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی |
 |
 |
surcharges U |
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی |
 |
 |
bow wave U |
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه |
 |
 |
topgallant U |
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی |
 |
 |
introductory word U |
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد |
 |
 |
polygram U |
طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است |
 |
 |
top U |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
 |
 |
multigage U |
قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله |
 |
 |
sector U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
sectors U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
 |
 |
scuppers U |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
 |
 |
scuppering U |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
 |
 |
scuppered U |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
 |
 |
scupper U |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
 |
 |
load line U |
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد |
 |
 |
ship's manifest U |
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی |
 |
 |
supporting goods U |
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد |
 |
 |
hawse U |
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه |
 |
 |
carry ship U |
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد |
 |
 |
lazar housek U |
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی |
 |
 |
gunroom U |
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی |
 |
 |
supercargo U |
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود |
 |
 |
waterline U |
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب |
 |
 |
dan runner U |
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر |
 |
 |
keel U |
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن |
 |
 |
keels U |
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن |
 |
 |
embarkation U |
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو |
 |
 |
usura maritima U |
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است |
 |
 |
the vessel was put a bout U |
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند |
 |
 |
windjammer U |
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی |
 |
 |
quarterdeck U |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
 |
 |
quarterdecks U |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
 |
 |
yawed U |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
 |
 |
yaw U |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
 |
 |
voice grade channel U |
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی |
 |
 |
intel 0 U |
پردازنده 61 بیتی که توسط شرکت اینتل ساخته شده است و در ریزکامپیوترها بکاربرده شده است |
 |
 |
sailboats U |
کشتی بادبانی کشتی بادی |
 |
 |
sailboat U |
کشتی بادبانی کشتی بادی |
 |
 |
overboard U |
از کشتی بدریا روی کشتی |
 |
 |
piracy U |
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره |
 |
 |
cartel ship U |
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی |
 |
 |
echoes U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
echoing U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
echoed U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
echo U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
formed U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
 |
 |
form U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
 |
 |
perfoliate U |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
 |
 |
forms U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
 |
 |
averages U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
averaged U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
average U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
averaging U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
traces U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
trace U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
traced U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
load U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
 |
 |
loads U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
 |
 |
dummies U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
 |
 |
dummy U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
 |
 |
softest U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
 |
 |
soft U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
 |
 |
softer U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
 |
 |
free on boand U |
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی |
 |
 |
elegant U |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
 |
 |
throughput U |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
 |
 |
suffix notation U |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
 |
 |
town fog U |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
 |
 |
mastered U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
masters U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
seconds U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
seconding U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
seconded U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
second U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
master U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
fax U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
faxing U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
workgroup U |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
 |
 |
faxes U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
faxed U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
string U |
قطار |
 |
 |
conpanion U |
هم قطار |
 |
 |
colleagues U |
هم قطار |
 |
 |
compeer U |
هم قطار |
 |
 |
trains U |
قطار |
 |
 |
row U |
قطار |
 |
 |
trained U |
قطار |
 |
 |
train U |
قطار |
 |
 |
colleague U |
هم قطار |
 |
 |
file U |
قطار |
 |
 |
rowed U |
قطار |
 |
 |
tandem U |
قطار |
 |
 |
tandems U |
قطار |
 |
 |
filed U |
قطار |
 |
 |
rows U |
قطار |
 |
 |
horned scully U |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
 |
 |
trucking U |
واگن قطار |
 |
 |
When does the train arrive? U |
قطار کی می رسد؟ |
 |
 |
freight trains U |
قطار باری |
 |
 |
truck U |
واگن قطار |
 |
 |
freight train U |
قطار باری |
 |
 |
trucked U |
واگن قطار |
 |
 |
in a row U |
قطار شده |
 |
 |
railway station U |
ایستگاه قطار |
 |
 |
primer U |
پیش قطار |
 |
 |
trains U |
پیش قطار |
 |
 |
trained U |
پیش قطار |
 |
 |
train U |
پیش قطار |
 |
 |
primers U |
پیش قطار |
 |
 |
i lost the train U |
به قطار نرسیدم |
 |
 |
trucks U |
واگن قطار |
 |
 |
The train ran off the rails. U |
قطار از خط خارج شد |
 |
 |
locomotive engineer [American E] U |
راننده قطار |
 |
 |
ranks U |
قطار رشته |
 |
 |
error burst U |
قطار خطاها |
 |
 |
pulse train U |
قطار تپشها |
 |
 |
sleeping carriage U |
خوابگاه قطار |
 |
 |
ranked U |
قطار رشته |
 |
 |
train ride U |
گردش با قطار |
 |
 |
railroad engineer [American E] U |
راننده قطار |
 |
 |
train operator [American E] U |
راننده قطار |
 |
 |
locomotive operator [British E] U |
راننده قطار |
 |
 |
locomotive driver [British E] U |
راننده قطار |
 |
 |
train driver U |
راننده قطار |
 |
 |
electric train U |
قطار برقی |
 |
 |
light engineh U |
لوکوموتیو بی قطار |
 |
 |
rank U |
قطار رشته |
 |
 |
row U |
قطار راسته |
 |
 |
rowed U |
قطار راسته |
 |
 |
prime movers U |
پیش قطار |
 |
 |
train of waves U |
قطار موج |
 |
 |
wave train U |
قطار موج |
 |
 |
wagon master U |
رئیس قطار |
 |
 |
goods trains U |
قطار باربری |
 |
 |
goods train U |
قطار باربری |
 |
 |
cross belt U |
قطار حمایل |
 |
 |
prime mover U |
پیش قطار |
 |
 |
rows U |
قطار راسته |
 |
 |
standard U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
 |
 |
autos U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
 |
 |
auto U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
 |
 |
standards U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
 |
 |
semi naufragium U |
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی |
 |
 |
orthodromy U |
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی |
 |
 |
orthodromics U |
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی |
 |
 |
for U |
تحویل روی قطار |
 |
 |
goods trains U |
قطار حمل کالا |
 |
 |
buggie U |
پیش قطار توپ |
 |
 |
streamliner U |
قطار سریع وشیک |
 |
 |
dining cars U |
واگن رستوران قطار |
 |
 |
buffer-bar [railway] U |
ضرب خور [قطار] |
 |
 |
dining car U |
واگن رستوران قطار |
 |
 |
intercity train U |
قطار بین شهری |
 |
 |
time bill U |
برنامه حرکت قطار |
 |
 |
parlor car U |
سالن استراحت قطار |
 |
 |
caboose U |
اطاق کارگران قطار |
 |
 |
tram [British E] U |
قطار برقی خیابان |
 |
 |
goods train U |
قطار حمل کالا |
 |
 |
the train runs without a stop U |
قطار بدون ایست |
 |
 |
tramcar [British E] U |
قطار برقی خیابان |
 |
 |
a thorugh train U |
قطار بدون توقف |
 |
 |
i lost the train U |
قطار را از دست دادم |
 |